کلمه جو
صفحه اصلی

linearly independent

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] نابسته خطی، غیر وابسته خطی
[ریاضیات] دارای استقلال خطی، مستقل خطی، به طور خطی مستقل


کلمات دیگر: