کلمه جو
صفحه اصلی

ascension day


روز معراج حضرت عیسی به عرش (چهل روز پس از عید پاک)، جشن معراج، روز عروج عیسی به اسمان

انگلیسی به فارسی

روز عروج عیسی به آسمان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the fortieth day following Easter, observing the ascent of Jesus Christ into heaven.

• day which is celebrated on the 40th day after easter in commemoration of christ's ascension into heaven (christianity)

جملات نمونه

1. Thursday is Ascension Day, when the church observes the bodily ascension of Christ into heaven.
[ترجمه ترگمان]پنجشنبه روز معراج است، وقتی که کلیسا صعود بدنی مسیح را به بهشت مشاهده می کند
[ترجمه گوگل]پنجشنبه روز صعود است، زمانی که کلیسا مراسم صلح مسیح را به بهشت ​​می برد

2. The final fiesta climaxed on Ascension Day.
[ترجمه ترگمان]جشن نهایی در روز معراج برگزار می شود
[ترجمه گوگل]فایده نهایی در روز صعود به اوج خود رسید

3. In the process of clearing upon a bad ascension day, taking a walk, sun bath, swim or hike in the country or by the beach is very useful.
[ترجمه ترگمان]در فرآیند پاک سازی در روز یک صعود بد، پیاده روی، حمام آفتاب، شنا کردن یا پیاده روی در کشور و یا ساحل بسیار مفید است
[ترجمه گوگل]در روند پاکسازی روز قیامت، پیاده روی، حمام آفتاب، شنا و یا پیاده روی در کشور یا ساحل بسیار مفید است

4. The Easter season, extending from Easter to Ascension Day, Whitsunday, or Trinity Sunday.
[ترجمه ترگمان]فصل عید پاک، از عید پاک تا روز معراج، Whitsunday، یا Trinity یکشنبه
[ترجمه گوگل]فصل عید پاک، از روز عید پاک تا روز صبح، Whitsunday، یا Trinity Sunday است

5. This can be a really bad ascension day or week where one may feel quite ill until the discord is cleared that has surfaced within the DNA and energy flow.
[ترجمه ترگمان]این می تواند یک صعود واقعا بد و یا هفته باشد که در آن ممکن است فرد کاملا بیمار باشد تا زمانی که اختلاف بین DNA و جریان انرژی آشکار شود
[ترجمه گوگل]این می تواند یک روز یا هفته صعود واقعا بد باشد که ممکن است احساس کاملا بیمار باشد تا اختلافاتی که در داخل DNA و جریان انرژی رخ داده است پاک شود

6. You cannot work with the vibrations of ascension day in and day out without ascending yourself!
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید با ارتعاشات روز معراج که بدون آن که خود را بالا ببرید کار کنید!
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید با ارتعاش روز صعود در روز و بدون صعودی خود کار کنید!

7. Ascending beyond the conflict underlying a bad ascension day occurs through intention, and in the piecing of oneself back together again.
[ترجمه ترگمان]صعودی در پس تعارض اساس یک روز صعود بد از طریق نیت انجام می شود و در تقسیم مجدد خود دوباره به هم باز می گردد
[ترجمه گوگل]صعودی فراتر از درگیری که در آن یک روز صعود بد اتفاق می افتد، از طریق قصد و به نوبه خود مجددا به هم می پیوندد

8. Today is Ascension Day. Forty days after Jesus rose from the dead, he ascended to heaven.
[ترجمه ترگمان]امروز روز معراج است چهل روز پس از طلوع مسیح، او به بهشت رفت
[ترجمه گوگل]امروز روز صعود است چهل روز پس از اینکه عیسی از مردگان بلند شد، به آسمان صعود کرد

9. Major Christian festivals are Christmas, Ming Festival, Easter, Ascension Day, Halloween, etc.
[ترجمه ترگمان]جشنواره های اصلی مسیحیان کریسمس، جشنواره مینگ، عید پاک، روز معراج، هالووین و غیره هستند
[ترجمه گوگل]جشنواره های بزرگ مسیحی کریسمس، جشنواره مینگ، عید پاک، روز صلح، هالووین و غیره است

10. If your garden's field has been shattered, you can intend to reweave it just as you intend to reweave your own field following a bad ascension day.
[ترجمه ترگمان]اگر مزرعه شما خرد و خرد شده باشد، شما هم قصد دارید که آن را درست همان طور که قصد دارید در روز معراج بد بعد از یک صعود بد انجام دهید، از آن خارج کنید
[ترجمه گوگل]اگر میدان باغ شما خراب شده باشد، می توانید قصد داشته باشید که آن را دوباره درست کنید، همانطور که قصد دارید زمینه خود را پس از یک روز صعود بد بدانید

11. It takes the music going beyond a certain threshold of sourness for a bad ascension day to take hold; or a cold or bout of the flu to occur.
[ترجمه ترگمان]این صدای موسیقی که در آن سوی آستانه معینی است برای یک روز معراج بد برای گرفتن نگهش دارد، یا سرما یا سرماخوردگی به وقوع خواهد پیوست
[ترجمه گوگل]این موسیقی طول می کشد تا فراتر از یک آستانه معینی از گرسنگی برای یک روز صعود بد برای نگه داشتن؛ یا سرما یا آنفولانزا رخ می دهد

12. Finally, sometimes one might experience what we like to call a " bad ascension day. "
[ترجمه ترگمان]در نهایت، گاهی اوقات یک فرد ممکن است چیزی را تجربه کند که ما دوست داریم آن را \"روز معراج بد\" بنامیم
[ترجمه گوگل]در نهایت، گاهی اوقات ممکن است آنچه را که دوست داریم روز «روز قیامت» نامید، تجربه کنیم '

13. Why is the mud bath so useful upon a bad ascension day?
[ترجمه ترگمان]چرا حمام گل برای روز معراج به درد می خورد؟
[ترجمه گوگل]چرا حمام گل تا روز پختگی بد مفید باشد؟

14. Generally these are boundary type intentions where one is releasing karma or a pattern from the field that is causing a state of imbalance and perhaps is even at cause of a bad ascension day.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، اینها اهداف نوع مرز هستند که در آن فرد کارما یا الگوی میدان را منتشر می کند که باعث بروز عدم تعادل می شود و شاید هم در روز معراج بدی باشد
[ترجمه گوگل]به طور کلی این ها اهداف مرزی هستند که در آن آزاد شدن کارما یا یک الگوی از حوزه ای است که موجب عدم تعادل می شود و شاید حتی در یک روز صعود بد باشد


کلمات دیگر: