درباره ی شغل خود حرف زدن، درباره ی کار و کاسبی اختلاط کردن (بخصوص در مهمانی)
talk shop
درباره ی شغل خود حرف زدن، درباره ی کار و کاسبی اختلاط کردن (بخصوص در مهمانی)
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to discuss one's work or profession.
• talk about business matters, discuss business
جملات نمونه
1. Even at a party they have to talk shop!
[ترجمه ترگمان]حتی تو یه مهمونی که باید با هم حرف بزنن
[ترجمه گوگل]حتی در یک مهمانی آنها باید حرف بزنند!
[ترجمه گوگل]حتی در یک مهمانی آنها باید حرف بزنند!
2. Are you two going to talk shop all night?
[ترجمه آلما] کل شب رو میخواید درباره کار صحبت کنید ؟
[ترجمه ترگمان]شما دوتا کل شب می خواهید در مغازه صحبت کنید؟[ترجمه گوگل]آیا شما دو شب به صحبت در فروشگاه می پردازید؟
3. If you are free, let us talk shop now.
[ترجمه ترگمان]اگر شما آزاد هستید، حالا اجازه بدهید در مغازه صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]اگر شما آزاد هستید، بگذارید فروشگاه را در حال حاضر صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]اگر شما آزاد هستید، بگذارید فروشگاه را در حال حاضر صحبت کنیم
4. But I never talk shop, said Sir Henry modestly. No, I never talk shop.
[ترجمه ترگمان]سر هنری با حجب و حیا گفت: ولی من هیچ وقت از مغازه حرف نمی زنم نه، من هیچ وقت از مغازه حرف نمی زنم
[ترجمه گوگل]اما سر من هیچوقت حرف نمی زنم نه، من هرگز حرفم را نمی زنم
[ترجمه گوگل]اما سر من هیچوقت حرف نمی زنم نه، من هرگز حرفم را نمی زنم
5. Let's not talk shop outside office hours.
[ترجمه ترگمان]بیا از دفتر خارج از دفتر صحبت نکنیم
[ترجمه گوگل]بیایید فروشگاه را خارج از ساعت اداری صحبت نکنیم
[ترجمه گوگل]بیایید فروشگاه را خارج از ساعت اداری صحبت نکنیم
6. The people in that company always talk shop, even on the weekends.
[ترجمه ترگمان]افرادی که در آن شرکت هستند همیشه در آخر هفته در مورد خرید صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]مردم در این شرکت همیشه فروشگاه را حتی در تعطیلات آخر هفته صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]مردم در این شرکت همیشه فروشگاه را حتی در تعطیلات آخر هفته صحبت می کنند
7. We always talk shop.
[ترجمه ترگمان] همیشه در مورد مغازه صحبت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما همیشه حرف میزنیم
[ترجمه گوگل]ما همیشه حرف میزنیم
8. And remember that everyone of it is of your own kind, some one with whom you can talk shop.
[ترجمه ترگمان]و به یاد داشته باشید که هر کس به شما تعلق دارد، شخصی است که شما می توانید در آن صحبت کنید
[ترجمه گوگل]و به یاد داشته باشید که هر کس از آن نوع خود شماست، بعضی از کسانی که با آنها می توانید صحبت کنید
[ترجمه گوگل]و به یاد داشته باشید که هر کس از آن نوع خود شماست، بعضی از کسانی که با آنها می توانید صحبت کنید
9. This would enable a tough general manager to ensure that medical audit did not become simply a talk shop or token activity.
[ترجمه ترگمان]این کار یک مدیر کل سخت را قادر می سازد تا اطمینان حاصل کند که حسابرسی پزشکی تنها یک فروشگاه صحبت یا فعالیت تبلیغاتی نیست
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که مدیر کل سختگیرانه اطمینان حاصل شود که حسابرسی پزشکی به سادگی یک فروشگاه گفتگو یا فعالیت نشانه نیست
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که مدیر کل سختگیرانه اطمینان حاصل شود که حسابرسی پزشکی به سادگی یک فروشگاه گفتگو یا فعالیت نشانه نیست
10. I don't want to go out to dinner with him and his lawyer friends - all they ever do is talk shop.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم با او و دوستان وکیلش برای شام بیرون بروم - تنها کاری که می کنند مغازه صحبت کردن است
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم با او و دوستان وکیلش شام بخرم - همه آنها تا به حال این کار را دارند
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم با او و دوستان وکیلش شام بخرم - همه آنها تا به حال این کار را دارند
11. I will sincerely serve the vast number of enterprises, the development of enterprises icing on the cake for us to welcome you to hot pillow talk shop, communicate online.
[ترجمه ترگمان]من از صمیم قلب به تعداد زیادی از شرکت ها، توسعه شرکت های یخ زدایی در کیک، کمک می کنم تا از شما برای بحث در مورد خرید یک بالش گرم صحبت کنید و به صورت آنلاین ارتباط برقرار کنید
[ترجمه گوگل]من صادقانه به تعداد زیادی از شرکت ها، توسعه شرکت های icing در کیک برای ما به شما خوش آمدید به فروشگاه داغ بالش صحبت کنید، آنلاین ارتباط برقرار کنید
[ترجمه گوگل]من صادقانه به تعداد زیادی از شرکت ها، توسعه شرکت های icing در کیک برای ما به شما خوش آمدید به فروشگاه داغ بالش صحبت کنید، آنلاین ارتباط برقرار کنید
12. We arranged to meet in town two days later, and talk shop over lunch.
[ترجمه ترگمان]ما ترتیبی دادیم که دو روز بعد همدیگر را در شهر ملاقات کنیم و درباره نهار صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]ما مرتبا در دو روز بعد در شهر دیدار می کنیم و بعد از ناهار صحبت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما مرتبا در دو روز بعد در شهر دیدار می کنیم و بعد از ناهار صحبت می کنیم
13. As soon as they met, the linguists started to talk shop.
[ترجمه ترگمان]به محض این که آن ها یکدیگر را دیدند، زبانشناسان شروع به صحبت کردند
[ترجمه گوگل]به محض این که ملاقات کردند، زبان شناسان شروع به حرف زدن کردند
[ترجمه گوگل]به محض این که ملاقات کردند، زبان شناسان شروع به حرف زدن کردند
14. If we go to dinner with your boss, you're not to talk shop.
[ترجمه ترگمان]اگه با رئیست شام بخوریم دیگه حرف نمی زنی
[ترجمه گوگل]اگر ما با رئیس شما شام بخوریم، شما نباید صحبت کنید
[ترجمه گوگل]اگر ما با رئیس شما شام بخوریم، شما نباید صحبت کنید
پیشنهاد کاربران
گروه گفتگومحور ( و غیر عمل گرا ) مرکز یا محل گفتگو
صحبته کاری ! صحبتی که راجبه کار باشه
در مورد کار حرف زدن وقتی سرکار نیستی
کلمات دیگر: