کلمه جو
صفحه اصلی

compulsorily


بطور اجبارى قانون ـ فقه : اجبارا"

انگلیسی به فارسی

(طبق قانون یا ضوابط) به‌طور اجبارى، به‌اجبار


اجباری


انگلیسی به انگلیسی

• coercively, forcibly

مترادف و متضاد

forcibly


Synonyms: imperatively, by force, with force


جملات نمونه

1. Over 600 workers were made compulsorily redundant.
[ترجمه ترگمان]بیش از ۶۰۰ کارگر به طور اجباری اضافی ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]بیش از 600 کارگر از کار اجباری اجتناب ناپذیر بودند

2. Patients can now be compulsorily detained in hospital only under tightly drawn criteria.
[ترجمه ترگمان]بیماران اکنون می توانند اجبارا در بیمارستان تحت معیارهای کاملا کشیده بازداشت شوند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بیماران فقط می توانند تحت شرایط محرمانه در بیمارستان بستری شوند

3. The land was compulsorily purchased from the owner to make way for the new road.
[ترجمه ترگمان]زمین اجبارا از مالک خریداری شده و به جاده جدید راه پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]این زمین از طرف صاحب اجباری خریداری شد تا راهی برای جاده جدید ایجاد شود

4. Some 628 officers were made compulsorily redundant - many had been deterred from volunteering because of the recession.
[ترجمه ترگمان]برخی ۶۲۸ نفر اجباری اجباری شدند - بسیاری از آن ها به دلیل رکود از داوطلب شدن منصرف شده بودند
[ترجمه گوگل]حدود 628 افسر به صورت اجباری از کار افتاده بودند - بسیاری از آنها به علت رکود اقتصادی از کار داوطلبانه خودداری کرده بودند

5. The company was compulsorily wound up after trading for 10 months with a deficiency of around £150,000.
[ترجمه ترگمان]این شرکت اجبارا بعد از ۱۰ ماه معاملات با کمبود ۱۵۰۰۰۰ پوند متحمل جراحاتی شد
[ترجمه گوگل]این شرکت پس از 10 ماه تجارت با کمبود حدود 150،000 پوند، مجبور شد پس از فروش معامله کند

6. Some services are now compulsorily put out to tender.
[ترجمه ترگمان]برخی از خدمات در حال حاضر اجباری به مناقصه گذاشته شده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از خدمات در حال حاضر اجباری برای مناقصه است

7. Effectively and compulsorily provide extra nutrition and moisture ; provide quick solution to the problem of dryness.
[ترجمه ترگمان]به طور موثر و اجباری تغذیه و رطوبت اضافی فراهم کنید؛ راه حلی سریع برای مشکل خشکی فراهم کنید
[ترجمه گوگل]موثر و ملزومات تغذیه و رطوبت اضافی را فراهم می کند؛ راه حل سریع برای مشکل خشکی را فراهم کنید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

9. Imposing discharge fee is a compulsorily economic measure in environmental management.
[ترجمه ترگمان]هزینه تخلیه جزئی یک معیار اقتصادی اجباری در مدیریت زیست محیطی است
[ترجمه گوگل]هزینه تخلیه اعمال شده یک اقدام اجباری اقتصادی در مدیریت زیست محیطی است

10. He was compulsorily retired as incompetent.
[ترجمه ترگمان]اون هم مثل آدم های بی عرضه بازنشسته شده بود
[ترجمه گوگل]او مجبور به بازنشستگی شد

11. In general, most of contracts can be compulsorily implemented, but most of agreements can not.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی اکثر قراردادها را می توان به اجبار اجرا کرد، اما بسیاری از این قراردادها را نمی توان انجام داد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، بسیاری از قراردادها می توانند به صورت اجباری اجرا شوند، اما اکثر قراردادها نمی توانند

12. One compulsorily enrolled for service, especially in the armed forces; a draftee.
[ترجمه ترگمان]یک سال اجبارا برای خدمت، به خصوص در نیروهای مسلح، ثبت نام کرد
[ترجمه گوگل]یکی به صورت اجباری برای خدمت به ویژه در نیروهای مسلح ثبت نام کرد یک قطار

13. Make not to live, compulsorily draw behind some her thighs, raucous access in: "Qiao son, you don't reprehend me. "Finish mentioning, fiercely a sink.
[ترجمه ترگمان]مجبور شوید زندگی نکنید، اجبارا پشت برخی از ران ها و access خشن خود قرار بگیرید: \"پسر Qiao، شما مرا نمی شناسید\" و به شدت غرق می شوم
[ترجمه گوگل]نگذارید زندگی کنید، اجباری در پشت برخی از رانهاش بکشید، دسترسی فریبنده به پسر Qiao، شما من را مورد تجسس قرار نمیدهید پایان دادن به ذکر، به شدت مخزن است

14. Five of the company's senior managers have been made compulsorily redundant.
[ترجمه ترگمان]پنج نفر از مدیران ارشد شرکت اجباری اجباری شده اند
[ترجمه گوگل]پنج نفر از مدیران ارشد این شرکت اجباری شده اند

15. It was not until 1913 that powers were provided to compulsorily prevent the damage or destruction of monuments.
[ترجمه ترگمان]تا سال ۱۹۱۳ این اختیارات تا سال ۱۹۱۳ تامین شدند تا از تخریب یا تخریب بناهای تاریخی جلوگیری کنند
[ترجمه گوگل]تا سال 1913 تنها قدرت اجباری برای جلوگیری از آسیب یا تخریب بناهای تاریخی فراهم نشد


کلمات دیگر: