کلمه جو
صفحه اصلی

near and dear

انگلیسی به انگلیسی

• people who are precious, family members

جملات نمونه

1. I always spend Christmas with my nearest and dearest.
[ترجمه narges] من همیشه کریسمسم را با نزدیکترین عزیزم میگذرانم
[ترجمه ترگمان]همیشه کریسمس را با نزدیک ترین و عزیزترین م می گذرانم
[ترجمه گوگل]من همیشه کریسمس با نزدیکترین و عزیزترینم را صرف می کنم

2. The tribute includes a 1960s episode of Coronation Street and the comedy Nearest and Dearest.
[ترجمه ترگمان]این خراج شامل یک قسمت ۱۹۶۰ از خیابان Coronation و نزدیک ترین فاصله کمدی و Dearest است
[ترجمه گوگل]ادای احترام شامل قسمت 1960 از خیابان کروناسیون و کمدی نزدیکترین و عزیزترین است

3. Those whose nearest and dearest suffer hearing loss are offered very little assistance to meet the situation!
[ترجمه ترگمان]کسانی که نزدیک ترین و عزیزترین از دست دادن شنوایی خود را تحمل می کنند، کمک های بسیار کمی برای مقابله با این وضعیت ارائه می دهند!
[ترجمه گوگل]کسانی که نزدیکترین و عزیزترین دچار افت شنوایی هستند، کمک بسیار کمی برای برطرف شدن وضعیت فراهم می کنند!

4. It will ensure that the memory of your wedding day will remain uppermost in the minds of your nearest and dearest.
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل خواهد کرد که خاطره روز عروسی تو بیش از هر چیز در ذهن نزدیک ترین و dearest باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]این اطمینان حاصل خواهد کرد که حافظه روز عروسی شما در ذهن نزدیکترین و عزیزترین شما باقی خواهد ماند

5. I don't deal, not for anybody, not for my nearest and dearest.
[ترجمه ترگمان]من این کار را نمی کنم، نه برای کسی، نه به خاطر نزدیک ترین و عزیزترین م
[ترجمه گوگل]من برای کسی، نه برای نزدیکترین و عزیزترینم، معامله نمیکنم

6. Or heard yourself screaming in a high pitch while arguing fruitlessly with your nearest and dearest?
[ترجمه ترگمان]یا صدای فریاد کشیدن خودت را در یک زمین بلند در حالی که با همه نزدیک تر و dearest مشغول جر و بحث بود، شنید؟
[ترجمه گوگل]یا شنیده اید که شما در جبهه ای بزرگ فریاد می زنید و با بی اعتمادی با نزدیکترین و عزیزترین خود بحث می کنید؟

7. She had come to this, to a limp white heap who had forgotten the names of her nearest and dearest.
[ترجمه ترگمان]به این موضوع پی برده بود، به توده سفیدی که نام نزدیک ترین دوستش را فراموش کرده بود
[ترجمه گوگل]او به این می آمد، به یک پشته سفید لنگ که نام و نام خانوادگی نزدیکترین و عزیزترینش را فراموش کرده بود

8. Novels may have changed, but dropping hints about your will remains a sure-fire way to annoy your nearest and dearest.
[ترجمه ترگمان]Novels ممکن است تغییر کرده باشد، اما در مورد وصیت نامه شما یک روش مطمئن برای اذیت کردن نزدیک ترین دوست و dearest قرار می دهد
[ترجمه گوگل]رمان ها ممکن است تغییر کند، اما اشاره هایی که در مورد شما به چشم می خورد، یک روش مطمئن برای آزار و اذیت نزدیکترین و عزیزترین شما است

9. Sentimental visits home were punctuated by heated and bitter political arguments with my nearest and dearest.
[ترجمه ترگمان]دیدارهای Sentimental از خانه با بحث های سیاسی داغ و تلخ با نزدیک ترین و dearest نشانه گذاری می شد
[ترجمه گوگل]با مراجعه به خانه های احساساتی، با استدلال های گرم و تلخ سیاسی با نزدیکترین و عزیزترین افراد منصوب شد

10. Which I most certainly am not, as nearest and dearest, and gangs of so-called friends will confirm.
[ترجمه ترگمان]که من بیشتر از همه، به عنوان نزدیک ترین و عزیزترین م، و گروهی از دوستان که اسمش را تایید می کنند، نیستم
[ترجمه گوگل]که من قطعا نیستم، به عنوان نزدیکترین و عزیزترین، و باندهای به اصطلاح دوستان را تایید خواهد کرد

11. His baseball card collection was near and dear to him.
[ترجمه ترگمان]مجموعه کارت بیس بال او برایش عزیز و گرامی بود
[ترجمه گوگل]مجموعه کارت بیسبال او نزدیک و عزیز بود

12. My sisters and brothers are near and dear.
[ترجمه ترگمان]خواهر و برادر من نزدیک و عزیز هستند
[ترجمه گوگل]خواهران و برادران من نزدیک و عزیز هستند

13. Allen by is the most near and dear friend of mine.
[ترجمه ترگمان]الن هم دوست صمیمی و صمیمی من است
[ترجمه گوگل]آلن توسط نزدیکترین و عزیزترین دوست من است

14. Their action will only grieve those near and dear to the people and gladden their enemies.
[ترجمه ترگمان]عمل آن ها فقط باعث تاسف افراد نزدیک و عزیز مردم می شود و دشمنان آن ها را شادمان می کند
[ترجمه گوگل]اقدامات آنها تنها کسانی را که نزدیک و عزیز به مردم اندوه می کشند و از دشمنانشان راضی هستند

15. He is a near and dear friend of mine.
[ترجمه ترگمان]او دوست صمیمی و صمیمی من است
[ترجمه گوگل]او دوست نزدیک و عزیز من است

پیشنهاد کاربران

عزیزان و نزدیکان


کلمات دیگر: