(طولانی) حرف زدن، (بی وقفه) سخن گفتن، ور زدن
talk away
(طولانی) حرف زدن، (بی وقفه) سخن گفتن، ور زدن
انگلیسی به انگلیسی
• chatter, prattle, talk a lot
جملات نمونه
1. Frank talked away like a chatter box.
[ترجمه ترگمان]فرانک مثل a حرف می زد
[ترجمه گوگل]فرانک مثل یک جعبه پچ پچ می ماند
[ترجمه گوگل]فرانک مثل یک جعبه پچ پچ می ماند
2. They often went on excursions, always talking away nineteen to the dozen.
[ترجمه ترگمان]اغلب به گردش های خود می رفتند و همیشه در حدود نوزده تا ده بودند
[ترجمه گوگل]آنها اغلب به سفرهای گشت و گذار رفتند، همیشه از نوزده تا دهون صحبت میکردند
[ترجمه گوگل]آنها اغلب به سفرهای گشت و گذار رفتند، همیشه از نوزده تا دهون صحبت میکردند
3. They turned the talk away from baseball.
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتگو را از بیس بال دور کردند
[ترجمه گوگل]آنها بحث را از بیس بال تغییر دادند
[ترجمه گوگل]آنها بحث را از بیس بال تغییر دادند
4. She could sometimes talk away for hours on end.
[ترجمه ترگمان]گاهی می توانست ساعت ها با هم صحبت کند
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات می تواند ساعت ها در پایان صحبت کند
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات می تواند ساعت ها در پایان صحبت کند
5. We should not talk away our valuable time.
[ترجمه ترگمان]نباید وقت valuable را با هم صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید زمان با ارزش ما را دور بزنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید زمان با ارزش ما را دور بزنیم
6. Our path is to talk away from the gangrenous boundary.
[ترجمه ترگمان]راه ما این است که از مرز gangrenous دور باشیم
[ترجمه گوگل]مسیر ما این است که از مرز گوانگژو صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]مسیر ما این است که از مرز گوانگژو صحبت کنیم
7. They turned the talk away from football.
[ترجمه ترگمان]آن ها صحبت را از فوتبال دور کردند
[ترجمه گوگل]آنها بحث را به دور از فوتبال تغییر دادند
[ترجمه گوگل]آنها بحث را به دور از فوتبال تغییر دادند
پیشنهاد کاربران
To talk continuously and too much
زیاد حرف زدن
پر حرفی کردن
وراجی کردن
زیاد حرف زدن
پر حرفی کردن
وراجی کردن
کلمات دیگر: