1. Light intensity is linearly controlled with constant colour temperature and light emission angle.
[ترجمه ترگمان]شدت نور به صورت خطی با دمای رنگ ثابت و زاویه تابش نور کنترل می شود
[ترجمه گوگل]شدت نور به طور خطی با دمای رنگ ثابت و زاویه انتشار کنترل می شود
2. Inputs must be binary only, or linearly separable, or orthogonal.
[ترجمه ترگمان]ورودی ها باید فقط دودویی باشند، یا بصورت خطی قابل تفکیک باشند یا متعامد باشند
[ترجمه گوگل]ورودی ها باید فقط باینری باشند، یا بصورت خطی جدایی ناپذیر و یا متعامد باشند
3. Below these levels, species richness is linearly positively correlated with soil magnesium, but above it negatively so.
[ترجمه ترگمان]در زیر این سطوح، غنای گونه ای به طور خطی به طور خطی با خاک منیزیم مرتبط است، اما بالاتر از آن این طور منفی است
[ترجمه گوگل]در زیر این سطوح، غنای گونه ای به طور مثبت خطی با منیزیم خاک ارتباط دارد، اما در بالای آن منفی است
4. Their height drops off only linearly with distance.
[ترجمه ترگمان]ارتفاع آن ها تنها به صورت خطی با فاصله کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]ارتفاع آنها تنها با فاصله فاصله خطی دارد
5. To complicate matters some cells behave linearly under some conditions and non-linearly under others.
[ترجمه ترگمان]برای پیچیده کردن مسایل، برخی از سلول ها به صورت خطی تحت برخی شرایط و غیر خطی تحت شرایط دیگر رفتار می کنند
[ترجمه گوگل]برای مقابله با مسائل برخی از سلولها تحت شرایط خاص خطی و غیر خطی تحت شرایط دیگر قرار می گیرند
6. The rate constant of the two-dimensional growth increased linearly with overpotential.
[ترجمه ترگمان]ثابت نرخ رشد دو بعدی به صورت خطی با overpotential افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]ثابت نرخ رشد دو بعدی خطی با بیش از حد بالقوه افزایش می یابد
7. Concrete structures are also usually assumed to deform linearly.
[ترجمه ترگمان]سازه های بتون معمولا به صورت خطی شکل می گیرند
[ترجمه گوگل]ساختارهای بتنی نیز معمولا به شکل خطی تغییر شکل داده می شوند
8. The irradiated polyimide films with linearly polarized UV light can induce the liquid crystal molecules oriention.
[ترجمه ترگمان]لایه های نوری تابیده با نور UV قطبی شده به صورت خطی می تواند مولکول های بلور مایع را تحریک کند
[ترجمه گوگل]فیلم های پلییمید تابش شده با نور با UV به صورت خطی قطبی می تواند جهت گیری مولکول های کریستال مایع را ایجاد کند
9. Amount of temperature change depends linearly on the molality of B, with a constant that depends on what the mixture is.
[ترجمه ترگمان]مقدار تغییرات دما به صورت خطی به the B بستگی دارد، با یک ثابت که به آن بستگی دارد که مخلوط چیست
[ترجمه گوگل]مقدار تغییر درجه حرارت به طور خطی بر روی مولال B بستگی دارد، با ثابت که به آنچه مخلوط بستگی دارد بستگی دارد
10. The number of queens was linearly related to the number of little soldiers, the volume of the anthill and the volume of queen.
[ترجمه ترگمان]تعداد ملکه ها به صورت خطی به تعداد سربازان کوچک، حجم مورچه و حجم ملکه مرتبط بود
[ترجمه گوگل]تعداد ملکه ها به صورت خطی به تعداد سربازان کوچک، حجم آنتیموان و حجم ملکه مربوط بود
11. The casting solution dropwise or linearly enters a coagulating bath by oscillation of a pinhead, and forms the polymer small ball or film after coagulating and shaping.
[ترجمه ترگمان]محلول قالب ریزی، یا به صورت خطی با نوسان یک pinhead وارد وان coagulating می شود، و بعد از شکل دادن و شکل دادن، توپ کوچک پلیمر یا فیلم را شکل می دهد
[ترجمه گوگل]محلول ریخته گری به صورت قطره ای یا به صورت خطی با نوسان سر متصل به یک حمام انعقاد وارد می شود و پس از انعقاد و شکل دادن، توپ یا فیلم کوچک پلیمر را تشکیل می دهد
12. In another study by Ryberg etal the enterochromaffin like cell labelling index was shown to increase linearly with the plasma gastrin concentration.
[ترجمه ترگمان]در مطالعه ای دیگر توسط Ryberg etal the enterochromaffin مانند شاخص labelling سلولی به صورت خطی با غلظت gastrin پلاسما افزایش یافت
[ترجمه گوگل]در مطالعه دیگری که توسط ریبرگ و همکارانش انجام شد، شاخص برچسب زنی سلول های انتروکرومافین به طور خطی با غلظت گاستر پلاسما افزایش یافت
13. Other complications of pregnancy were found to decrease almost linearly with age of women.
[ترجمه ترگمان]دیگر عوارض ناشی از حاملگی کم و بیش با سن زنان کاهش یافت
[ترجمه گوگل]سایر عوارض حاملگی تقریبا خطی با سن زنان کاهش یافت
14. The I-measure will of course increase with area and indeed linearly for uniform card subjects and for a given light intensity.
[ترجمه ترگمان]معیار I - measure با مساحت و در واقع به صورت خطی برای موضوعات کارت یونیفرم و برای یک شدت نور معین افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]البته I-measure با حوزه و در واقع به صورت خطی برای افراد یکسان کارت و برای شدت نور مشخص افزایش می یابد