(زیست شناسی) کروماتین، فام مایه، رنگینه
chromatin
(زیست شناسی) کروماتین، فام مایه، رنگینه
انگلیسی به فارسی
(زیستشناسی) کروماتین، فام مایه، رنگینه
کروماتین
انگلیسی به انگلیسی
• substance found in cell nuclei that forms chromosomes during cell division
اسم ( noun )
مشتقات: chromatinic (adj.), chromatoid (adj.)
مشتقات: chromatinic (adj.), chromatoid (adj.)
• : تعریف: a protoplasmic substance in cell nuclei that contains the genes and forms the chromosomes.
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] کروماتین کمپلکسی از اسید دی اکسی ریبونوکلئیک (DNA) و پروتئین ها که کرومزوم های یوکاریوتی را می سازند.
جملات نمونه
1. MethodsThe sex chromatin in the cells of buccal mucous membrane of the 2 784 patients with mental disorders were examined by using a blinding and random way.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک روش کور کننده کور کننده، chromatin جنسی در سلول های غشا مخاطی [ ۲ ] ۷۸۴ - ۲ بیمار با اختلالات روانی مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روشها: کروماتین جنسی در سلول های مخاطی مخاطی 2 784 بیمار مبتلا به اختلالات روانی با استفاده از روش شفاف و تصادفی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]روشها: کروماتین جنسی در سلول های مخاطی مخاطی 2 784 بیمار مبتلا به اختلالات روانی با استفاده از روش شفاف و تصادفی مورد بررسی قرار گرفت
2. At this phase condensed, deeply staining chromatin masses are often seen in the nucleoplasm.
[ترجمه ترگمان]در این فاز متراکم، توده های chromatin به شدت رنگ آمیزی شده اغلب در the دیده می شوند
[ترجمه گوگل]در این فاز چگال، توده های کروماتین عمیقا رنگ آمیزی اغلب در هسته ای دیده می شود
[ترجمه گوگل]در این فاز چگال، توده های کروماتین عمیقا رنگ آمیزی اغلب در هسته ای دیده می شود
3. These patients are chromatin negative and exhibit XO/XY mosaicism with a high incidence of gonadal neoplastic transformation.
[ترجمه ترگمان]این بیماران chromatin منفی هستند و XO \/ XY mosaicism را با میزان بالای تبدیل gonadal نشان می دهند
[ترجمه گوگل]این بیماران کروماتین منفی هستند و موزاییکیسم XO / XY را با شیوع بالایی از تغییرات نئوپلاستی گونادال نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این بیماران کروماتین منفی هستند و موزاییکیسم XO / XY را با شیوع بالایی از تغییرات نئوپلاستی گونادال نشان می دهد
4. Chromatids --- The two parallel strands of chromatin, connected at the centromere, that constitute a chromosome after DNA synthesis.
[ترجمه ترگمان]chromatids - - دو رشته های موازی of، متصل به the، که یک کروموزوم را بعد از سنتز DNA تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]Chromatids --- دو رشته موازی از کروماتین، متصل به centromere، که یک کروموزوم پس از سنتز DNA تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]Chromatids --- دو رشته موازی از کروماتین، متصل به centromere، که یک کروموزوم پس از سنتز DNA تشکیل شده است
5. This chromatin heterochromatin. The chromatin which stains less deeply than heterochromatin is called euchromatin.
[ترجمه ترگمان]این chromatin heterochromatin است The که لکه های کمتری نسبت به heterochromatin دارند euchromatin نام دارد
[ترجمه گوگل]این هتروکروماتین کروماتین کروماتین که کمتر عمیق تر از هتروکروماتین رنگ می خورد، euchromatin نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این هتروکروماتین کروماتین کروماتین که کمتر عمیق تر از هتروکروماتین رنگ می خورد، euchromatin نامیده می شود
6. Sperm membrane integrity, Mitochondrial function and chromatin structure integrity can embody sperm quality.
[ترجمه ترگمان]تمامیت ارضی Sperm، عملکرد میتوکندریایی و تمامیت ساختار chromatin می تواند دارای کیفیت اسپرم باشد
[ترجمه گوگل]یکپارچگی غشای اسپرم، عملکرد میتوکندریایی و یکپارچگی ساختار کروماتین می تواند کیفیت اسپرم را جذب کند
[ترجمه گوگل]یکپارچگی غشای اسپرم، عملکرد میتوکندریایی و یکپارچگی ساختار کروماتین می تواند کیفیت اسپرم را جذب کند
7. Three indices of the genetical effect such as chromatin abnormity. sister chromatid exchange (SCE) and micronucleus rate were detected for benzol workers.
[ترجمه ترگمان]سه شاخص اثر genetical مانند chromatin abnormity تبادل خواهر (SCE)و نرخ micronucleus برای کارگران benzol شناسایی شدند
[ترجمه گوگل]سه شاخص اثر ژنتیکی مانند بی نظمی کروماتین تبادل کروماتید خواهر (SCE) و میزان میکرونوکلئوز برای کارگران بنزول شناسایی شده است
[ترجمه گوگل]سه شاخص اثر ژنتیکی مانند بی نظمی کروماتین تبادل کروماتید خواهر (SCE) و میزان میکرونوکلئوز برای کارگران بنزول شناسایی شده است
8. Chromatin is the material that makes up chromosomes; it consists of DNA complexed with proteins.
[ترجمه ترگمان]Chromatin موادی است که کروموزوم های را تشکیل می دهد؛ این ماده تشکیل شده از پیوند DNA با پروتیین ها است
[ترجمه گوگل]کروماتین ماده ای است که کروموزوم را تشکیل می دهد این DNA شامل پروتئین است
[ترجمه گوگل]کروماتین ماده ای است که کروموزوم را تشکیل می دهد این DNA شامل پروتئین است
9. Chromatin hetropycnote partly in spermatogonium, then become highly coacervate to form chromosome at the stage of spermatid and at last decondense at the stage of spermatozoon.
[ترجمه ترگمان]Chromatin hetropycnote تا حدی در spermatogonium، پس از آن برای تشکیل chromosome در مرحله of و سرانجام در مرحله spermatozoon به شدت coacervate شد
[ترجمه گوگل]کروماتین hetropycnote تا حدی در spermatogonium، پس از آن تبدیل به بسیار coacervate برای تشکیل کروموزوم در مرحله اسپرماتید و در آخر decondense در مرحله اسپرماتوزون
[ترجمه گوگل]کروماتین hetropycnote تا حدی در spermatogonium، پس از آن تبدیل به بسیار coacervate برای تشکیل کروموزوم در مرحله اسپرماتید و در آخر decondense در مرحله اسپرماتوزون
10. The chromatin remodeling and histone acetylation were associated with transcription activation.
[ترجمه ترگمان]The chromatin و acetylation histone با فعال سازی رونویسی همراه بودند
[ترجمه گوگل]ترمیم کروماتین و استیلاسیون هیستون با فعال سازی رونویسی همراه بود
[ترجمه گوگل]ترمیم کروماتین و استیلاسیون هیستون با فعال سازی رونویسی همراه بود
11. Results Compared with the control, THAP11 could make chromatin more condensible.
[ترجمه ترگمان]نتایج در مقایسه با کنترل، THAP۱۱ می تواند chromatin را بیشتر کند
[ترجمه گوگل]نتایج: THAP11 در مقایسه با کنترل، می تواند کروماتین را فشرده تر کند
[ترجمه گوگل]نتایج: THAP11 در مقایسه با کنترل، می تواند کروماتین را فشرده تر کند
12. In human epithelial cells, sex chromatin appears as a small granule attached to the nuclear envelope.
[ترجمه ترگمان]در سلول های اپی تلیال انسان، chromatin جنسی به صورت یک granule کوچک متصل به پاکت هسته ای ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]در سلول های اپیتلیال انسانی، کروماتین جنسی به عنوان یک گرانول کوچک متصل به پاکت هسته ای ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]در سلول های اپیتلیال انسانی، کروماتین جنسی به عنوان یک گرانول کوچک متصل به پاکت هسته ای ظاهر می شود
13. Minimally, the binding of protein to this element should alter the chromatin structure of the promoter.
[ترجمه ترگمان]Minimally، اتصال پروتیین به این عنصر باید ساختار chromatin پروموتور را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]حداقل اتصال پروتئین به این عنصر باید ساختار کروماتین پروموتر را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]حداقل اتصال پروتئین به این عنصر باید ساختار کروماتین پروموتر را تغییر دهد
14. All these data suggest that H5 is associated with chromatin that is inactive in transcription and replication.
[ترجمه ترگمان]تمام این داده ها نشان می دهند که H۵ با chromatin مرتبط است که در تکثیر و تکثیر غیر فعال است
[ترجمه گوگل]همه این داده ها نشان می دهد که H5 همراه با کروماتین است که در رونویسی و تکرار غیر فعال است
[ترجمه گوگل]همه این داده ها نشان می دهد که H5 همراه با کروماتین است که در رونویسی و تکرار غیر فعال است
پیشنهاد کاربران
این واژه همانند کروموزوم دارای برابر نادرستی است. به رشته های رنگی درون سلول گفته می شود. پس بهتراست آن را فام رشته بنامیم.
با سپاس
با سپاس
chromatin ( زیستشناسی )
واژه مصوب: فامینه
تعریف: مجموعهای از اسیدهای هستهای و پروتئین ها که به شدت رنگپذیر است و در هنگام تقسیم یاختهای فامتن ایجاد میکند
واژه مصوب: فامینه
تعریف: مجموعهای از اسیدهای هستهای و پروتئین ها که به شدت رنگپذیر است و در هنگام تقسیم یاختهای فامتن ایجاد میکند
کلمات دیگر: