1. Love is the master key that opens the gates of happiness.
[ترجمه 🌠MM93🌠] عشق شاه کلیدی است که دروازه های سعادت را می گشاید.
[ترجمه ترگمان]عشق کلید اصلی است که دروازه های سعادت را می گشاید
[ترجمه گوگل]عشق کلید اصلی است که دروازه شادی را باز می کند
2. Love is a master key which opens the gate of happiness.
[ترجمه 🌠MM93🌠] عشق شاه کلیدی است که دروازه سعادت را می گشاید.
[ترجمه ترگمان]عشق کلیدی است که دروازه سعادت را می گشاید
[ترجمه گوگل]عشق کلید اصلی است که دروازه خوشبختی را باز می کند
3. The master key both advances the stage and records the total number of points counted.
[ترجمه ترگمان]کلید اصلی هر دو در مرحله پیشرفت قرار می گیرد و تعداد کل نقاط شمارش شده را ثبت می کند
[ترجمه گوگل]کلید اصلی هر دو پیشرفت مرحله و ثبت تعداد کل نقاط شمارش شده است
4. I went for help but the porter's master key also failed.
[ترجمه ترگمان]من برای کمک رفتم، اما کلید صاحبش نیز شکست خورد
[ترجمه گوگل]من برای کمک رفتم اما کلید اصلی وارونه نیز شکست خورد
5. Love is the master key which opens the gate of happiness.
[ترجمه ترگمان]عشق کلیدی است که دروازه سعادت را می گشاید
[ترجمه گوگل]عشق کلید کلیدی است که دروازه خوشبختی را باز می کند
6. The thief must have used a master key to open the safe.
[ترجمه ترگمان]دزد باید از یه کلید برای باز کردن گاوصندوق استفاده کرده باشه
[ترجمه گوگل]دزد باید از کلید اصلی برای باز کردن ایمن استفاده کند
7. Work is the master key that opens the door to all opportunities.
[ترجمه ترگمان]کار کلید اصلی است که درها را به روی همه فرصت ها باز می کند
[ترجمه گوگل]کار اصلی کلید است که درب را به تمام فرصت ها باز می کند
8. Love is tha master key which opens the gates of happiness.
[ترجمه ترگمان]عشق کلید اصلی است که دروازه های سعادت را می گشاید
[ترجمه گوگل]عشق کلید اصلی است که دروازه های شادی را باز می کند
9. Master key for emergency unlocking and changing.
[ترجمه ترگمان] کلیدی برای قفل کردن و تغییر دادن
[ترجمه گوگل]کلید اصلی برای باز کردن و تغییر وضعیت اضطراری
10. The thief ought to HAs employ a master key to open the safe.
[ترجمه ترگمان]دزد باید کلیدی برای باز کردن گاو صندوق داشته باشد
[ترجمه گوگل]دزد باید به یک کلید اصلی برای باز کردن امن کمک کند
11. Love is t the master key to a Dating happy family.
[ترجمه ترگمان]عشق کلید قرار گذاشتن با خانواده خوشبخت نیست
[ترجمه گوگل]عشق کلید اصلی یک خانواده شاد و دوستانه است
12. Practicing liberty how to be available is the master key to apprehend Kantian ethics.
[ترجمه ترگمان]آموزش دادن به این که چگونه در دسترس باشیم، کلید اصلی بازداشت اخلاق کانتی است
[ترجمه گوگل]تمرین آزادی چگونگی در دسترس بودن کلید اصلی برای درک اخلاق کانتی است
13. Love is tne master key which opens the gate of happiness.
[ترجمه ترگمان]عشق کلیدی است که دروازه سعادت را می گشاید
[ترجمه گوگل]عشق کلید اصلی است که دروازه خوشبختی را باز می کند
14. Safe in her own hallway, Miss Worthington bolted the front door, turned the master key.
[ترجمه ترگمان]در امن و امان در راهرو خودش، دوشیزه Worthington در جلو را بست و کلید را چرخاند
[ترجمه گوگل]خانم وورثینگتون در حیاط خود به راحتی درب ورودی را باز کرد و کلید اصلی را باز کرد