کلمه جو
صفحه اصلی

large scale


به میزان زیاد، به مقیاس زیاد، عمده، گسترده، در سطح گسترده، (نقشه و نمودار و غیره) به مقیاس بزرگ، با مقیاس وسیع، بمقدار زیاد، نسبتا زیاد، بمعیار وسیع

انگلیسی به فارسی

در مقیاس بزرگ


بمقدار زیاد، نسبتا زیاد، بمعیار وسیع


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: large in scope or extent.

(2) تعریف: drawn or constructed in relatively large proportions, as a map, blueprint, or model.

• a large-scale action or event happens over a wide area or involves a lot of people or things.
a large-scale map or diagram represents a small area of land or a building or machine on a scale that is large enough for small details to be shown.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] مقیاس بزرگ
[برق و الکترونیک] مقیاس بزرگ
[زمین شناسی] بزرگ مقیاس

جملات نمونه

1. large-scale business operations
فعالیت های گسترده ی بازرگانی

2. large-scale migratory movements
جنبش های کوچگرانه (مهاجرتی) در سطح گسترده

3. large-scale production of airplanes
تولید هواپیما به تعداد زیاد

4. a large-scale map
نقشه ای که محل کوچکی را بزرگ نشان می دهد

5. They entertain on a large scale .
[ترجمه ترگمان]آن ها در مقیاسی بزرگ سرگرم می شوند
[ترجمه گوگل]آنها در مقیاس بزرگ سرگرم می شوند

6. Any public demonstrations on a large scale without the permission of the city authorities is antisocial.
[ترجمه ترگمان]هر تظاهرات عمومی در مقیاس بزرگ بدون اجازه مقامات شهر، ضداجتماعی قلمداد می شود
[ترجمه گوگل]هر گونه تظاهرات عمومی در مقیاس وسیع بدون اجازه مقامات شهرستان، ضد اجتماعی است

7. They are preparing for war on a large scale.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای جنگ در مقیاس بزرگ آماده می شوند
[ترجمه گوگل]آنها برای مقابله با جنگ آماده می شوند

8. Private firms are willing to make large scale investments to help cure Russia's economic troubles.
[ترجمه ترگمان]شرکت های خصوصی مایل به ایجاد سرمایه گذاری های بزرگ در مقیاس بزرگ برای کمک به درمان مشکلات اقتصادی روسیه هستند
[ترجمه گوگل]شرکت های خصوصی مایل به سرمایه گذاری در مقیاس بزرگ برای کمک به درمان مشکلات اقتصادی روسیه هستند

9. I found a large scale map of the island in the school library.
[ترجمه ترگمان]من نقشه مقیاس بزرگی از جزیره در کتابخانه مدرسه پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من یک نقشه بزرگ این جزیره را در کتابخانه مدرسه یافتم

10. And because the bank lends on a large scale, its failures are likewise on a large scale.
[ترجمه ترگمان]و چون بانک مقیاس بزرگی قرض می دهد، شکست ها نیز در مقیاس بزرگ قرار دارند
[ترجمه گوگل]و به این دلیل که بانک در مقیاس وسیع تردد می کند، شکست آن نیز در مقیاس وسیع است

11. This was fraud on a large scale.
[ترجمه ترگمان]این کلاه برداری در مقیاس بزرگ بود
[ترجمه گوگل]این تقلب در مقیاس وسیع بود

12. The risk of identifying focal lesions on a large scale in any screening programme therefore seems negligible.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ریسک شناسایی ضایعات مرکزی در مقیاس بزرگ در هر برنامه گزینش، ناچیز به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]بنابراین خطر تشخیص ضایعات کانونی در یک مقیاس بزرگ در هر برنامه غربالگری، ناچیز است

13. The large scale release of fusion energy has so far occurred only in stars and in the hydrogen bomb.
[ترجمه ترگمان]انتشار گسترده انرژی واکنش تنها در ستارگان و در بمب هیدروژنی رخ داده است
[ترجمه گوگل]انتشار گسترده انرژی همجوشی تاکنون تنها در ستارگان و در بمب هیدروژنی رخ داده است

14. As far as we know, matter on the large scale, and in particular stellar matter, appears to be nearly neutral.
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که ما می دانیم، ماده در مقیاس بزرگ، و به خصوص ماده ستاره ای، به نظر می رسد که خنثی است
[ترجمه گوگل]تا آنجا که می دانیم، در مقیاس وسیع، و به ویژه ماده ستاره ای، به نظر می رسد تقریبا خنثی است

پیشنهاد کاربران

کلان مقیاس، بزرگ مقیاس

در مقیاس بزرگ / وسیع / زیاد

کلان مقیاس

کلان

بزرگ مقیاس


کلمات دیگر: