مرور، هدایت کردن، کشتیرانی کردن
navigating
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• planning and directing the course of a naval vessel or aircraft; steering; travelling through or over (a body of water, etc.)
پیشنهاد کاربران
پیش روندگی
پیمودن
برنامه ریزی و هدایت مسیر
حرکت
پیمایش
کلمات دیگر: