کلمه جو
صفحه اصلی

armored


معنی : زره پوش
معانی دیگر : (برق) کابل مسلح، شاه سیم دارای روکش فلزی، زرهدار، مجهز به زره، مجهز به خودروهای زرهپوش، مجهز به خودروهای زرهپوش an armored division لشگر زرهی armored artillery توپخانهی زرهدار armored infantry پیاده نظام زرهی armored units یگان های زرهی armored vehicle خودروی زرهدار

انگلیسی به فارسی

زره‌دار، زره‌پوش، مجهز به زره، مجهز به خودروهای زره‌پوش


زره پوش


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: wearing or being covered by armor or armor plate.

(2) تعریف: having or including armor-plated equipment, such as tanks.

- an armored column
[ترجمه ترگمان] یک ستون زرهی
[ترجمه گوگل] ستون زرهی

• covered with armor, protected by armor

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] زره دار، جوشن دار به دیو تاژکدارانی گفته می شود (مانند آنهایی که از راسته Peridiniales هستند) که دارای یک غشا سلولزی یا دیواره سلولی هستند که توسط صفحات مفصلی تقسیم یا پوشیده شده است. متضاد: unarmored .

مترادف و متضاد

زره پوش (صفت)
armored, ironclad, armoured

heavily clad


Synonyms: steel-plated, bulletproof, ironclad, protected, shielded, invulnerable, strong, unbreakable, indestructible


Antonyms: unarmored, unprotected, weak, breakable


جملات نمونه

1. armored artillery
توپخانه ی زرهدار

2. armored infantry
پیاده نظام زرهی

3. armored units
یگان های زرهی

4. armored units
یکان های زرهی

5. armored vehicle
خودروی زرهدار

6. an armored division
لشگر زرهی

7. their armored divisions constituted an irresistible force
لشکرهای زرهی آنها نیرویی بود که در مقابل آن مقاومت بی فایده بود.

8. the dispersion of armored forces over a broad area
پراکنش نیروهای زرهی در ناحیه ای وسیع

9. the onset of armored forces
تک نیروهای زرهی

10. the arrival of three armored divisions at the endezvous
ورود سه هنگ زرهی به میعادگاه

11. the battleship was heavily armored
نبردناو دارای زره ضخیم بود.

12. the disengagement of two armored battalions
قطع تماس دو گردان زرهی

13. a convoy of tanks and armored vehicles
ستون تانک و خودروهای زره پوش

14. the president ordered the deactivation of two armored brigades
رییس جمهور دستور انحلال دو تیپ زرهی را صادر کرد.

15. the narrow-minded french generals who refused to recognize the importance of armored units
ژنرال های کوته بین فرانسوی که از قبول اهمیت یکان های زرهی خودداری کردند

16. Women are now barred from infantry and armored units.
[ترجمه ترگمان]اکنون زنان از پیاده نظام و واحدهای مسلح عبور می کنند
[ترجمه گوگل]زنان در حال حاضر از واحدهای پیاده نظام و زره پوش ممنوع هستند

17. We had hitched a ride with an armored unit, 6 Patton tanks.
[ترجمه ترگمان]ما با یه تیم مسلح، ۶ تا تانک رفتیم
[ترجمه گوگل]ما یک سوار با یک واحد زره پوش، 6 تانک پاتون داشتیم

18. Their protection consisted of three heavily armored tanks and an armored personnel carrier.
[ترجمه ترگمان]محافظت آن ها شامل سه تانک مسلح و یک راننده زره پوش بود
[ترجمه گوگل]حفاظت آنها شامل سه تانک تانک زرهی و یک تانکر زره پوش بود

19. In the train yard, several armored vans showed rips in their steel sides where mines had punched them apart.
[ترجمه ترگمان]در حیاط، چندین ون مسلح از دو طرف steel که در آن مین ها را از هم جدا کرده بودند، ظاهر می شد
[ترجمه گوگل]در حیاط قطار، چندین وانت زره پوش نشان داد که در طرف های فولادی که مین ها آنها را از هم جدا کرده بودند، ریپ می کردند

20. Navy commandos were lightly armored soldiers that were trained for patrol, guard and monitor duty.
[ترجمه ترگمان]سربازان نیروی دریایی سربازان مسلح را برای گشت زدن و نگهبانی و مراقبت از وظیفه آموزش می دادند
[ترجمه گوگل]کماندوهای نیروی دریایی سربازان سبک زرهی بودند که برای گشت زنی، نگهبانی و نظارت وظیفه آموزش دیده بودند

21. U. N. peacekeepers patrol in an armored vehicle during protests on a street in Port-au-Prince, Haiti.
[ترجمه ترگمان]u ن نیروهای حافظ صلح در طی اعتراضات خیابانی در پورت پرنس، هاییتی، در یک وسیله نقلیه زرهی گشت زنی می کنند
[ترجمه گوگل]نیروهای حافظ صلح U N در یک تظاهرات در یک خیابان در پورتو پرنس، هائیتی، در خودروی زرهی گشت زنی کردند

an armored division

لشگر زرهی


armored artillery

توپ‌خانه‌ی زره‌دار


armored infantry

پیاده نظام زرهی


armored units

یگان‌های زرهی


armored vehicle

خودروی زرهدار



کلمات دیگر: