• force to agree, force concurrence
ram down one's throat
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
( informal ) to try to force somebody to listen to and accept your opinions in a way that they find annoying
Oxford Dictionary
- بزور چیزی به خورد کسی دادن ( مثلا تبلیغات تلویزیونی، سخنرانیها و. . . بمنظور رسیدن به مقصود خویش )
- به زور قبولاندن
- توکله ی کسی فرو کردن
Oxford Dictionary
- بزور چیزی به خورد کسی دادن ( مثلا تبلیغات تلویزیونی، سخنرانیها و. . . بمنظور رسیدن به مقصود خویش )
- به زور قبولاندن
- توکله ی کسی فرو کردن
کلمات دیگر: