وابسته به علوم طبیعی و دانشمندان این علوم، طبیعت گرایانه، موافق با اصول طبیعی، مبنی بر طبیعت بازی، وابسته به تاری علوم طبیعی
naturalistic
وابسته به علوم طبیعی و دانشمندان این علوم، طبیعت گرایانه، موافق با اصول طبیعی، مبنی بر طبیعت بازی، وابسته به تاری علوم طبیعی
انگلیسی به فارسی
طبیعت گرایی
موافق با اصول طبیعی،مبنی بر طبیعت بازی،وابسته به تاریخ علوم طبیعی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: naturalistically (adv.)
مشتقات: naturalistically (adv.)
• (1) تعریف: exhibiting or pertaining to naturalism.
- a naturalistic novel
[ترجمه ترگمان] یک رمان naturalistic
[ترجمه گوگل] یک رمان طبیعی
[ترجمه گوگل] یک رمان طبیعی
• (2) تعریف: imitating nature or natural surroundings.
- The zoo tries to create a naturalistic habitat for all its animals.
[ترجمه ترگمان] این باغ وحش می کوشد تا یک زیستگاه طبیعی برای همه حیوانات خود ایجاد کند
[ترجمه گوگل] باغ وحش سعی می کند یک زیستگاه طبیعی برای تمام حیوانات خود ایجاد کند
[ترجمه گوگل] باغ وحش سعی می کند یک زیستگاه طبیعی برای تمام حیوانات خود ایجاد کند
• copying nature's ways, copying the natural surroundings; pertaining to natural history; of or about naturalism
naturalistic describes something that simulates the effects or characteristics of nature.
naturalistic artists and writers believe in and practise the theory of naturalism in art and literature.
naturalistic describes something that simulates the effects or characteristics of nature.
naturalistic artists and writers believe in and practise the theory of naturalism in art and literature.
جملات نمونه
1. These drawings are among his most naturalistic.
[ترجمه ترگمان]این نقاشی ها در بین most طبیعت او هستند
[ترجمه گوگل]این نقاشی ها در میان طبیعی ترین آنهاست
[ترجمه گوگل]این نقاشی ها در میان طبیعی ترین آنهاست
2. Most zoos try to exhibit animals in naturalistic settings.
[ترجمه ترگمان]اغلب باغ وحش ها تلاش می کنند تا حیوانات را در محیط های طبیعی به نمایش بگذارند
[ترجمه گوگل]اکثر باغ وحش سعی دارند حیوانات را در محیط های طبیعتا نمایش دهند
[ترجمه گوگل]اکثر باغ وحش سعی دارند حیوانات را در محیط های طبیعتا نمایش دهند
3. This painting perfectly exemplifies the naturalistic style which was so popular at the time.
[ترجمه ترگمان]این نقاشی کاملا نشان دهنده سبک naturalistic است که در آن زمان محبوب بود
[ترجمه گوگل]این نقاشی به طور کامل نمونه سبک طبیعی است که در آن زمان بسیار محبوب بود
[ترجمه گوگل]این نقاشی به طور کامل نمونه سبک طبیعی است که در آن زمان بسیار محبوب بود
4. Further research is needed under rather more naturalistic conditions.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات بیشتر تحت شرایط طبیعی rather مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]تحقیقات بیشتری در شرایط نسبتا طبیعی طبیعی مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]تحقیقات بیشتری در شرایط نسبتا طبیعی طبیعی مورد نیاز است
5. In naturalistic novels such inessential things as a minor character's physiognomy and costume are depicted in minute detail.
[ترجمه ترگمان]در رمان های naturalistic برخی چیزهای غیر اساسی مانند یک چهره و لباس جزئی به طور دقیق به تصویر کشیده می شوند
[ترجمه گوگل]در رمان های طبیعت، چیزهای غیر ضروری به عنوان یک شخصیت فیزیکی و صحنه های شخصیت جزئی در جزئیات دقیق نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]در رمان های طبیعت، چیزهای غیر ضروری به عنوان یک شخصیت فیزیکی و صحنه های شخصیت جزئی در جزئیات دقیق نشان داده شده است
6. Quite the opposite: Why try to copy naturalistic virtues that the camera can capture more tellingly?
[ترجمه ترگمان]کاملا برعکس: چرا سعی کنید فضایل طبیعی را کپی کنید که دوربین می تواند بهتر ثبت کند؟
[ترجمه گوگل]کاملا مخالف: چرا سعی می کنید فضایل طبیعت گرایی را که دوربین می تواند به طور قاطعانه ضبط کند، کپی کند؟
[ترجمه گوگل]کاملا مخالف: چرا سعی می کنید فضایل طبیعت گرایی را که دوربین می تواند به طور قاطعانه ضبط کند، کپی کند؟
7. Naturalistic versions were found on older Caucasian items, and may still be encountered on some contemporary Persian workshop items.
[ترجمه ترگمان]نسخه های Naturalistic بر روی اقلام older قدیمی تر یافت می شوند و ممکن است هنوز هم در برخی از موارد کارگاه ایرانی معاصر دیده شود
[ترجمه گوگل]نسخه های طبیعت گرایانه بر روی اقلام قفقاز قدیم تر یافت می شود و ممکن است در بعضی از آثار کارگاه معاصر فارسی نیز دیده شود
[ترجمه گوگل]نسخه های طبیعت گرایانه بر روی اقلام قفقاز قدیم تر یافت می شود و ممکن است در بعضی از آثار کارگاه معاصر فارسی نیز دیده شود
8. The participant observer in such a naturalistic framework really only observes.
[ترجمه ترگمان]مشاهده گر شرکت کننده در چنین چارچوب naturalistic واقعا تنها رعایت می شود
[ترجمه گوگل]ناظر شرکت کننده در چارچوب چارچوب طبیعتگرایانه فقط مشاهده می شود
[ترجمه گوگل]ناظر شرکت کننده در چارچوب چارچوب طبیعتگرایانه فقط مشاهده می شود
9. Yet it is not the reality of a naturalistic drama, such as we would find in, say, Ibsen or Chekhov.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این واقعیت یک درام طبیعی نیست، از آن قبیل که ممکن است در آن پیدا کنیم، بگویند: ایبسن یا چخوف
[ترجمه گوگل]با این حال، واقعیت یک درام طبیعتگرایانه نیست، همانطور که در Ibsen یا Chekhov یافتیم
[ترجمه گوگل]با این حال، واقعیت یک درام طبیعتگرایانه نیست، همانطور که در Ibsen یا Chekhov یافتیم
10. It was the naturalistic study of animal behaviour.
[ترجمه ترگمان]این یک مطالعه طبیعی از رفتار حیوانات بود
[ترجمه گوگل]این مطالعه طبیعت گرایی رفتار حیوانات بود
[ترجمه گوگل]این مطالعه طبیعت گرایی رفتار حیوانات بود
11. Most unusual, however, is the naturalistic green Kashgar jade terrapin, discovered in Allahabad in 1600.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اغلب غیرمعمول است که jade jade سبز به نام Kashgar terrapin در Allahabad در سال ۱۶۰۰ کشف شد
[ترجمه گوگل]با این حال، غیر معمول، تارپین کاشغار جید سبز طبیعت گرایی است که در سال 1600 در الله آباد کشف شد
[ترجمه گوگل]با این حال، غیر معمول، تارپین کاشغار جید سبز طبیعت گرایی است که در سال 1600 در الله آباد کشف شد
12. Straddling naturalistic setting and ritual drama, Reilly is the only character who sings.
[ترجمه ترگمان]\"ریلی\" تنها شخصیتی است که آواز می خواند
[ترجمه گوگل]مرزبندی طبیعت گرایی و نمایش آثار، Reilly تنها شخصیتی است که آواز می خواند
[ترجمه گوگل]مرزبندی طبیعت گرایی و نمایش آثار، Reilly تنها شخصیتی است که آواز می خواند
13. They are permitted no naturalistic embellishment, but given that choice the stylisation should be taken further.
[ترجمه ترگمان]آن ها به هیچ گونه تزیینات naturalistic اجازه نمی دهند، اما با توجه به این که انتخاب the باید بیشتر انجام شود
[ترجمه گوگل]آنها مجاز نیستند گرانبهای طبیعت گرایانه باشند، اما با توجه به این انتخاب، سبک سازی باید بیشتر شود
[ترجمه گوگل]آنها مجاز نیستند گرانبهای طبیعت گرایانه باشند، اما با توجه به این انتخاب، سبک سازی باید بیشتر شود
14. Inevitably, the untenable relation between naturalistic art and photography became clear.
[ترجمه ترگمان]به طور قطع رابطه غیرقابل دفاع بین هنر و عکاسی طبیعت گرایانه مشخص شد
[ترجمه گوگل]ناگزیر، رابطه بین الهی بین هنر طبیعت و عکاسی روشن شد
[ترجمه گوگل]ناگزیر، رابطه بین الهی بین هنر طبیعت و عکاسی روشن شد
پیشنهاد کاربران
طبیعت گرا
به طور طبیعی
مبتنی بر طبیعت
طبیعت انگارانه
طبیعت گرایانه
کلمات دیگر: