کلمه جو
صفحه اصلی

myelin sheath


تش، ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب را میپوشاند

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب را می‌پوشاند


غلاف میلین


انگلیسی به انگلیسی

• coating on the axons of nerve cells

جملات نمونه

1. At the same time following surgery, the myelin sheath thickness and the cross section area of myelinated nerves in the experimental groups were significantly greater than that in the controls.
[ترجمه ترگمان]در همان زمان پس از عمل جراحی، ضخامت غلاف میلین و سطح مقطع عصب - myelinated در گروه های تجربی به میزان قابل توجهی بیشتر از بخش کنترل بود
[ترجمه گوگل]در همان زمان پس از جراحی، ضخامت پوسته میلین و سطح مقطعی اعصاب میلینین در گروه های آزمایش به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود

2. To destroy or remove the myelin sheath of a nerve fiber, as through disease.
[ترجمه ترگمان]برای نابود کردن یا حذف غلاف میلین یک فیبر عصبی، از طریق این بیماری
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن یا حذف غلاف میلین فیبر عصبی، به عنوان از طریق بیماری

3. Most neurons are insulated by a myelin sheath formed by cells ( Schwann cells ) surrounding the axons.
[ترجمه ترگمان]بیشتر نورون ها با غلاف میلین که توسط سلول ها (سلول های Schwann)در اطراف آکسون ها شکل می گیرند، عایق می شوند
[ترجمه گوگل]اکثر نورون ها توسط یک غلاف میلین تشکیل شده توسط سلول (سلول های Schwann) اطراف آکسون ها عایق هستند

4. Conclusion: Myelinated nerve fiber positive area and myelin sheath area are the more sensitive markers of the course and therapeutic outcome of DPN.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ناحیه حساس با فیبر عصبی و ناحیه غلاف میلین، نشانه های بسیار حساس مسیر و نتیجه درمانی of هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: میدان مثبت فیبرین عضله و ناحیه غلاف میلین، نشانگرهای حساس تری از دوره و پیامد درمانی DPN هستند

5. This myelin sheath is, basically, electrical tape, which is one reason that myelin, along with its associated cells, was classified as glia (Greek for "glue").
[ترجمه ترگمان]غلاف میلین، اساسا، نوار الکتریکی است که یکی از دلایلی است که میلین به همراه سلول های وابسته آن، به عنوان glia (واژه یونانی برای چسب)طبقه بندی شده است
[ترجمه گوگل]این غلاف میلین اساسا نوار الکتریکی است که یکی از دلایلی است که میلین همراه با سلول های مرتبط با آن، به عنوان گلیا (یونانی برای چسب) طبقه بندی می شود

6. The neuropathies in myelin sheath and Nissl body were markedly attenuated in group K.
[ترجمه ترگمان]تصویر neuropathies در غلاف میلین و بدن Nissl به طور قابل توجهی در گروه K نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]نوروپاتی در غلاف میلین و بدن نیسل به طور قابل ملاحظهای در گروه K کاهش یافت

7. Conduct the pathological observation on area of myelin sheath, extramedullary fiber and the cross section of myelin sheath of sciatic nerves.
[ترجمه ترگمان]مشاهده the بر روی ناحیه غلاف میلین، الیاف extramedullary و قسمت عرضی غلاف میلین، اعصاب sciatic را انجام دهید
[ترجمه گوگل]انجام مشاهدات پاتولوژیک در ناحیه غلاف میلین، فیبر اکسترامدولاری و قسمت مقطعی غلاف میلین عصب سیاتیک را انجام دهید

8. Myelin sheath of sciatic nerve and Nissl bodies in neurons were demonstrated with staining of solechrome cyanin and buffered methylene blue, respectively.
[ترجمه ترگمان]غلاف مغزی of عصبی و بدن Nissl در نورون ها به ترتیب با رنگ آمیزی of cyanin و متیلن کلراید آبی نشان داده شدند
[ترجمه گوگل]غلاف مایلین عصب سیاتیک و بدن نیسسل در نورونها با رنگ آمیزی سیاهان سیاهچروم و بافر متیلن آبی نشان داده شد

9. Brain biopsy revealed severe damage to the myelin sheath. Question is, why?
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری از مغز آسیب شدیدی به غلاف myelin نشون داد سوال اینه که، چرا؟
[ترجمه گوگل]بیوپسی مغزی باعث خسارت شدیدی به غلاف میلین می شود سوال این است، چرا؟

10. It forms the myelin sheath of nerve fibres which facilitates the transmission of nerve impulse and insulates against cross-talks.
[ترجمه ترگمان]این رشته، غلاف میلین از الیاف عصبی را شکل می دهد که انتقال ایمپالس عصبی و insulates را در برابر مذاکرات متقابل تسهیل می کند
[ترجمه گوگل]این غلاف پروتئین میلین را از الیاف عصبی تشکیل می دهد که انتقال امواج عصبی را تسهیل می کند و در برابر جلسات مذکور بازتاب می کند

11. Lacking a myelin sheath. Used of a nerve fiber.
[ترجمه ترگمان]بدون داشتن غلاف از فیبر عصبی استفاده کردم
[ترجمه گوگل]کمبود غلاف میلین استفاده از فیبر عصبی

12. And wide gaps appeared between axon and myelin sheath, and between layers of myelin shea.
[ترجمه ترگمان]و شکاف های گسترده بین آکسون و غلاف میلین، و فاصله بین لایه های میلین و میلین، وجود دارد
[ترجمه گوگل]و شکاف های وسیع بین آئون و غلاف میلین و بین لایه های میلین شیا ظاهر شد

13. Result:The regenerated nerves of decimeter wave sides had more medullated fibers, larger mean axons diameters and thicker myelin sheath than those of control sides.
[ترجمه ترگمان]نتیجه: عصب دوباره احیا شده در کناره های موج decimeter، الیاف medullated بیشتری دارد، یعنی axons axons بزرگ تر و غلاف میلین بیشتر از those های کنترل هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه: اعصاب بازسازی شده از طرف موج دمیومتری، الیاف متولد شده، ابعاد بزرگتر آکسونها و غلاف میلین ضخیمتر از الیههای کنترل بود

14. Results Bad protein was positively expressed in the normal optic nerve myelin sheath and residual myelin portions of optic nerve tissues from traumatic atrophic eyes.
[ترجمه ترگمان]نتایج پروتیین بد به طور مثبت در غلاف میلین طبیعی بینایی و بخش های مغزی باقی مانده بافت های عصبی بینایی از چشمان atrophic traumatic نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]نتایج پروتئین غلیظ مثبت در عصب عصب بینایی میلین و بخش های مایلیم باقی مانده از بافت عصب بینایی از چشم های آتروفیک آسیب دیده بیان شده است

پیشنهاد کاربران

myelin sheath ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: غلاف میلین
تعریف: لایه ای فسفولیپیدی که بعضی عصب ها را می پوشاند


کلمات دیگر: