کلمه جو
صفحه اصلی

cored


مغز ودرون هرچیزی چنبره، هسته

انگلیسی به فارسی

پودر


انگلیسی به انگلیسی

• rolled in salt and prepared for drying (herring fishery); having its core removed; having a specific type of core (used in combination)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] کربرداری شده
[ریاضیات] هسته دار، مغز شده، متمرکز شده، مغزه

جملات نمونه

1. i washed and cored two large apples
من دو سیب درشت را شستم و مغز آنها را درآوردم.


کلمات دیگر: