left handed

چپ دست، انجام شده با دست چپ (left-hand هم می گویند)، برای دست چپ یا افراد چپ دست، (به ویژه در مورد تعریف و تمجید) کنایه آمیز، دو پهلو، دست و پا چلفتی، یغور، بد قواره، رجوع شود به: morganatic، (در جهت خلاف عقربه های ساعت) راست به چپ، راست چپ، چپ سوی، واقع در سمت چپ، ناشی

انگلیسی به فارسی

چپ دست، واقع در سمت چپ، ناشی

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )

مشتقات: left-handedly (adv.), left-handedness (n.)

• (1) تعریف: using the left hand with greater ease or agility than the right.
• متضاد: right handed

- a left-handed tennis player

[ترجمه ترگمان] یک بازیکن تنیس چپ دست
[ترجمه گوگل] یک بازیکن تنیس چپ دست

• (2) تعریف: designed to be worn on or used by the left hand.
• متضاد: right handed

• (3) تعریف: performed or done with the left hand.

- a left-handed pitch

[ترجمه ترگمان] یک تبلیغ چپ دست
[ترجمه گوگل] یک زمین چپ دست

• (4) تعریف: insincere or ambiguous.

- left-handed praise

[ترجمه ترگمان] تمجید از چپ
[ترجمه گوگل] ستایش چپ دست

• (5) تعریف: designed to move in a counterclockwise direction.
• متضاد: right handed

• using the left hand more skillfully than the right
left-handed people use their left hand rather than their right hand for activities such as writing and throwing a ball.
preferring to use the left hand

دیکشنری تخصصی

[شیمی] چپ گرد
[برق و الکترونیک] دست چپی
[ریاضیات] چپ گرد

جملات نمونه

1. to bat lefthanded

با دست چپ چوگان زدن

پیشنهاد کاربران

چپ دست

Left handed در زیست شناسی به معنی چپ گرا یا تمایل به چپ و right handed به معنی راست گرا یا تمایل به راست
برای مثال left handed peotein helices مارپیچ هایی که چپ گرا هستند در پروتئین ( به سمت چپ هست تمایلشان از چپ به راست پیچیده شدن ) .

کلمات دیگر: