کلمه جو
صفحه اصلی

naysayer


آدم منفی باف، کسیکه همیشه می گوید نه، آیه ی نحس

انگلیسی به فارسی

آدم منفی باف، کسی که همیشه می‌گوید نه، آیهی نحس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who habitually refuses, denies, or opposes.

- They went ahead with their ambitious plan despite the arguments of the naysayers.
[ترجمه ترگمان] آن ها با وجود استدلالات of، با نقشه بلند پروازانه خود پیش رفتند
[ترجمه گوگل] آنها با وجود استدلالهای ناظران، برنامه ای بلندپروازانه خود را پیش گرفتند

• one who refuses, one who says no

مترادف و متضاد

pessimist


Synonyms: complainer, cynic, defeatist, downer, gloomy, killjoy, misanthrope, party pooper, prophet of doom, sourpuss, wet blanket


جملات نمونه

1. The Naysayer. This office dweller delights in shooting down ideas.
[ترجمه ترگمان]Naysayer این دفتر از ساکنان برای عکاسی از ایده ها لذت می برد
[ترجمه گوگل]Naysayer این زائر اداری در تیراندازی به ایده ها مشتاق است

2. Instead of being a critical naysayer, put your mental skills to work by analyzing the details and contributing a practical plan that helps to handle the unanswered questions.
[ترجمه ترگمان]به جای اینکه انتقادی انتقادی باشید، مهارت های ذهنی خود را با تجزیه و تحلیل جزئیات و مشارکت در یک برنامه عملی که به رسیدگی به سوالات بی پاسخ کمک می کند، قرار دهید
[ترجمه گوگل]به جای داشتن یک ناسازگاری حیاتی، مهارت های ذهنی خود را با تجزیه و تحلیل جزئیات و کمک به یک برنامه عملی که به رسیدگی به سوالات بدون پاسخ پاسخ می دهد، قرار دهید

3. If a naysayer close to you has been difficult and critical, there's a good chance you've finally silenced that person.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی که به شما نزدیک بوده، سخت و خطرناک بوده، این فرصت خوبی است که شما بالاخره آن شخص را ساکت کردید
[ترجمه گوگل]اگر یک ناظم نزدیک به شما دشوار و انتقادی بوده است، شانس خوبی وجود دارد که شما آن شخص را نهایتا خاموش کنید

4. If a naysayer close to you has been difficult and critical, there's a good chance that you've finally silenced that person.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی به شما نزدیک بوده، خیلی سخت و بحرانی بوده، این فرصت خوبی است که شما بالاخره آن شخص را ساکت کردید
[ترجمه گوگل]اگر یک ناظری نزدیک به شما دشوار و بحرانی بوده است، شانس خوبی وجود دارد که شما آن شخص را نهایتا خاموش کرد

5. The naysayer is operating from a level of otherworldly omniscience and is in the wrong the field of work.
[ترجمه ترگمان]The از یک سطح از علم omniscience دنیای دیگری عمل می کند و در زمینه کار اشتباه می کند
[ترجمه گوگل]Naysayer از سطح شناخت عرفانی دیگر کار می کند و در حوزه کاری اشتباه است

6. Because it's so easy to be branded a naysayer, Ms. Johnson figured out a way to cope with optimists -- by pinning concerns on others.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که به راحتی می توان به یک naysayer برچسب زد، خانم جانسون راهی برای سازگاری با خوش بینان به دست آورد
[ترجمه گوگل]خانم جانسون از آنجایی که آن را بسیار ساده می توان نامزد کرد، راهی برای مقابله با خوش بینانه پیدا کرد - با نگرانی در مورد دیگران

7. One naysayer pointed out that these athletes were simply reverting to the mean.
[ترجمه ترگمان]یک naysayer اشاره کرد که این ورزش کاران به سادگی در حال بازگشت به این هدف هستند
[ترجمه گوگل]یکی از ناظران اشاره کرد که این ورزشکاران به سادگی به معنی بازگشت به حالت اولیه بودند

8. Then he urged the cheering crowd to go out and prove the naysayers wrong and bring their friends to revivals.
[ترجمه ترگمان]بعد جمعیت را تشویق کرد که بروند بیرون و the را ثابت کنند و دوستان خود را به revivals برسانند
[ترجمه گوگل]سپس او از جمعیت تشویق خواست تا بیرون برود و ناخودآگاه را اثبات کند و دوستان خود را به احیاء تبدیل کند

9. If we can't, then India has to be a naysayer for a bad climate agreement.
[ترجمه ترگمان]اگر نتوانیم، پس از آن هند باید برای توافق آب و هوایی بد شانسی داشته باشد
[ترجمه گوگل]اگر نتوانیم، هند باید یک توافق بد برای یک توافق بدنی باشد

10. Be warned that the majority of people out there will go into naysayer mode automatically.
[ترجمه ترگمان]باید هشدار داده شود که اکثر مردم به صورت خودکار به حالت تعلیق در می آیند
[ترجمه گوگل]هشدار داده شود که اکثر افراد خارج از آن به صورت اتوماتیک به حالت Naysayer می روند

11. This morning, I was walking to work and I stopped to talk to one of my guys, and a naysayer came along.
[ترجمه ترگمان]امروز صبح، من داشتم می رفتم سر کار و من ایستادم تا با یکی از افرادم صحبت کنم و یه naysayer هم اومد
[ترجمه گوگل]امروز صبح، من برای کار کردن راه می رفتم و برای صحبت با یکی از بچه هایم متوقف شدم

پیشنهاد کاربران

منتقد سرسخت

کسی که همیشه آیه یأس میخونه
آدم منفی بافی که همیشه حرف از شکست و ناامیدی میزنه.
A negative and cynical person who always says
"no"

در کار، �نه� آوردن


کلمات دیگر: