کلمه جو
صفحه اصلی

of a kind


1- (عامیانه) یک جور، از یک نوع، هم گونه 2- از جنس بد، نامرغوب، بد

انگلیسی به انگلیسی

• of the same kind, of the same type, molded out of the same material

جملات نمونه

1. Things of a kind come together; people of a kind fall into the same group.
[ترجمه ترگمان]همه چیز با هم جور در می اید؛ مردمی که به شکل یک گروه می افتند
[ترجمه گوگل]چیزهایی از نوعی با هم می آیند مردم نوعی به یک گروه می افتند

2. They are things of a kind.
[ترجمه ترگمان]خیلی چیزها هستند
[ترجمه گوگل]آنها چیزهایی از نوع هستند

3. Elections of a kind are held, but there is only one party to vote for.
[ترجمه ترگمان]انتخابات یک نوع برگزار می شود، اما تنها یک حزب برای رای دادن وجود دارد
[ترجمه گوگل]انتخابات نوعی برگزار می شود، اما تنها یک حزب برای رای دادن وجود دارد

4. They were two of a kind, from the same sort of background.
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک نوع بودند، از همان نوع پس زمینه
[ترجمه گوگل]آنها دو نوع از نوع مشابه از پس زمینه بودند

5. He's one of a kind, he really is.
[ترجمه ترگمان]او یکی از a، واقعا هست
[ترجمه گوگل]او یکی از نوع است، او واقعا

6. The town offers entertainments of a kind, but nothing like what you'll find in the city.
[ترجمه ترگمان]مردم در این شهر بازی می کنند، اما چیزی شبیه چیزی که در شهر پیدا خواهید کرد، چیزی نیست
[ترجمه گوگل]شهر سرگرمی های یک نوع را ارائه می دهد، اما چیزی شبیه آنچه در شهر پیدا نمی کند

7. They made me tea of a kind, but I couldn't drink it.
[ترجمه ترگمان]برای من چای درست کردند، اما نتوانستم آن را بخورم
[ترجمه گوگل]آنها چای خاصی را ساختند، اما من نتوانستم آن را بنوشم

8. You're making progress of a kind.
[ترجمه ترگمان]تو داری پیشرفت می کنی
[ترجمه گوگل]شما پیشرفت می کنید

9. It was advice of a kind, but it wasn't very helpful.
[ترجمه ترگمان]یه جور نصیحت بود، اما خیلی کمک نکرد
[ترجمه گوگل]این یک نوع مشاوره بود، اما بسیار مفید نبود

10. You and Joe are two of a kind.
[ترجمه ترگمان] تو و \"جو\" لطف کردین
[ترجمه گوگل]شما و جو دو نوع هستند

11. We're two of a kind.
[ترجمه ترگمان]ما دو نفریم
[ترجمه گوگل]ما دو نوع داریم

12. She finds solace of a kind in alcohol.
[ترجمه ترگمان]او از نوعی الکل لذت می برد
[ترجمه گوگل]او نوعی الکل را تشویق می کند

13. Each plate is handpainted and one of a kind.
[ترجمه ترگمان]هر بشقاب handpainted است و یکی از آن ها
[ترجمه گوگل]هر ورق دست نقاشی شده و یکی از انواع است

14. Most writers are voyeurs of a kind.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نویسندگان از نوع خود voyeurs
[ترجمه گوگل]اکثر نویسندگان نوع خاصی دارند

پیشنهاد کاربران

یک جور - یک نوع


کلمات دیگر: