(انجیل) بخت النصر، نبوکدنصر (nebuchadrezzar هم می نویسند)
nebuchadnezzar
(انجیل) بخت النصر، نبوکدنصر (nebuchadrezzar هم می نویسند)
انگلیسی به فارسی
نبوکدنصر
(انجیل) بخت النصر، نبوکدنصر (Nebuchadrezzar هم مینویسند)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the king of Babylonia in the sixth century B.C. who destroyed Jerusalem and sent the Jews into captivity.
• babylonian king from the 6th century b.c. (conquered jerusalem and banished the israelites to babylon)
جملات نمونه
1. NASB: And Nebuchadnezzar the king of Babylon came to the city, while his servants were besieging it.
[ترجمه ترگمان]امیر بابل به شهر آمد و servants در حالی که مشغول محاصره کردن آن بودند، به شهر آمد
[ترجمه گوگل]NASB: و نبوکدنصر پادشاه بابل به شهر آمد، در حالی که بندگان او آن را محاصره کردند
[ترجمه گوگل]NASB: و نبوکدنصر پادشاه بابل به شهر آمد، در حالی که بندگان او آن را محاصره کردند
2. They responded and said to Nebuchadnezzar the king, O king, live forever!
[ترجمه ترگمان]آن ها جواب دادند و گفتند: شاه، ای پادشاه، تا ابد زنده بمانید!
[ترجمه گوگل]آنها پاسخ دادند و به نابوکدنزار پادشاه گفتند: ای پادشاه، برای همیشه زندگی کن!
[ترجمه گوگل]آنها پاسخ دادند و به نابوکدنزار پادشاه گفتند: ای پادشاه، برای همیشه زندگی کن!
3. King Nebuchadnezzar was king of Babylon, a kingdom renowned for its idolatry and witchcraft and occult arts.
[ترجمه ترگمان]پادشاه بابل شاه بابل است، پادشاهی که برای بت پرستی و جادوگری و جادوی نهانی مشهور است
[ترجمه گوگل]پادشاه نابوکدنصر پادشاه بابل بود، پادشاهی مشهور برای بت پرستی و جادوگری و هنرهای مخفی
[ترجمه گوگل]پادشاه نابوکدنصر پادشاه بابل بود، پادشاهی مشهور برای بت پرستی و جادوگری و هنرهای مخفی
4. The megalomaniac who styled himself after Nebuchadnezzar and Saladin also launched two wars of aggression.
[ترجمه ترگمان]The که خود را پس از بخت النصر و صلاح الدین راه دادند، دو جنگ تهاجمی را آغاز کردند
[ترجمه گوگل]مردمی که خود را پس از ناباکدنسار و سالادین طراحی کرده اند، دو جنگ تجاوز را نیز راه اندازی کردند
[ترجمه گوگل]مردمی که خود را پس از ناباکدنسار و سالادین طراحی کرده اند، دو جنگ تجاوز را نیز راه اندازی کردند
5. Overall, Amy card star, that Nebuchadnezzar flubendazolum brulamycin, sulfuric acid test for jinggangmeisu chicken escherichia coli sensitivity is highest.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، ستاره کارت امی، که Nebuchadnezzar flubendazolum brulamycin، تست اسید سولفوریک برای jinggangmeisu chicken، بالاترین حساسیت را دارد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، ستاره کارت امی، که نبوکدنزار flubendazolum برولامایسین، اسید سولفوریک اسید برای حساسیت escherichia coli مرغ جینگگنگیمیس بیشترین است
[ترجمه گوگل]به طور کلی، ستاره کارت امی، که نبوکدنزار flubendazolum برولامایسین، اسید سولفوریک اسید برای حساسیت escherichia coli مرغ جینگگنگیمیس بیشترین است
6. All this came upon the king Nebuchadnezzar.
[ترجمه ترگمان]این همه چیزی بود که به the رسید
[ترجمه گوگل]همه اینها بر ناحیه پادشاه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]همه اینها بر ناحیه پادشاه قرار گرفت
7. All this came upon Nebuchadnezzar the king.
[ترجمه ترگمان]شاه گفت: این ها همه به Nebuchadnezzar رسیدند
[ترجمه گوگل]همه اینها بر اساس نبوکدنصر پادشاه بود
[ترجمه گوگل]همه اینها بر اساس نبوکدنصر پادشاه بود
8. KJV: And Nebuchadnezzar king of Babylon came against the city, and his servants did besiege it.
[ترجمه ترگمان]شاه بابل بر سر شهر آمد و servants از آن طرف شهر را محاصره کردند
[ترجمه گوگل]KJV: و نبوکدنصر پادشاه بابل علیه شهر آمد، و بندگانش او را محاصره کردند
[ترجمه گوگل]KJV: و نبوکدنصر پادشاه بابل علیه شهر آمد، و بندگانش او را محاصره کردند
9. Nebuchadnezzar II and last king of Babylon, who in the Old Testament was warned of his doom by handwriting on the wall that was interpreted by Daniel.
[ترجمه ترگمان]Nebuchadnezzar دوم و آخرین پادشاه بابل که در عهد قدیم بر روی دیواری که دنیل آن را تفسیر کرده بود، از سرنوشت خود آگاه شد
[ترجمه گوگل]نبوکدنصر دوم و آخرین پادشاه بابل، که در عهد عتیق با علامت روایت بر روی دیوار که توسط دانیل تفسیر شده بود، هشدار داد
[ترجمه گوگل]نبوکدنصر دوم و آخرین پادشاه بابل، که در عهد عتیق با علامت روایت بر روی دیوار که توسط دانیل تفسیر شده بود، هشدار داد
10. Nebuchadnezzar would make desolation among the people Kedar, who dwelt in the deserts of Arabia.
[ترجمه ترگمان]Nebuchadnezzar را در میان مردم Kedar که در بیابان های عربستان زندگی می کرد، جا به جا می کرد
[ترجمه گوگل]نبوکدنصر در میان مردم کدر، که در بیابانهای عربستان ساکن بود، ویران خواهد شد
[ترجمه گوگل]نبوکدنصر در میان مردم کدر، که در بیابانهای عربستان ساکن بود، ویران خواهد شد
11. Son of Nebuchadnezzar II and last king of Babylon, who in the Old Testament was warned of his doom by handwriting on the wall that was interpreted by Daniel.
[ترجمه ترگمان]Son دوم و آخرین پادشاه بابل که در عهد قدیم با خط خرچنگ روی دیوار که به وسیله دانیال تفسیر شده بود به او هشدار داده شد
[ترجمه گوگل]پسر نبوکدنصر دوم و آخرین پادشاه بابل، که در عهد عتیق با علامت گذاری بر روی دیوار که توسط دانیل تفسیر شده بود، هشدار داد
[ترجمه گوگل]پسر نبوکدنصر دوم و آخرین پادشاه بابل، که در عهد عتیق با علامت گذاری بر روی دیوار که توسط دانیل تفسیر شده بود، هشدار داد
12. All this happened to Nebuchadnezzar the king.
[ترجمه ترگمان]این چیزی بود که به Nebuchadnezzar رسید
[ترجمه گوگل]همه اینها به شاه نبوکدنصر اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]همه اینها به شاه نبوکدنصر اتفاق افتاد
13. Then the king Nebuchadnezzar fell upon his face, and worshipped Daniel, and commanded that they should offer an oblation and sweet odours unto him.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که Nebuchadnezzar به صورتش افتاد و او را می پرستید، فرمان داد که یک اهدا نان و بوی شیرین به او بدهند
[ترجمه گوگل]سپس پادشاه نابوکادنزار بر چهره اش افتاد و به دانیل پرستش کرد و دستور داد که به او غذا و بوی شیر بدهد
[ترجمه گوگل]سپس پادشاه نابوکادنزار بر چهره اش افتاد و به دانیل پرستش کرد و دستور داد که به او غذا و بوی شیر بدهد
14. When Zedekiah was brought before Nebuchadnezzar, he had to suffer the penalty of a low-class criminal.
[ترجمه ترگمان]وقتی Zedekiah پیش رسیدند، مجبور شد مجازات یک جنایتکار رده پایین را تحمل کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که Zedekiah قبل از نبوکدنصر به ارمغان آورد، او مجبور شد مجازات یک جنایتکار طبقه پایین
[ترجمه گوگل]هنگامی که Zedekiah قبل از نبوکدنصر به ارمغان آورد، او مجبور شد مجازات یک جنایتکار طبقه پایین
15. Nebuchadnezzar king Babylon attacked him and bound him with bronze shackles to take him to Babylon.
[ترجمه ترگمان]امیر بابل به او حمله کرد و با زنجیر برنزی او را به بابل بست تا او را به بابل ببرد
[ترجمه گوگل]نبوکدنصر پادشاه بابل به او حمله کرد و او را با زنجیرهای برنزی متصل کرد تا او را به بابل برساند
[ترجمه گوگل]نبوکدنصر پادشاه بابل به او حمله کرد و او را با زنجیرهای برنزی متصل کرد تا او را به بابل برساند
کلمات دیگر: