شور بودگی، حالت شوری، شوری یا نمکی
saltiness
شور بودگی، حالت شوری، شوری یا نمکی
انگلیسی به فارسی
شوری
نمک زده
انگلیسی به انگلیسی
• state of containing salt, salinity; sharpness, piquancy, shrewdness
جملات نمونه
1. The saltiness of the cheese is balanced by the sweetness of the red peppers.
[ترجمه ترگمان]The پنیر توسط شیرینی فلفل قرمز متعادل می شود
[ترجمه گوگل]نمکی از پنیر با شیرینی فلفل قرمز متعادل است
[ترجمه گوگل]نمکی از پنیر با شیرینی فلفل قرمز متعادل است
2. She could taste the saltiness of her tears.
[ترجمه ترگمان]می توانست طعم شوری اشک هایش را بچشد
[ترجمه گوگل]او می تواند طعم شور و نشاط اش را بخورد
[ترجمه گوگل]او می تواند طعم شور و نشاط اش را بخورد
3. She kissed her forehead, tasting the saltiness of her skin with the tip of her tongue.
[ترجمه ترگمان]او پیشانی اش را بوسید، طعم شوری پوستش را با نوک زبانش مزه مزه کرد
[ترجمه گوگل]او پیشانی خود را بوسید و شور نمک را با نوک زبانش مزه کرد
[ترجمه گوگل]او پیشانی خود را بوسید و شور نمک را با نوک زبانش مزه کرد
4. For a moment he savoured their saltiness and then he seemed to register that her body was being racked with sobs.
[ترجمه ترگمان]برای لحظه ای از شوری آن ها لذت می برد و بعد به نظر می رسید که در حال شکنجه است و بدنش از هق هق گریه می کند
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه او شور و شور خود را تربیت کرد و سپس به نظر می رسید که ثبت نام می کرد که بدنش با طناب رد می شد
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه او شور و شور خود را تربیت کرد و سپس به نظر می رسید که ثبت نام می کرد که بدنش با طناب رد می شد
5. But if salt loses its saltiness, there is no way to make It'salty again.
[ترجمه ترگمان]اما اگر شوری در شوری از دست بدهد، هیچ راهی برای آن نیست که دوباره آن را شور بزند
[ترجمه گوگل]اما اگر نمک نمک زدگی خود را از دست بدهد، راهی برای بازگرداندن آن وجود ندارد
[ترجمه گوگل]اما اگر نمک نمک زدگی خود را از دست بدهد، راهی برای بازگرداندن آن وجود ندارد
6. They like bitterness in foods as well as saltiness.
[ترجمه ترگمان]آن ها مانند saltiness، تلخی را در غذاها دوست دارند
[ترجمه گوگل]آنها مانند تلخی در غذاها و همچنین نمک زدگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها مانند تلخی در غذاها و همچنین نمک زدگی می کنند
7. Self - parody and saltiness riddled their core genre.
[ترجمه ترگمان]Self و saltiness ژانر اصلی خود را سوراخ کرده است
[ترجمه گوگل]تقلید و طغیان خود را به سبک اصلی خود تقسیم می کنند
[ترجمه گوگل]تقلید و طغیان خود را به سبک اصلی خود تقسیم می کنند
8. Salt is good, but if it loses its saltiness, how can you make It'salty again?
[ترجمه ترگمان]نمک خیلی خوب است، اما اگر طعم شوری آن را از دست بدهد، چطور می توانی دوباره آن را نمک کنی؟
[ترجمه گوگل]نمک خوب است، اما اگر شور نمکی آن را از دست بدهد، چطور می توان دوباره آن را به دست آورد؟
[ترجمه گوگل]نمک خوب است، اما اگر شور نمکی آن را از دست بدهد، چطور می توان دوباره آن را به دست آورد؟
9. Much lower or much higher saltiness in brine solution leads to salt-sensitive damage.
[ترجمه ترگمان]بخش بسیار پایین تر یا بسیار بالاتر در محلول آب نمک منجر به آسیب sensitive به نمک می شود
[ترجمه گوگل]نمکهای بسیار پایین یا بسیار زیاد در محلول نمک باعث آسیب به نمک حساس می شود
[ترجمه گوگل]نمکهای بسیار پایین یا بسیار زیاد در محلول نمک باعث آسیب به نمک حساس می شود
10. Saltiness lowers the temperature at which water freezes. This means seasonal salty liquid water could exist in mid-latitude regions of Mars, despite the chilliness of the planet's ‘warm’ season.
[ترجمه ترگمان]saltiness دمای آب را کاهش می دهد که در آن آب یخ می زند این به این معنی است که آب مایع شور فصلی می تواند در مناطق نیمه جنوبی مریخ، با وجود the فصل گرم این سیاره، وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]شوری باعث کاهش دمای آب می شود این به این معنی است که آب مایع سالت فصلی می تواند در ناحیه های مریخ Mid-Range وجود داشته باشد، گرچه خنک بودن فصل گرم این سیاره است
[ترجمه گوگل]شوری باعث کاهش دمای آب می شود این به این معنی است که آب مایع سالت فصلی می تواند در ناحیه های مریخ Mid-Range وجود داشته باشد، گرچه خنک بودن فصل گرم این سیاره است
11. The saltiness of their language was inappropriate.
[ترجمه ترگمان]شوری زبان آن ها نامناسب بود
[ترجمه گوگل]نمکی زبان آنها نامناسب بود
[ترجمه گوگل]نمکی زبان آنها نامناسب بود
12. The human tongue also detects saltiness, sourness, bitterness, and savoriness.
[ترجمه ترگمان]زبان انسانی نیز saltiness، ترش کردن، تلخی و savoriness را شناسایی می کند
[ترجمه گوگل]زبان انسانی همچنین نمک، ترشح، تلخ و گرسنگی را تشخیص می دهد
[ترجمه گوگل]زبان انسانی همچنین نمک، ترشح، تلخ و گرسنگی را تشخیص می دهد
13. There are but five flavors in life - sourness, sweetness, bitterness, spiciness and saltiness. For those who have lived in Yantian for generations, the primary flavor is saltiness.
[ترجمه ترگمان]تنها پنج طعم در زندگی وجود دارد: ترش کردن، شیرینی، تلخی، spiciness و saltiness برای آن هایی که برای نسل ها در Yantian زندگی کرده اند، طعم اولیه saltiness است
[ترجمه گوگل]در زندگی فقط پنج طعم وجود دارد - ترشح، شیرینی، تلخ و شیرین بودن برای کسانی که در نسل های Yantian زندگی می کنند، عطر و طعم اولیه شور است
[ترجمه گوگل]در زندگی فقط پنج طعم وجود دارد - ترشح، شیرینی، تلخ و شیرین بودن برای کسانی که در نسل های Yantian زندگی می کنند، عطر و طعم اولیه شور است
14. You are the salt of the earth; but if salt has lost its taste, how can its saltiness be restored?
[ترجمه ترگمان]شما نمک زمین هستید؛ اما اگر نمک طعم آن را از دست بدهد، چطور شوری می تواند بازپس گیرد؟
[ترجمه گوگل]شما نمک زمین هستید؛ اما اگر نمک طعم خود را از دست داده باشد، چگونه نمک نمک خود را می توان بازسازی کرد؟
[ترجمه گوگل]شما نمک زمین هستید؛ اما اگر نمک طعم خود را از دست داده باشد، چگونه نمک نمک خود را می توان بازسازی کرد؟
کلمات دیگر: