کلمه جو
صفحه اصلی

bull's eye


نقطه ی مرکزی هدف (که معمولا از چند دایره ی متحدالمرکز تشکیل یافته)، قلب هدف، جان هدف، گاو چشم، آماج، خال هدف، تیری که به خال هدف بخورد، تیر به هدف خورده، (مجازی) نیل به هدف، عدسی کوژ (برای تمرکز نور)، چراغ یا فانوس مجهز به این عدسی، آب نبات سفت و گرد، تیری که بهدف اصابت کند eyes s'bull

انگلیسی به فارسی

چشم گاو


انگلیسی به انگلیسی

• central circle on a target; shot that hits a bull's eye; direct hit; central area targeted in a bombing raid; missile which hits the central area of a target; small circular window or opening

جملات نمونه

1. his arrow hit the bull's-eye
تیر او درست به وسط هدف خورد.

2. The arrow flew off and hit the bull's eye.
[ترجمه ترگمان]تیر رفت و چشمش به گاو نر افتاد
[ترجمه گوگل]فلش پرواز کرد و چشم گاو را گرفت

3. I can barely see the bull's eye from the shooting pad.
[ترجمه ترگمان]به سختی می توانم چشم گاو را از محل شکار ببینم
[ترجمه گوگل]من به سختی می توانم چشم گاو را از پد تیراندازی ببینم

4. He hit the bull's eye at a hundred paces.
[ترجمه ترگمان]او در صد قدمی چشمش به گاو نر افتاد
[ترجمه گوگل]او صلیب صدای گلی را گرفت

5. Your last remark really hit bull's eye, it was exactly right.
[ترجمه ترگمان]آخرین حرفی که زدی خال هدف بود، درست بود
[ترجمه گوگل]آخرین نکته ای که واقعا به چشم گاو افتاد، دقیقا درست بود

6. He bull's eye in their argument with that witty retort.
[ترجمه ترگمان]او با این جواب زیرکانه نگاهی به مشاجره آن ها انداخت
[ترجمه گوگل]او در این استدلال با عقیده ای که با این عصبانیت عجیب و غریب مواجه می شود، گاو است

7. He hit the bull's eye and won the prize.
[ترجمه ترگمان]چشمش به گاو نر افتاد و جایزه را برد
[ترجمه گوگل]او چشم گاو را گرفت و جایزه را به دست آورد

8. John hit the bull's eye when he said the big question was one of simple honest.
[ترجمه ترگمان]جان وقتی گفت که این سوال بزرگ یکی از honest ساده است، به چشم گاو نر اصابت کرد
[ترجمه گوگل]جان هنگامی که گفت بزرگترین پرسش یکی از صادقین است، جان را در چشم گاو دید

9. The Democrats had made a bull's eye, and were jubilant.
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها چشم گاو را درست کرده بودند و شادمان بودند
[ترجمه گوگل]دموکرات ها یک چشم گاو نوشیدند و جالب بودند

10. Watch for the bull's eye.
[ترجمه ترگمان]مراقب چشم گاو باش
[ترجمه گوگل]تماشای چشم گاو

11. A running heart is concentrated, as an arrow bowstring, with the bull's eye as its end - result.
[ترجمه ترگمان]قلب در حال دویدن متمرکز است، به عنوان یک زه کمان، با چشم گاو به عنوان نتیجه نهایی آن
[ترجمه گوگل]قلب در حال اجرا به عنوان یک تیر فلش متمرکز شده است، به عنوان پایان نتیجه آن، چشم گاو است

12. He threw the dart at the board and got a bull's eye.
[ترجمه ترگمان]دارت مور را روی تخته پرتاب کرد و چشمش به یک گاو افتاد
[ترجمه گوگل]او داری را در هیئت مدیره انداخت و چشم گاو را گرفت

13. A running heart is concentrated, as an arrow off the bowstring, with the bull's eye as its end-result.
[ترجمه ترگمان]قلب در حال دویدن متمرکز است، به عنوان یک پیکان از زه کمان، با چشم گاو به عنوان نتیجه نهایی آن
[ترجمه گوگل]قلب در حال اجرا به عنوان یک فلش از خیمه متمرکز شده است، با چشم گاو به عنوان نتیجه نهایی آن است

پیشنهاد کاربران

هدف، سیبل


کلمات دیگر: