کلمه جو
صفحه اصلی

computerised

انگلیسی به انگلیسی

• using computers, having computers, equipped with computers, analyzed or processed by computer (also computerized)

جملات نمونه

1. The whole shooting match is being computerised, which should significantly reduce delays.
[ترجمه ترگمان]کل این مسابقه تیراندازی کامپیوتری است که باید به طور قابل توجهی این تاخیرها را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]تمام بازی تیراندازی کامپیوتری است که باید تاخیرها را به طور قابل توجهی کاهش دهد

2. Some people are very mistrustful of computerised banking.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد نسبت به بانکداری کامپیوتری بسیار بی اعتماد هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم از بانکداری کامپیوتری بی اعتبار هستند

3. AR-WACC has decided to establish a computerised communication data bank for the Region.
[ترجمه ترگمان]فعالین حقوق حیوانات تصمیم گرفته اند که یک بانک اطلاعاتی کامپیوتری برای این منطقه ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]AR-WACC تصمیم گرفته است که یک بانک داده ارتباطی کامپیوتری را برای منطقه ایجاد کند

4. Computerised equipment can trace registered owners and send out hundreds of summonses each day.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات کامپیوتری می تواند مالکان ثبت شده را ردیابی کرده و هر روز صدها احضاریه را ارسال کند
[ترجمه گوگل]تجهیزات کامپیوتری می توانند صاحبان ثبت شده را ردیابی کنند و روزانه صد ها پیامک ارسال کنند

5. Computerised records ensure that colours are perfectly matched on return visits.
[ترجمه ترگمان]رکوردهای کامپیوتری تضمین می کنند که رنگ ها کاملا با بازدیدها همراه هستند
[ترجمه گوگل]سوابق کامپیوتری حاکی از این است که رنگها در بازدیدهای بازگشت کاملا با هم همخوانی دارند

6. We're told we need computerised engine-management systems so motors run at optimum performance.
[ترجمه ترگمان]به ما گفته اند که ما به سیستم های کامپیوتری موتور کامپیوتری نیاز داریم، بنابراین موتورها در عملکرد بهینه اجرا می شوند
[ترجمه گوگل]به ما گفته شده است که ما نیاز به سیستم مدیریت موتورهای کامپیوتری داریم تا موتورها با عملکرد مطلوب اجرا شوند

7. This computerised index replaced a card index system that used to have to be updated by hand by bureaux staff.
[ترجمه ترگمان]این شاخص کامپیوتری یک سیستم شاخص کارت را جایگزین کرد که سابقا توسط کارمندان دفتر به روز می شد
[ترجمه گوگل]این شاخص کامپیوتری یک سیستم شاخص کارت را جایگزین کرد که بایستی توسط کارکنان ادارات به صورت دستی به روز شود

8. But computerised turnstile operations have made it almost impossible to fiddle the attendance figures in modern times.
[ترجمه ترگمان]اما عملیات کامپیوتری در درجه اول تقریبا غیرممکن ساخته است که ارقام حضور را در دوران جدید به دست آورد
[ترجمه گوگل]اما عملیات چرخشی کامپیوتری، تقریبا غیرممکن است که بتواند در زمان های مدرن، میزان حضور حضور داشته باشد

9. And although the Act is all about computerised data banks, the word computer is not mentioned in the principles.
[ترجمه ترگمان]و اگرچه قانون در مورد بانک های اطلاعاتی کامپیوتری است، کلمه کامپیوتر در این اصول ذکر نشده است
[ترجمه گوگل]و اگرچه قانون همه چیز در مورد بانکهای کامپیوتری داده است، کلمه کامپیوتر در اصول ذکر نشده است

10. If you have a computerised database or computerised accounting, search against the name of any potential defendant.
[ترجمه ترگمان]اگر یک پایگاه داده کامپیوتری یا حسابداری کامپیوتری دارید، به دنبال نام هر متهم بالقوه بگردید
[ترجمه گوگل]اگر شما یک پایگاه داده کامپیوتری یا حسابداری کامپیوتری داشته باشید، با نام هر متهم بالقوه جستجو کنید

11. We maintain a computerised database of potential acquirers against which we screen all opportunities that come to our attention.
[ترجمه ترگمان]ما یک پایگاه داده کامپیوتری از acquirers بالقوه را حفظ می کنیم که در آن همه فرصت هایی را که به توجه ما می رسد را بر روی آن نمایش می دهیم
[ترجمه گوگل]ما یک پایگاه داده کامپیوتری از متقاضیان بالقوه نگهداری می کنیم که بر روی آن همه فرصت هایی را که توجه ما را به خود جلب می کنند، می بینیم

12. Computerised library courses certainly teach the student how to interact with the terminal and use computer dialogue.
[ترجمه ترگمان]دوره های کتابخانه کامپیوتری قطعا به دانش آموزان نحوه تعامل با پایانه و استفاده از گفتگوی رایانه ای را آموزش می دهند
[ترجمه گوگل]البته کتابخانه های کامپیوتری به دانش آموزان تعلیم می دهند که چگونه با ترمینال ارتباط برقرار می کنند و از گفتگو با کامپیوتر استفاده می کنند

13. Pupils look at modern computerised methods of printing and prepare their own news-sheet on computer using a simple newspaper software package.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان به روش های کامپیوتری مدرن چاپ و آماده سازی برگه اخبار خود در کامپیوتر با استفاده از یک بسته نرم افزاری ساده نیاز دارند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان در روش های کامپیوتری مدرن چاپ و با استفاده از بسته ی نرم افزاری ساده روزنامه خود را بر روی کامپیوتر آماده می کنند

14. The computerised registration systems being introduced into some schools will allow sophisticated analyses of attendance patterns to be made much more quickly.
[ترجمه ترگمان]سیستم های کامپیوتری ثبت نام که به برخی از مدارس معرفی می شوند، به تحلیل های پیچیده الگوهای حضور اجازه می دهند که بسیار سریع تر انجام شوند
[ترجمه گوگل]سیستم های ثبت نام کامپیوتری که در بعضی مدارس معرفی می شوند، امکان تجزیه و تحلیل پیچیده ای از الگوهای حضور و غیاب را فراهم می کنند


کلمات دیگر: