رجوع شود به: giant panda، مورچه خوار فلس دار هیمالیا
panda
رجوع شود به: giant panda، مورچه خوار فلس دار هیمالیا
انگلیسی به فارسی
(جانورشناسی) مورچه خوار فلس دار هیمالیا
پاندا، مورچه خوار فلس دار هیمالیا
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a large bearlike mammal of China and Tibet that has woolly fur with dramatic black and white markings, including black rings around the eyes; giant panda.
• (2) تعریف: a raccoonlike mammal of India that has reddish brown fur and a long, bushy, ringed tail; lesser panda.
• black and white mammal that is closely related to the bear; police car, patrol car
a panda or giant panda is a large animal with black and white fur which lives in china.
a panda or giant panda is a large animal with black and white fur which lives in china.
جملات نمونه
1. the giant panda is an endangered species
پاندای عظیم الجثه در معرض انقراض است.
2. There is concern that the giant panda will soon become extinct.
[ترجمه ترگمان]نگرانی وجود دارد که پاندا به زودی منقرض خواهد شد
[ترجمه گوگل]نگرانی وجود دارد که پاندا غول پیکر بزودی از بین می رود
[ترجمه گوگل]نگرانی وجود دارد که پاندا غول پیکر بزودی از بین می رود
3. The panda is a shy creature.
[ترجمه kiram to kos nane] پاندا یک موجود خجالتی است .
[ترجمه ترگمان]پاندا یه موجود خجالتی - ه[ترجمه گوگل]پاندا یک موجود خجالتی است
4. The caged panda chafed against the bars.
[ترجمه ترگمان]پاندای پیر در قفس درد می کرد
[ترجمه گوگل]پاندا قفل شده در برابر میله ها خراشیده است
[ترجمه گوگل]پاندا قفل شده در برابر میله ها خراشیده است
5. The panda attracted many children.
[ترجمه ترگمان]پاندا بسیاری از کودکان را جذب کرد
[ترجمه گوگل]پاندا بسیاری از کودکان را جذب کرد
[ترجمه گوگل]پاندا بسیاری از کودکان را جذب کرد
6. A panda lives on bamboo leaves.
[ترجمه علی ایزدی] پاندا روی برگ های بامبو زندگی می کند
[ترجمه ترگمان] یه پاندا روی برگ های بامبو زندگی میکنه[ترجمه گوگل]پاندا در برگ های بامبو زندگی می کند
7. The panda is becoming an increasingly rare animal.
[ترجمه ترگمان]پاندا در حال تبدیل شدن به یک حیوان بسیار کمیاب است
[ترجمه گوگل]پاندا تبدیل به یک حیوان به طور فزاینده ای نادر است
[ترجمه گوگل]پاندا تبدیل به یک حیوان به طور فزاینده ای نادر است
8. The panda is now a rare animal.
[ترجمه ترگمان]پاندا الان یه حیوون نادر - ه
[ترجمه گوگل]پاندا در حال حاضر یک حیوان نادر است
[ترجمه گوگل]پاندا در حال حاضر یک حیوان نادر است
9. The panda is a shy creature, not used to being in contact with other animals, particularly humans.
[ترجمه ترگمان]پاندا یک حیوان خجالتی است و عادت ندارد با حیوانات دیگر و به خصوص انسان ها در تماس باشد
[ترجمه گوگل]پاندا یک موجود خجالتی است که در تماس با دیگر حیوانات، به ویژه انسانها نیست
[ترجمه گوگل]پاندا یک موجود خجالتی است که در تماس با دیگر حیوانات، به ویژه انسانها نیست
10. Miranda Panda stands to my right, wearing a store-bought dress, her hair arranged in perfect ringlets.
[ترجمه ترگمان]میراندا پاندا به سمت راست من می ایستد و لباس خریده، موهایش را به صورت حلقه های عالی مرتب می کند
[ترجمه گوگل]میراندا پاندا به من چسبیده است، با پوشیدن یک لباس خریداری شده فروشگاه، موهایش مرتب شده است
[ترجمه گوگل]میراندا پاندا به من چسبیده است، با پوشیدن یک لباس خریداری شده فروشگاه، موهایش مرتب شده است
11. It isn't difficult to see why the Panda is so popular.
[ترجمه ترگمان]دیدن این که چرا پاندا اینقدر محبوب است، مشکل نیست
[ترجمه گوگل]دشوار است بدانید که چرا پاندا بسیار محبوب است
[ترجمه گوگل]دشوار است بدانید که چرا پاندا بسیار محبوب است
12. Miranda Panda, very pleased with herself, flounced back to her seat.
[ترجمه ترگمان]میراندا پاندا خیلی از خودش خوشش آمد و به سمت صندلی اش رفت
[ترجمه گوگل]میراندا پاندا، با خود بسیار خوشحال شد، به صندلی اش برگشت
[ترجمه گوگل]میراندا پاندا، با خود بسیار خوشحال شد، به صندلی اش برگشت
13. He designed our famous panda logo and was our first Chairman.
[ترجمه ترگمان]او logo معروف خود را طراحی کرد و اولین رئیس ما بود
[ترجمه گوگل]او لوگو معروف پاندا ما را طراحی کرد و اولین رئیس ما بود
[ترجمه گوگل]او لوگو معروف پاندا ما را طراحی کرد و اولین رئیس ما بود
14. Opposite: To crack the much tougher panda nuts, a large rock hammer is essential.
[ترجمه ترگمان]مخالف: برای شکستن the panda، یک چکش صخره ای بزرگ ضروری است
[ترجمه گوگل]در مقابل، برای خرد کردن آجیل پاندا بسیار سخت تر، یک چکش بزرگ سنگ ضروری است
[ترجمه گوگل]در مقابل، برای خرد کردن آجیل پاندا بسیار سخت تر، یک چکش بزرگ سنگ ضروری است
15. Panda Drinks will be raising at least £30,000 a year to be spent on our highest priority conservation projects.
[ترجمه ترگمان]نوشیدنی های پاندا حداقل ۳۰،۰۰۰ پوند در سال افزایش خواهد یافت تا در پروژه های حفاظت از اولویت ما هزینه شود
[ترجمه گوگل]نوشیدنی های پاندا هر ساله حداقل 30،000 پوند افزایش خواهد یافت تا پروژه های حفاظتی با بالاترین اولویت ما صرف شود
[ترجمه گوگل]نوشیدنی های پاندا هر ساله حداقل 30،000 پوند افزایش خواهد یافت تا پروژه های حفاظتی با بالاترین اولویت ما صرف شود
پیشنهاد کاربران
خرس تنبل
فکر می کـــــــــنم معنیش همون پاندا باشه
معنی پاندا همان پاندا است
🐼🐼 پاندا
خرس پاندا
معنی پاندا : یعنی موجودی بزرگ و به رنگ های سفید و سیاه است.
Ona ye hyvn ba mze w cut hstn ke dos dshtn ona liaqt mikhd
موجود سیاه و سفیدی که بامبو می خوره می دونم که شما ها نمی دونید پاندا چیه 😂
کلمات دیگر: