1. henry the eight was a burly man
هانری هشتم مرد تنومندی بود.
2. He was a big, burly man.
[ترجمه ترگمان]مرد تنومند و تنومندی بود
[ترجمه گوگل]او یک مرد بزرگ و سرگردان بود
3. Three burly toughs elbowed their way to the front.
[ترجمه ترگمان]سه مرد تنومند با آرنج به جلو می رفتند
[ترجمه گوگل]سه جرعه جادویی راه خود را به جلو راه اندازی کردند
4. Still in his physical prime, Kim was a burly man with a rolling walk and heavy-rimmed glasses.
[ترجمه ترگمان]هنوز در اوج فیزیکی او، کیم مرد تنومند و تنومندی بود که با عینک دسته شاخی قدم می زد
[ترجمه گوگل]هنوز هم در نخستین فیزیکی اش، کیم یک مرد باهوش با پیاده روی نورد و عینک های سنگین بود
5. Three burly workmen duly arrived, complete with truck and mini-crane, to hoist the heavy bins into position.
[ترجمه ترگمان]سه کارگر تنومند وارد شدند، با کامیون و جرثقیل کامل شدند تا سطل سنگین را در جای خود قرار دهند
[ترجمه گوگل]کارگران سه گانه به طور کامل وارد کامیون و مینی جرثقیل شدند تا بطری های سنگین را به موقعیت خود برسانند
6. It was crewed by Larsen's ten burly mates.
[ترجمه ترگمان]ده رفیق تنومند و تنومند by بود
[ترجمه گوگل]این ده نفر از همسران لارسن به سرقت رفته بودند
7. Both were as burly as stevedores, which likely was their preferred profession.
[ترجمه ترگمان]هر دو به همان اندازه کارگران تنومند و تنومند بودند که به احتمال زیاد شغل آن ها را ترجیح می دادند
[ترجمه گوگل]هر دوی اینها به عنوان مامورهایی بودند که احتمالا حرفه ترجیحی آنها بود
8. He was joined immediately by a burly guy in a padded leather body warmer over a navy blue rugby shirt.
[ترجمه ترگمان]او بلافاصله توسط مرد تنومندی با یک تن چرمی که از پیراهن راگبی آبی پوشیده شده بود، به او ملحق شد
[ترجمه گوگل]او بلافاصله بوسیله یک مرد سرگردان در یک بدن گرم تر از چرم چیده شده بر روی یک پیراهن راگبی آبی آبی ملحق شد
9. A burly figure, tall and heavy, came towards him.
[ترجمه ترگمان]هیکل تنومند و تنومند، بلند و سنگین به سوی او آمد
[ترجمه گوگل]یک شکل جادویی، بلند و سنگین، به سوی او آمد
10. There were concerned looks from burly matrons, and longing admiration from boys.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که خانم ویزلی به او نگاه می کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد از matronons سرسبز، و تحسین خواسته از پسران وجود دارد
11. Derek, a somewhat burly intense salesman in his early thirties, created a stir wherever he went.
[ترجمه ترگمان]درک، یک فروشنده نسبتا تنومند و تنومند در سنین سی سالگی، هر جا که می رفت، تکان می خورد
[ترجمه گوگل]درک، یک فروشنده بسیار شدید در اوایل دهه ی هفتاد، هر جا که رفت فرار کرد
12. The farmer was a big, burly man with a red face.
[ترجمه ترگمان]دهقان مردی تنومند و تنومند بود و صورت سرخ داشت
[ترجمه گوگل]کشاورز یک مرد بزرگ و کثیف با صورت قرمز بود
13. Floyd is a burly man with thick black hair and a strong determination.
[ترجمه ترگمان]فلوید مرد تنومندی با موهای ضخیم و عزم قوی است
[ترجمه گوگل]فلوید یک مرد باهوش با موهای ضخیم سیاه و قوت است
14. Two burly men were on the doorstep.
[ترجمه ترگمان]دو مرد تنومند در آستانه در بودند
[ترجمه گوگل]دو آدم ربایی در آستان بودند
15. As they watched, a burly man came out of the farm and crossed to one of the three barns.
[ترجمه ترگمان]همچنان که تماشا می کردند، مردی تنومند از مزرعه بیرون آمد و به طرف یکی از سه اصطبل رفت
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها تماشا میکردند، یک مرد جادویی از مزرعه خارج شد و به یکی از سه انبار رفت