(موسیقی) رنگ کوتاه، ضرب ثانوی، قطعه موسیقی ناهماهنگ، مغایر
offbeat
(موسیقی) رنگ کوتاه، ضرب ثانوی، قطعه موسیقی ناهماهنگ، مغایر
انگلیسی به فارسی
قطعه موسیقی ناهماهنگ، مغایر، خل
عصبانی، قطعه موسیقی ناهماهنگ، خل
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: unusual or unconventional.
• متضاد: conventional, ordinary
• مشابه: eccentric, queer
• متضاد: conventional, ordinary
• مشابه: eccentric, queer
- He's a comic with an offbeat sense of humor.
[ترجمه ترگمان] او یک کتاب مصور است با حس شوخ طبعی offbeat
[ترجمه گوگل] او کمیک است با حس شوخ طبعی
[ترجمه گوگل] او کمیک است با حس شوخ طبعی
- Her ideas are a little offbeat, but they are fresh and clever.
[ترجمه Zai ulnesa] نظریاتش کمی ناهماهنگ است، اما آنها تازه و باهوش هستند.
[ترجمه ترگمان] افکارش کمی offbeat، اما تازه و زرنگ هستند[ترجمه گوگل] ایده هایش کمی بی نظیر هستند، اما تازه و هوشمندانه هستند
اسم ( noun )
• : تعریف: an unaccented beat in a measure of music.
• not coinciding with the regular beat (music); unusual (slang); unconventional (slang)
something that is offbeat is unusual and often humorous; an informal word.
unusual, unconventional
something that is offbeat is unusual and often humorous; an informal word.
unusual, unconventional
مترادف و متضاد
strange, very different
Synonyms: bizarre, bohemian, eccentric, far-out, freaky, fresh, idiosyncratic, novel, oddball, outré, uncommon, unconventional, unique, unorthodox, unusual, way-out, weird
Antonyms: expected, normal, usual
جملات نمونه
1. McGrath remembers his offbeat sense of humor, his whimsical side.
[ترجمه ترگمان]مک گراث حس شوخ طبعی خود را به خاطر دارد
[ترجمه گوگل]McGrath به یاد او احساس خجالت از طنز، طرف غم انگیز خود را
[ترجمه گوگل]McGrath به یاد او احساس خجالت از طنز، طرف غم انگیز خود را
2. She's a little offbeat, but she's a wonderful actress.
[ترجمه ترگمان]او یک offbeat کوچک است، اما یک هنرپیشه فوق العاده است
[ترجمه گوگل]او کمی خشن است، اما او یک بازیگر فوق العاده است
[ترجمه گوگل]او کمی خشن است، اما او یک بازیگر فوق العاده است
3. Surely the most colorful of the offbeat approaches was the wounded dog theory, put forth in 168
[ترجمه ترگمان]بی تردید the رویکردهای offbeat، نظریه سگ زخمی بود که در ۱۶۸ قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مطمئنا رنگارنگ ترین روش های بی نظیر، تئوری زخمی سگ بود که در سال 168 منتشر شد
[ترجمه گوگل]مطمئنا رنگارنگ ترین روش های بی نظیر، تئوری زخمی سگ بود که در سال 168 منتشر شد
4. Morris' movies always have an offbeat sense of humor, and this one is no exception.
[ترجمه ترگمان]فیلم های موریس همیشه حس شوخ طبعی و شوخ طبعی دارند، و این یکی مستثنی نیست
[ترجمه گوگل]فیلم های موریس همیشه حس شوخ طبعی دارند و این یکی استثنا نیست
[ترجمه گوگل]فیلم های موریس همیشه حس شوخ طبعی دارند و این یکی استثنا نیست
5. Amelia Bedelia, the offbeat housekeeper, will lead a morning of word games, storytelling and some unexpected, silly activities.
[ترجمه ترگمان]آملیا Bedelia، کدبانوی offbeat، یک روز صبح، داستان سرایی، داستان سرایی و برخی فعالیت های غیر منتظره و احمقانه را رهبری می کند
[ترجمه گوگل]آملیا Bedelia، خانه دار خیابانی، یک صبح از بازی های کلمه، داستان سرایی و برخی از فعالیت های غیر منتظره، احمقانه منجر شود
[ترجمه گوگل]آملیا Bedelia، خانه دار خیابانی، یک صبح از بازی های کلمه، داستان سرایی و برخی از فعالیت های غیر منتظره، احمقانه منجر شود
6. And the artistry is perfectly complemented by original, offbeat music.
[ترجمه ترگمان]و این هنر کاملا با موسیقی اصیل و offbeat تکمیل می شود
[ترجمه گوگل]و هنرمندی کاملا با موسیقی اصلی و بی نظیر تکمیل شده است
[ترجمه گوگل]و هنرمندی کاملا با موسیقی اصلی و بی نظیر تکمیل شده است
7. Ristarose can also accommodate offbeat locations for ceremonies.
[ترجمه ترگمان]Ristarose همچنین می توانند مکان offbeat برای مراسم را جا به جا کنند
[ترجمه گوگل]Ristarose همچنین می تواند جایگاه های خالی برای مراسم را در اختیار شما قرار دهد
[ترجمه گوگل]Ristarose همچنین می تواند جایگاه های خالی برای مراسم را در اختیار شما قرار دهد
8. Linguistics used to be an offbeat field, but nowadays every self - respecting University has a linguistics department.
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی مورد استفاده یک حوز offbeat است، اما امروزه هر دانشگاه self یک بخش زبان شناسی دارد
[ترجمه گوگل]زبان شناسی به عنوان زمینه ای بی نظیر شناخته می شود، اما امروزه هر دانشگاهی که خود رعایت می کند، دارای بخش زبان شناسی است
[ترجمه گوگل]زبان شناسی به عنوان زمینه ای بی نظیر شناخته می شود، اما امروزه هر دانشگاهی که خود رعایت می کند، دارای بخش زبان شناسی است
9. But the primitive, offbeat rhythmic drive he added was entirely his own.
[ترجمه ترگمان]اما این آهنگ بدوی که با حرکت موزون و موزون آن می افزود کاملا متعلق به خودش بود
[ترجمه گوگل]اما ریتم ابتکاری، بی نظیری که او اضافه کرد، کاملا خودش بود
[ترجمه گوگل]اما ریتم ابتکاری، بی نظیری که او اضافه کرد، کاملا خودش بود
10. She liked the offbeat in fashion.
[ترجمه ترگمان]از این offbeat خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]او دوست داشتنی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]او دوست داشتنی به نظر می رسد
11. His style is offbeat but highly creative.
[ترجمه ترگمان]سبک او offbeat اما بسیار خلاق است
[ترجمه گوگل]سبک او بی نظیر است اما بسیار خلاق است
[ترجمه گوگل]سبک او بی نظیر است اما بسیار خلاق است
12. Piano master Lang Lang performed a surprising, offbeat encore at a concert in San Francisco: the pianist played Nikolai Rimsky-Korsakov's "Flight of the Bumblebee" on the iPad.
[ترجمه ترگمان]در یک کنسرت در سان فرانسیسکو، معلم پیانو، offbeat Lang را غافلگیر کرد: نوازنده پیانو نیکولای Rimsky را \"پرواز زنبور\" روی آیپد می نواخت
[ترجمه گوگل]استاد پیانو، لانگ لنگ، در یک کنسرت در سانفرانسیسکو، یک کنسرت شگفت انگیز و بی نظیر انجام داد پیانیست بازی 'پرواز جادوگر' را بر روی iPad انجام داد نیکولای ریمسکی-کورساکوف
[ترجمه گوگل]استاد پیانو، لانگ لنگ، در یک کنسرت در سانفرانسیسکو، یک کنسرت شگفت انگیز و بی نظیر انجام داد پیانیست بازی 'پرواز جادوگر' را بر روی iPad انجام داد نیکولای ریمسکی-کورساکوف
13. It encouraged experimenters to propose offbeat or novel approaches to problems.
[ترجمه ترگمان]این موضوع، محققان را تشویق می کند که رویکردهای offbeat یا جدیدی را برای مشکلات پیشنهاد کنند
[ترجمه گوگل]این آزمایشکنندگان را تشویق کرد تا رویکردهای بی نظیر یا رویکرد جدیدی را به مشکلات ارائه دهند
[ترجمه گوگل]این آزمایشکنندگان را تشویق کرد تا رویکردهای بی نظیر یا رویکرد جدیدی را به مشکلات ارائه دهند
14. That is really an offbeat idea.
[ترجمه ترگمان]این واقعا یک ایده offbeat است
[ترجمه گوگل]این واقعا یک ایده بی نظیر است
[ترجمه گوگل]این واقعا یک ایده بی نظیر است
پیشنهاد کاربران
غیر عادی، نامتعارف
Unusual, unconventional, not ordinary,
An offbeat sense of humor
An offbeat sense of humor
خلاف عرف - غیر معمول
بی نظیر
Since the turn of the 21st century, Dante has declined slightly but it’s still going strong for such an off - beat choice
کلمات دیگر: