1. mathematical characters
نشانه های (علامت های) ریاضی
2. mathematical ideas have to be formulated
اندیشه های ریاضی را باید به صورت فرمول بیان کرد.
3. mathematical notations
نشانه های ریاضی
4. a mathematical equation
برابره ی ریاضی
5. a mathematical formula
یک فرمول ریاضی
6. a mathematical problem
یک مسئله ی ریاضی
7. a mathematical textbook
کتاب درسی ریاضیات
8. basic mathematical skills
مهارت های بنیادین در ریاضیات
9. each mathematical formula is accompained by verbal explanations
هریک از فرمول های ریاضی با توضیحات واژی همراه است.
10. the mathematical center of the target
مرکز دقیقا حساب شده ی هدف
11. myriads of mathematical possibilities
هزاران امکان (احتمال) ریاضی
12. a book of mathematical tests, complete with key
کتاب مسایل ریاضی به همراه پاسخنامه
13. a very complex mathematical problem
مسئله ی ریاضی بسیار بغرنج
14. to solve a mathematical problem
یک مسئله ی ریاضی را حل کردن
15. the solution of this mathematical problem
حل این مسئله ی ریاضی
16. ali rallied his senses once again and read the mathematical problem
علی یکبار دیگر حواس خود را جمع کرد و مسئله ی ریاضی را خواند.
17. Mathematical astronomy was the great innovation by the Greeks of the 5th century BC.
[ترجمه ترگمان]ستاره شناسی ریاضی توسط یونانیان قرن پنجم پیش از میلاد ابداع شد
[ترجمه گوگل]اخترشناسی ریاضی نوآوری بزرگ یونانیان قرن پنجم قبل از میلاد بود
18. This theory can only be expressed in mathematical language.
[ترجمه ترگمان]این نظریه فقط می تواند در زبان ریاضی بیان شود
[ترجمه گوگل]این نظریه تنها می تواند در زبان ریاضی بیان شود
19. The test has scores for verbal skills, mathematical skills, and abstract reasoning skills.
[ترجمه ترگمان]این آزمون نمره مناسبی برای مهارت های کلامی، مهارت های ریاضی و مهارت های استدلال انتزاعی دارد
[ترجمه گوگل]آزمون دارای نمرات برای مهارت های کلامی، مهارت های ریاضی و مهارت های استدلال انتزاعی است
20. Computers have been used to prove mathematical theorems.
[ترجمه ترگمان]کامپیوترها برای اثبات قضایای ریاضی به کار رفته اند
[ترجمه گوگل]برای اثبات قضیه های ریاضی از رایانه استفاده شده است
21. She gave us 20 mathematical problems to solve.
[ترجمه ترگمان]او ۲۰ مساله ریاضی برای حل این مساله به ما داد
[ترجمه گوگل]او 20 مشکل ریاضی را حل کرد
22. He developed a mathematical formula describing the distances of the planets from the Sun.
[ترجمه ترگمان]او یک فرمول ریاضی برای شرح فواصل سیاره ها از خورشید توسعه داد
[ترجمه گوگل]او فرمول ریاضی توصیف فاصله سیارات از خورشید را توسعه داد
23. She has a natural feeling for mathematical ideas.
[ترجمه ترگمان]او یک احساس طبیعی برای ایده های ریاضی دارد
[ترجمه گوگل]او یک احساس طبیعی برای ایده های ریاضی دارد