گرده افشانی
rallying cry
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• a rallying cry or rallying call is a slogan or a short speech which is intended to inspire people to unite in support of a political group or ideal.
a rallying cry or rallying call is also something such as an event, ideal, or belief that inspires people to unite in support of a political group or ideal.
a rallying cry or rallying call is also something such as an event, ideal, or belief that inspires people to unite in support of a political group or ideal.
جملات نمونه
1. 'Land and Liberty' was the rallying cry of revolutionary Mexico.
[ترجمه ترگمان]سرزمین و آزادی شعار اصلی مکزیک انقلابی بود
[ترجمه گوگل]'سرزمین و آزادی' فریاد متمادی از انقلابی مکزیک بود
[ترجمه گوگل]'سرزمین و آزادی' فریاد متمادی از انقلابی مکزیک بود
2. His speech attacking the government has proved a rallying cry for party dissidents.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی وی که به دولت حمله کرده، نشان دهنده فریاد استمداد از مخالفان حزب است
[ترجمه گوگل]سخنرانی او در حمله به دولت گری متلاشی برای ناراضیان حزب است
[ترجمه گوگل]سخنرانی او در حمله به دولت گری متلاشی برای ناراضیان حزب است
3. Newspapers sometimes appeared to be providing the rallying cry for future demonstration.
[ترجمه ترگمان]گاهی روزنامه ها به نظر می رسید که برای تظاهرات در آینده گریه می کنند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات روزنامه ها ظاهرا گرسنگی رسمی برای تظاهرات آینده را ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات روزنامه ها ظاهرا گرسنگی رسمی برای تظاهرات آینده را ارائه می دهند
4. It has been a radical rallying cry ever since Lenin laid it down as doctrine.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان که لنین آن را به عنوان دکترین به خاک سپرده بود، یک شعار انقلابی افراطی بوده است
[ترجمه گوگل]از زمانی که لنین آن را به عنوان دکترین گذاشت، فریاد تند تند رادیکال بوده است
[ترجمه گوگل]از زمانی که لنین آن را به عنوان دکترین گذاشت، فریاد تند تند رادیکال بوده است
5. Self-denial and self-help, however, would make a poor rallying cry for the hustings.
[ترجمه ترگمان]با این حال، خودداری و خود - کمک، فریاد کمک ضعیفی برای سکوی سخنرانی خواهد ساخت
[ترجمه گوگل]با این حال، خود تکفیری و کمک به خود، باعث می شود که گرسنگی نابود شود
[ترجمه گوگل]با این حال، خود تکفیری و کمک به خود، باعث می شود که گرسنگی نابود شود
6. "Land and liberty" was the rallying cry of revolutionary Mexico.
[ترجمه ترگمان]\"سرزمین و آزادی\" فریاد استمداد از مکزیک بود
[ترجمه گوگل]'سرزمین و آزادی' فریاد متمادی از انقلابی مکزیک بود
[ترجمه گوگل]'سرزمین و آزادی' فریاد متمادی از انقلابی مکزیک بود
7. Dogs began to bark, triggering a rallying cry, a droning chorus broken occasionally by one or other's high-pitched howling.
[ترجمه ترگمان]سگ ها پارس کنان پارس کنان شروع به پارس کردن کردند، شروع به گریه کردن، یک آواز دسته جمعی، بعضی اوقات توسط یک یا صدای بلند صدا از هم جدا می شدند
[ترجمه گوگل]سگ ها شروع به چرک کردن کردند، که موجب گریه یک گردهمایی شد، یک کوره یک کفش کوچک که گاه گاه با صدای بلند یا بلند دیگری شکسته می شد
[ترجمه گوگل]سگ ها شروع به چرک کردن کردند، که موجب گریه یک گردهمایی شد، یک کوره یک کفش کوچک که گاه گاه با صدای بلند یا بلند دیگری شکسته می شد
8. Public order is an election rallying cry and fear of crime can influence practice as well as policy.
[ترجمه ترگمان]نظم عمومی یک شعار محوری انتخابات است و ترس از جرم می تواند بر روی عملکرد و نیز سیاست تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]نظم عمومی، گریز از انتخابات است و ترس از جرم و جنایت می تواند بر عملکرد و سیاست نیز تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]نظم عمومی، گریز از انتخابات است و ترس از جرم و جنایت می تواند بر عملکرد و سیاست نیز تاثیر بگذارد
9. That was the rallying cry of Nelson Mandela's finely crafted speech.
[ترجمه ترگمان]این شعار اصلی سخنرانی نلسون ماندلا بود
[ترجمه گوگل]این فریاد رسمی نلسون ماندلا است که به خوبی نوشته شده است
[ترجمه گوگل]این فریاد رسمی نلسون ماندلا است که به خوبی نوشته شده است
10. It's a sort of rallying cry when one of them got into a scrape.
[ترجمه ترگمان]وقتی یکی از آن ها به دردسر افتاد فریاد rallying دارد
[ترجمه گوگل]این یک نوع گریه در حال جمع شدن است، زمانی که یکی از آنها به یک خراش تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این یک نوع گریه در حال جمع شدن است، زمانی که یکی از آنها به یک خراش تبدیل شده است
11. Sometimes the rallying cry is'save the Tomb of Christ from the Heathen!'
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات فریاد استمداد، آرامگاه مسیح را از the نجات می دهد!
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات گریه گردهمایی محاصره مسیح را از قاتلان حفظ می کند!
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات گریه گردهمایی محاصره مسیح را از قاتلان حفظ می کند!
12. The defense of the Church became a rallying cry for the conservative forces.
[ترجمه ترگمان]دفاع از کلیسا به منزله فریاد استمداد از نیروهای محافظه کار به شمار می آمد
[ترجمه گوگل]دفاع از کلیسا به یک گریم گردهمایی برای نیروهای محافظه کار تبدیل شد
[ترجمه گوگل]دفاع از کلیسا به یک گریم گردهمایی برای نیروهای محافظه کار تبدیل شد
13. Villagers and militiamen take turns joining in a rallying cry: Papua merdeka!
[ترجمه ترگمان]روستاییان و شبه نظامیان به هر دو نوبت به فریاد استمداد تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]روستاییان و ستیزه جویان به طور پیوسته در پاپوآرامبرا گریه می کنند!
[ترجمه گوگل]روستاییان و ستیزه جویان به طور پیوسته در پاپوآرامبرا گریه می کنند!
14. Internet freedom has become the new rallying cry in many countries for those seeking political freedom.
[ترجمه ترگمان]آزادی اینترنت در بسیاری از کشورها برای افرادی که به دنبال آزادی سیاسی هستند، تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]آزادی اینترنت در بسیاری از کشورها برای کسانی که به دنبال آزادی سیاسی هستند، آزادی اینترنت تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]آزادی اینترنت در بسیاری از کشورها برای کسانی که به دنبال آزادی سیاسی هستند، آزادی اینترنت تبدیل شده است
پیشنهاد کاربران
شعار همبستگی
a slogan used to rally support for a cause
their rallying cry echoed in the whole city
a slogan used to rally support for a cause
their rallying cry echoed in the whole city
شعار، فریاد، خواسته مشترک یک جمع
کلمات دیگر: