مقدس، تقدیس شده، اشویی، پاک، منزه، مقدس نما
sanctified
مقدس، تقدیس شده، اشویی، پاک، منزه، مقدس نما
انگلیسی به فارسی
مقدسنما، جانماز آبکش
مقدس، تقدیس شده، اشویی
مقدس، تقدیس کردن، تطهیر کردن، مقدس شمردن، برای امر مقدسی تخصیص دادن
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: sanctifiedly (adv.)
مشتقات: sanctifiedly (adv.)
• (1) تعریف: made holy or sacred.
• متضاد: unsanctified
• مشابه: blessed, divine, holy, sacred
• متضاد: unsanctified
• مشابه: blessed, divine, holy, sacred
- a sanctified place
[ترجمه ترگمان] یه مکان مقدس
[ترجمه گوگل] یک مکان مقدس
[ترجمه گوگل] یک مکان مقدس
• (2) تعریف: offensively, ostentatiously, or falsely pious; sanctimonious.
• made holy, consecrated; purified, made free from sin; sanctimonious, self-righteous
جملات نمونه
1. customs sanctified by long usage
رسومی که کاربرد طولانی آنها را واجب کرده است
2. god blessed the seventh day and sanctified it
(انجیل) خداوند روز هفتم را برکت داد و آن را مقدس اعلام کرد.
3. The priest sanctified the church with a special ceremony.
[ترجمه ترگمان]کشیش کلیسا را با یک مراسم خاص تقدیس می کند
[ترجمه گوگل]کشیش کلیسا را با یک مراسم خاص تقدیم کرد
[ترجمه گوگل]کشیش کلیسا را با یک مراسم خاص تقدیم کرد
4. The rule of the Czar was sanctified by the Russian Orthodox Church.
[ترجمه ترگمان]قانون تزار مورد تقدیس کلیسای ارتدوکس روسیه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]حکومت شاه به وسیله کلیسای ارتدکس روسیه به رسمیت شناخته شد
[ترجمه گوگل]حکومت شاه به وسیله کلیسای ارتدکس روسیه به رسمیت شناخته شد
5. This was a practice sanctified by tradition.
[ترجمه ترگمان]این تمرینی بود که به وسیله سنت تقدیس شده بود
[ترجمه گوگل]این یک عمل تقریبا سنت بود
[ترجمه گوگل]این یک عمل تقریبا سنت بود
6. Psychology had sanctified the opinion that youthful rebellion was a natural stage of adolescence.
[ترجمه ترگمان]روانشناسی این عقیده را تقدیس کرده بود که شورش جوانان یک مرحله طبیعی از دوران نوجوانی است
[ترجمه گوگل]روانشناسی این نظر را تقبیح کرده بود که شورش جوانان یک مرحله طبیعی نوجوانی بود
[ترجمه گوگل]روانشناسی این نظر را تقبیح کرده بود که شورش جوانان یک مرحله طبیعی نوجوانی بود
7. Oooo . . . makes me feel downright sanctified, just thinking about it!
[ترجمه ترگمان]Oooo من باعث میشه احساس downright کنم، فقط به این فکر می کنم
[ترجمه گوگل]اووو من احساس می کنم کاملا مقدس است، فقط در مورد آن فکر می کنم!
[ترجمه گوگل]اووو من احساس می کنم کاملا مقدس است، فقط در مورد آن فکر می کنم!
8. He assailed other reactionary regimes sanctified by Napoleon's final defeat, prior to which he toured the Continent.
[ترجمه ترگمان]او بر سایر حکومت های استبدادی که از شکست نهایی ناپلئون تقدیس شده بودند، پیشی گرفت، و پیش از آن به قاره اروپا سفر کرد
[ترجمه گوگل]او دیگر رژیم های ارتجاعی را که توسط شکست ناپلئون تقسیم شده بود، پیش از آن که به قاره مهاجرت کند، حمله کرد
[ترجمه گوگل]او دیگر رژیم های ارتجاعی را که توسط شکست ناپلئون تقسیم شده بود، پیش از آن که به قاره مهاجرت کند، حمله کرد
9. God blessed the seventh day and sanctified it.
[ترجمه ترگمان]خدا روز هفتم را تقدیس کرد و تقدیس کرد
[ترجمه گوگل]خدا روز هفتم را برکت داد و آن را تقدیس کرد
[ترجمه گوگل]خدا روز هفتم را برکت داد و آن را تقدیس کرد
10. Eugenie's transparent sincerity had momentarily sanctified Charle's love.
[ترجمه ترگمان]صداقت و صداقت او ژنی برای لحظه ای تقدس را تقدیس کرده بود
[ترجمه گوگل]صداقت شفاف Eugenie تا به حال لحظه به رسمیت شناختن عشق چارل
[ترجمه گوگل]صداقت شفاف Eugenie تا به حال لحظه به رسمیت شناختن عشق چارل
11. For it is sanctified through the word of God and intercession.
[ترجمه ترگمان]زیرا از طریق کلام خدا و intercession تقدیس شده است
[ترجمه گوگل]زیرا از طریق کلمه خداوند و شفاعت تقدیم شده است
[ترجمه گوگل]زیرا از طریق کلمه خداوند و شفاعت تقدیم شده است
12. God sanctified the seventh day to be a special and holy day, set apart from the other six.
[ترجمه ترگمان]خداوند روز هفتم را روز مقدس و مقدس قرار می دهد و از شش نفر دیگر جدا می شود
[ترجمه گوگل]خداوند روز هفتم را به عنوان یک روز خاص و مقدس، جدا از شش نفر دیگر تقدیم کرد
[ترجمه گوگل]خداوند روز هفتم را به عنوان یک روز خاص و مقدس، جدا از شش نفر دیگر تقدیم کرد
13. Anyone who touch the sanctified vessels of God in defilement are profaning the name of God.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که به رگ های تقدیس شده خداوند در defilement دست زند، به نام خدا هتک حرمت می کند
[ترجمه گوگل]هر کسی که عروق مقدس خدا را در غیبت لمس می کند، نام خدا نامیده می شود
[ترجمه گوگل]هر کسی که عروق مقدس خدا را در غیبت لمس می کند، نام خدا نامیده می شود
14. And Josue said to the people: Be ye sanctified: for to morrow the Lord will do wonders among you.
[ترجمه ترگمان]و Josue به مردم گفت: شما تقدیس کنید؛ زیرا فردا خدا در میان شما عجایب خواهد بود
[ترجمه گوگل]و یوشع به مردم گفت: برای رسیدن به خداوند عادل شمرده می شود، خداوند عجایب را در میان شما انجام خواهد داد
[ترجمه گوگل]و یوشع به مردم گفت: برای رسیدن به خداوند عادل شمرده می شود، خداوند عجایب را در میان شما انجام خواهد داد
کلمات دیگر: