کلمه جو
صفحه اصلی

buffer zone

انگلیسی به انگلیسی

• region set aside as a neutral area, safety area
a buffer zone is an area of land which is between two rival countries or areas, and which serves to keep them apart.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] منطقه محصور شده توسط بافر یا میانگیر.

جملات نمونه

1. In this buffer zone around the park, people survive through subsistence farming and cash crops such as cotton.
[ترجمه ترگمان]در این منطقه میانی پیرامون پارک، مردم از طریق کشاورزی معیشتی و محصولات نقدی مثل پنبه زنده می مانند
[ترجمه گوگل]در این منطقه بافر در اطراف پارک، مردم از طریق کشاورزی معیشتی و محصولات ارزیابی مانند پنبه زندگی می کنند

2. Each park will be bordered by a buffer zone where environmentally friendly farming will be encouraged.
[ترجمه ترگمان]هر پارک با یک منطقه میانی احاطه خواهد شد که در آن کشاورزی سازگار با محیط زیست تشویق خواهد شد
[ترجمه گوگل]هر پارک با یک منطقه بافر که در آن زراعت دوستدار محیط زیست تشویق خواهد شد، محدود می شود

3. Severe obesity represents a buffer zone between you and the world.
[ترجمه ترگمان]چاقی شدید یک منطقه حایل بین شما و جهان را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]چاقی شدید نشان دهنده یک منطقه بافر بین شما و جهان است

4. All the people Fletcher surveyed have a buffer zone, usually somewhere between 3 and 5 pounds.
[ترجمه ترگمان]تمام افرادی که فلچر مورد بررسی قرار گرفته اند، یک منطقه میانی، معمولا بین ۳ تا ۵ پوند دارند
[ترجمه گوگل]تمام افرادی که Fletcher مورد بررسی قرار گرفتند دارای یک منطقه بافر هستند، معمولا جایی بین 3 تا 5 پوند

5. Martin Smith is correct about increasing the buffer zone to four shots.
[ترجمه ترگمان]مارتین اسمیت در مورد افزایش محدوده بافر به چهار عکس صحیح است
[ترجمه گوگل]مارتین اسمیت درست در مورد افزایش منطقه بافر به چهار عکس صحیح است

6. Save as is provided in the buffer zone of pond culture and marine.
[ترجمه ترگمان]ذخیره آن در منطقه میانی فرهنگ استخر و دریایی ذخیره شده است
[ترجمه گوگل]صرفه جویی به عنوان در منطقه بافر از فرهنگ آبجو و دریایی ارائه شده است

7. Riparian forest belt, as a buffer zone between farmland and water body, should be planted along the rivers that enter Taihu Lake.
[ترجمه ترگمان]کمربند جنگلی Riparian به عنوان یک منطقه حایل بین زمین کشاورزی و بدن باید در امتداد رودخانه ها که وارد دریاچه Taihu می شوند کاشته شود
[ترجمه گوگل]کمربند جنگلی غربی، به عنوان یک منطقه بافر بین زمین های کشاورزی و آب، باید در امتداد رودخانه هایی که به دریاچه Taihu وارد می شوند، کاشته شود

8. These willows also create an effective wind buffer zone on the North part of the site.
[ترجمه ترگمان]این درختان بید همچنین یک منطقه حایل بادی موثر در بخش شمالی سایت ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]این بید ها همچنین منطقه بافر باد موثر را در قسمت شمالی این سایت ایجاد می کنند

9. Input and output are provided in the buffer zone size can be arbitrarily set.
[ترجمه ترگمان]ورودی و خروجی ارایه شده در اندازه ناحیه بافر را می توان به صورت دل خواه تنظیم کرد
[ترجمه گوگل]ورودی و خروجی در اندازه های منطقه بافر ارائه می شود

10. Buffer zone and signage shall be properly planned for the entrance.
[ترجمه ترگمان]منطقه حائل و علامت دهی باید به درستی برای ورودی برنامه ریزی شوند
[ترجمه گوگل]منطقه بافر و نشانه ها باید به درستی برای ورودی برنامه ریزی شود

11. Demilitarize a buffer zone between hostile countries.
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک منطقه حایل بین کشورهای متخاصم
[ترجمه گوگل]یک منطقه بافر را بین کشورهای متخاصم تخریب کنید

12. The absence of a buffer zone should raise a red flagbuffer zone, potential for injury exists.
[ترجمه ترگمان]فقدان یک منطقه حایل باید ناحیه قرمز flagbuffer را بالا ببرد که پتانسیل آسیب وجود دارد
[ترجمه گوگل]عدم وجود یک منطقه بافر باید یک منطقه flagbuffer قرمز را افزایش دهد، که ممکن است آسیب وجود داشته باشد

13. Do you really expect us to believe, as you say, that many people feel the buffer zone should be scrapped?
[ترجمه ترگمان]آیا واقعا انتظار دارید که ما باور کنیم، همانطور که می گویید، بسیاری از مردم احساس می کنند که منطقه میانی باید کنار گذاشته شود؟
[ترجمه گوگل]آیا شما واقعا انتظار دارید که ما باور کنیم، همانطور که می دانید، بسیاری از مردم احساس می کنند که منطقه بافر باید از بین برود؟

14. Previous demonstrations in periods of tension have led to shootings in the buffer zone.
[ترجمه ترگمان]تظاهرات قبلی در دوره های تنش منجر به تیراندازی ها در منطقه میانی شد
[ترجمه گوگل]تظاهرات قبلی در دوره های تنش منجر به تیراندازی در منطقه بافر شده است

پیشنهاد کاربران

منطقه حائل

حریم حفاظتی
( در زمینه ابنیه تاریخی )

buffer zone ( جغرافیای سیاسی )
واژه مصوب: منطقۀ حائل
تعریف: منطقه ای بین دو کشور یا گروه های متخاصم که در آن هیچ کدام از آن کشورها یا گروه ها حضور نظامی نداشته باشند


کلمات دیگر: