کلمه جو
صفحه اصلی

off colour


بیحال، کسل

انگلیسی به انگلیسی

• if you are off-colour, you are slightly ill.

جملات نمونه

1. That carpet is somewhat off colour.
[ترجمه ترگمان]این فرش مقداری رنگ دارد
[ترجمه گوگل]این فرش تا حدودی رنگ است

2. You look a little off colour today.
[ترجمه ترگمان]امروز رنگت پریده
[ترجمه گوگل]امروز رنگی کم رنگ می بینید

3. You are off colour, you'd better take a rest.
[ترجمه ترگمان]رنگت پریده، بهتر است استراحت کنی
[ترجمه گوگل]شما رنگی دارید، بهتر است استراحت کنید

4. The old lady looked a little off colour.
[ترجمه ترگمان]پیرزن اندکی رنگ به خود گرفت
[ترجمه گوگل]بانوی پیر کمی رنگ را نگاه کرد

5. Jo seems a little off colour today.
[ترجمه ترگمان]امروز جو کمی رنگ به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]امروز به نظر می رسد کمی رنگی است

6. He may have been off colour in the World Cup, but he had set a fine example to others.
[ترجمه ترگمان]او ممکن است در جام جهانی رنگ خود را از دست داده باشد، اما او نمونه خوبی برای دیگران گذاشته بود
[ترجمه گوگل]او ممکن است در جام جهانی خاموش باشد اما او نمونه خوبی برای دیگران گذاشته است

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

8. Bruce went to the doctor, feeling a little off colour, and was told that he had anaemia.
[ترجمه ترگمان]بروس به پزشک مراجعه کرد و کمی رنگ به خود گرفت و گفت که کم خونی هم دارد
[ترجمه گوگل]بروس به دکتر رفت و کمی رنگ را احساس کرد و گفته شد که کم خونی دارد

9. To show this kindness they had to appear off colour in the first half.
[ترجمه ترگمان]برای نشان دادن این مهربانی کافی بود که در نیمه اول رنگ ظاهر شوند
[ترجمه گوگل]برای نشان دادن این مهربانی، آنها باید در نیمه اول ظاهر شوند

10. I'm fine, thank you, but Elinor's a bit off colour at the moment.
[ترجمه ترگمان]خوبم، متشکرم، اما الی نور کمی رنگش پریده
[ترجمه گوگل]من خوبم، متشکرم، اما الیورور در حال حاضر رنگ کمی دارد

11. One of his sows is off colour.
[ترجمه ترگمان]یکی از sows رنگی است
[ترجمه گوگل]یکی از گاوهایش رنگی است

12. She has been off colour recently.
[ترجمه ترگمان]اخیرا رنگش پریده
[ترجمه گوگل]او اخیرا رنگ شده است

13. He is feeling rather off colour this morning.
[ترجمه ترگمان]امروز صبح حالش بهتر شده
[ترجمه گوگل]او امروز صبح احساس ناراحتی می کند

14. The jokes he told were quite off colour.
[ترجمه ترگمان]این لطیفه را که به او گفته بود کام لا روشن بود
[ترجمه گوگل]جوک های او گفتند کاملا رنگی هستند

15. You are off colour.
[ترجمه ترگمان]رنگت پریده
[ترجمه گوگل]تو رنگی هستی

پیشنهاد کاربران

بیمار . ناخوش
به شوخی های ناجور هم میگن
Off color jokes

off colour ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: گشته رنگ
تعریف: رنگی غیر از رنگ طبیعی مادۀ غذایی که معمولاً براثر تغییرات نامطلوب و فساد در آن ایجاد می شود


کلمات دیگر: