کلمه جو
صفحه اصلی

ashes


خاکستر (این اسم کمتر به صورت مفرد به کار می رود)، (پس از سوزاندن جسد) خاکستر مرده، جسد، لاش، اثارکالبدانسان، تربت

انگلیسی به فارسی

خاکستر (این اسم کمتر به‌صورت مفرد به‌کار می‌رود)


(پس از سوزاندن جسد) خاکستر مرده


جسد، لاش


خرابهها، بقایای تمدن معدوم


خاکستر، درخت زبان گنجشک، بقایای جسد انسان پس از مرگ، خاکسترافشاندن یا ریختن


انگلیسی به انگلیسی

• remains of a dead body after it has been cremated

مترادف و متضاد

powder remains after a fire


Synonyms: dust, powder, cinders, slag, embers, charcoal, volcanic ash, soot


ruins


Synonyms: remains, vestiges, remnants, rubble, debris, relics


جملات نمونه

1. wood ashes are leached to extract lye
به منظور به دست آوردن قلیاب خاکستر چوب را فروشویی می کنند.

2. cigarette ashes
خاکستر سیگار

3. take the fireplace ashes out!
خاکستر بخاری را ببر بیرون !

4. his dreams turned into ashes
آرزوهای او تبدیل به خاکستر شد.

5. in sack cloth and ashes
در سوگواری یا ندامت عمیق

6. cover the burning charcoals with ashes and let them smolder
زغال های سوزان را با خاکستر بپوشان و بگذار آهسته بسوزند.

7. there was a pile of ashes on the hearth
روی کف اجاق توده ای خاکستر جمع شده بود.

8. to roast a potato in ashes
سیب زمینی را در خاکستر پختن

9. the fire reduced the house to ashes
آتش خانه را تبدیل به خاکستر کرد.

10. the volcano cast a rain of ashes on the city
آتشفشان بارانی از خاکستر را بر شهر ریخت.

11. they burned the body and threw the ashes into the river
جسد را سوزاندند و خاکسترش را در رودخانه ریختند.

12. The fire had died to cold ashes.
[ترجمه ترگمان]آتش با خاکستر سرد خاموش شده بود
[ترجمه گوگل]آتش به خاکستر سرد مرده است

13. They scattered his ashes at sea.
[ترجمه ترگمان]خاکستر او را در دریا پراکنده کردند
[ترجمه گوگل]آنها خاکستر خود را در دریا پراکنده کردند

14. Ashes were all that remained of her books after the fire.
[ترجمه سعید بشارت فر] خاکستر تنها چیزی بود ک پس از اتشوزی کتابهایش به جا ماند
[ترجمه ترگمان]خاکستر همه کتاب هایی بود که بعد از آتش سوزی باقی مانده بود
[ترجمه گوگل]خاکستر همه چیز بود که پس از آتش سوزی از کتابهایش باقی ماند

15. The house burnt to ashes.
[ترجمه ترگمان]خانه خاکستر شد
[ترجمه گوگل]خانه به خاکستر سوخته است

16. The town was reduced to ashes in the fighting.
[ترجمه ترگمان]شهر به خاکستر تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]شهر در جنگ به خاکستر تبدیل شده است

take the fireplace ashes out!

خاکستر بخاری را ببر بیرون!


They burned the body and threw the ashes into the river.

جسد را سوزاندند و خاکسترش را در رودخانه ریختند.



کلمات دیگر: