(پزشکی - حرکت یا تیک غیر ارادی عضله) مایچه پرش، تشنج ماهیچه ای
myoclonus
(پزشکی - حرکت یا تیک غیر ارادی عضله) مایچه پرش، تشنج ماهیچه ای
انگلیسی به فارسی
(پزشکی - حرکت یا تیک غیر ارادی عضله) مایچه پرش، تشنج ماهیچهای
میوکالونوس
انگلیسی به انگلیسی
• muscular spasms (pathology)
جملات نمونه
1. Tremors, myoclonus, cranial-nerve palsies, and movement disorders also occur, although seizures are unusual.
[ترجمه ترگمان]Tremors، myoclonus، جمجمه مغزی، اختلالات حرکتی نیز رخ می دهند، هر چند که تشنج غیر معمول است
[ترجمه گوگل]لرز، مایکلونوس، فلج مغزی عصب، و اختلالات حرکتی نیز رخ میدهد، هرچند تشنجها غیر معمول هستند
[ترجمه گوگل]لرز، مایکلونوس، فلج مغزی عصب، و اختلالات حرکتی نیز رخ میدهد، هرچند تشنجها غیر معمول هستند
2. Methods: We reported two cases of myoclonus after cardiopulmonary resuscitation, and reviewed existed literature researches.
[ترجمه ترگمان]روش ها: ما دو مورد of بعد از resuscitation cardiopulmonary را گزارش کردیم و تحقیقات ادبیات موجود را مورد بررسی قرار دادیم
[ترجمه گوگل]روشها: ما دو مورد از میوکلونوس پس از احیای قلبی ریوی گزارش کردیم و بررسیهای ادبیات موجود را مورد بررسی قرار دادیم
[ترجمه گوگل]روشها: ما دو مورد از میوکلونوس پس از احیای قلبی ریوی گزارش کردیم و بررسیهای ادبیات موجود را مورد بررسی قرار دادیم
3. The second stage is comprised of tremors or myoclonus, chorea and athetosis, and pyramidal tract signs.
[ترجمه ترگمان]مرحله دوم متشکل از لرزه ها و myoclonus، chorea و athetosis، و نشانه های ساختار هرمی است
[ترجمه گوگل]مرحله دوم شامل لرزش یا میوکالونوس، کورا و آتتوز و علائم دستگاه های هرمی است
[ترجمه گوگل]مرحله دوم شامل لرزش یا میوکالونوس، کورا و آتتوز و علائم دستگاه های هرمی است
4. An older name, nocturnal myoclonus, is rarely used anymore.
[ترجمه ترگمان]نام قدیمی، myoclonus شبانه، دیگر به ندرت مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نام قدیمی تر، میوکولونوس شبانه، به ندرت مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نام قدیمی تر، میوکولونوس شبانه، به ندرت مورد استفاده قرار می گیرد
5. ConclusionSymtoms as limb trembling, limb weakness, myoclonus, duration of fever have important significance for detecting the severe cases early.
[ترجمه ترگمان]ConclusionSymtoms به عنوان عضوی از بدن لرزان، ضعف اعضا، مدت زمان تب، اهمیت ویژه ای برای تشخیص موارد شدید اولیه دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: سمیت به عنوان لرزش اندام، ضعف اندام، میوکلونوس، مدت زمان تب، اهمیت ویژه ای برای تشخیص موارد شدید در ابتدای بیماران دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: سمیت به عنوان لرزش اندام، ضعف اندام، میوکلونوس، مدت زمان تب، اهمیت ویژه ای برای تشخیص موارد شدید در ابتدای بیماران دارد
6. Cortical tremors and myoclonus with or without seizures were presented as main clinical manifestations in the patients.
[ترجمه ترگمان]لرزه ها و myoclonus بدون تشنج، به عنوان تجلیات اصلی بالینی در بیماران ارائه شدند
[ترجمه گوگل]لرزش و ضعف کورتیکولی و میوکلاونس با یا بدون تشنج به عنوان تظاهرات بالینی اصلی در بیماران مطرح شده است
[ترجمه گوگل]لرزش و ضعف کورتیکولی و میوکلاونس با یا بدون تشنج به عنوان تظاهرات بالینی اصلی در بیماران مطرح شده است
7. His dementia advanced rapidly, with further impairment of vision, and the myoclonus became more prominent.
[ترجمه ترگمان]جنون او به سرعت پیشرفت کرد، با آسیب های بیشتر بینایی، و the برجسته تر شد
[ترجمه گوگل]زوال عقل او به سرعت در حال پیشرفت است، با اختلال بیشتر بینایی، و myoclonus بیشتر برجسته شد
[ترجمه گوگل]زوال عقل او به سرعت در حال پیشرفت است، با اختلال بیشتر بینایی، و myoclonus بیشتر برجسته شد
8. A 19-year-old previously healthy woman was admitted with generalised tonic-clonic seizure, followed by focal myoclonus of the right shoulder.
[ترجمه ترگمان]یک زن ۱۹ ساله که قبلا سالم بود، با توقیف داروی نیروبخش generalised، و پس از آن myoclonus کانونی شانه راست، پذیرفته شد
[ترجمه گوگل]یک زن 19 ساله که سالم بود، با تشنج عمومی کلیشه ای-کلاسیک پذیرفته شد و پس از آن، میوکالونوس کانونی شانه راست شد
[ترجمه گوگل]یک زن 19 ساله که سالم بود، با تشنج عمومی کلیشه ای-کلاسیک پذیرفته شد و پس از آن، میوکالونوس کانونی شانه راست شد
9. Objective To study the clinical aspects and the possible mechanism of the diaphragmatic myoclonus after pons stroke.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه جنبه های بالینی و مکانیزم ممکن of myoclonus بعد از سکته مغزی
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه جنبه های بالینی و مکانیزم احتمالی مایکوکلون دیافراگم پس از سکته مغزی پان
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه جنبه های بالینی و مکانیزم احتمالی مایکوکلون دیافراگم پس از سکته مغزی پان
10. Objective: To discuss the classification, diagnosis, treatment and prognosis of myoclonus after cardiopulmonary resuscitation.
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بحث در مورد طبقه بندی، تشخیص، درمان و پیش بینی myoclonus بعد از احیای cardiopulmonary
[ترجمه گوگل]هدف: برای بحث در مورد طبقه بندی، تشخیص، درمان و پیش آگهی میوکولونوس پس از احیا قلب و عروق
[ترجمه گوگل]هدف: برای بحث در مورد طبقه بندی، تشخیص، درمان و پیش آگهی میوکولونوس پس از احیا قلب و عروق
11. Objective To investigate the use of botulinum toxin (BTX) A in the treatment of palatal myoclonus objective tinnitus (PMOT).
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق استفاده از سم botulinum (BTX)A در درمان of myoclonus myoclonus tinnitus (PMOT)
[ترجمه گوگل]هدف بررسی استفاده از توکسین بوتولینوم (BTX) A در درمان ضایعه عصبی مونوکلونوس پالاتال (PMOT)
[ترجمه گوگل]هدف بررسی استفاده از توکسین بوتولینوم (BTX) A در درمان ضایعه عصبی مونوکلونوس پالاتال (PMOT)
12. In the 129MV subtypes, psychiatric signs were often associated with parkinsonism, followed by ataxia and myoclonus, whereas aphasia was rare.
[ترجمه ترگمان]در ۱۲۹ MV، علائم روانی اغلب همراه با parkinsonism و پس از ataxia و myoclonus همراه بودند در حالی که aphasia نادر بود
[ترجمه گوگل]در زیرگروه های 129MV، علائم روانپزشکی اغلب با پارکینسونی همراه بود، و پس از آن آتاکسی و میوکولونوس همراه بود، در حالی که آتشی نادر بود
[ترجمه گوگل]در زیرگروه های 129MV، علائم روانپزشکی اغلب با پارکینسونی همراه بود، و پس از آن آتاکسی و میوکولونوس همراه بود، در حالی که آتشی نادر بود
کلمات دیگر: