پیشرو، پیشگام، مطابق آخرین روش های علمی، لبه ی بران، هرچیز موثر یا اصلی، هرچیز موثر یا اصلی پیشرو، مطابق آخرین روشهای علمی cutting edge technology تکنولوژی پیشرفته
cutting edge
پیشرو، پیشگام، مطابق آخرین روش های علمی، لبه ی بران، هرچیز موثر یا اصلی، هرچیز موثر یا اصلی پیشرو، مطابق آخرین روشهای علمی cutting edge technology تکنولوژی پیشرفته
انگلیسی به فارسی
لبهی بران، هرچیز مؤثر یا اصلی
پیشرو، پیشگام، مطابق آخرین روشهای علمی
لبه برش
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the sharp edge of a cutting implement, such as scissors, a knife, or the like, that serves to cut or penetrate something.
• مشابه: blade, edge
• مشابه: blade, edge
• (2) تعریف: the leading position; forefront; vanguard.
- discoveries on the cutting edge of genetic engineering
[ترجمه ترگمان] کشفیات در زمینه لبه برش مهندسی ژنتیک
[ترجمه گوگل] اکتشاف بر روی لبه برش مهندسی ژنتیک
[ترجمه گوگل] اکتشاف بر روی لبه برش مهندسی ژنتیک
• forefront, place of greatest activity
modern, updated, on the forefront of technology
the cutting edge of something is the part of it which is most likely to change things or have a particular effect.
if you are at the cutting edge of something, you are involved in its most recent developments.
modern, updated, on the forefront of technology
the cutting edge of something is the part of it which is most likely to change things or have a particular effect.
if you are at the cutting edge of something, you are involved in its most recent developments.
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] انتهای برش - لبه برنده
[ریاضیات] لبه ی برش، لبه ی برنده، لبه ی تیغه
[ریاضیات] لبه ی برش، لبه ی برنده، لبه ی تیغه
مترادف و متضاد
leading position
Synonyms: advance guard, advancement, avant-garde, fore, forefront, front, front line, innovation, invention, leading edge, new wave, newest technology, pioneer, point, spearhead, van, vanguard
جملات نمونه
1. The deck represents the cutting edge in CD reproduction.
[ترجمه ترگمان]عرشه، لبه برش در تولید مثل CD را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]عرشه نماینده لبه برش در تولید CD است
[ترجمه گوگل]عرشه نماینده لبه برش در تولید CD است
2. This shipyard is at the cutting edge of world shipbuilding technology.
[ترجمه jamal] این کارخانه کشتی سازی در نوک پیکان پیشرفت تکنولوژی کشتی سازی جهان قرار دارد.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه کشتی سازی در لبه برشی تکنولوژی کشتی سازی جهان قرار دارد[ترجمه گوگل]این کارخانه کشتیرانی در لبه برش فناوری کشتی سازی جهانی قرار دارد
3. But this is the cutting edge of labor.
[ترجمه ترگمان]اما این کار پایان کار است
[ترجمه گوگل]اما این لبه برش کار است
[ترجمه گوگل]اما این لبه برش کار است
4. The decade's retreat from the cutting edge is certainly in evidence.
[ترجمه ترگمان]یک دهه عقب نشینی از لبه برشی قطعا مدرک وجود دارد
[ترجمه گوگل]عقب نشینی دهه از لبه برش مطمئنا در شواهد است
[ترجمه گوگل]عقب نشینی دهه از لبه برش مطمئنا در شواهد است
5. Cutting edge: A small Stockton hair salon is proving it is a cut above the rest in competitions.
[ترجمه ترگمان]لبه برش: یک سالون کوچک مو به عنوان یک برش از بقیه در رقابت ها نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]لبه برش: یک سالن مو کوچک Stockton اثبات می کند که این مسابقات بیش از بقیه در مسابقات است
[ترجمه گوگل]لبه برش: یک سالن مو کوچک Stockton اثبات می کند که این مسابقات بیش از بقیه در مسابقات است
6. We seem to lack the cutting edge right now.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه که ما الان داریم لبه شکاف رو کم می کنیم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که ما در حال حاضر از لبه برش کم برخورداریم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که ما در حال حاضر از لبه برش کم برخورداریم
7. In part two: cutting edge . . . the powerboat racers set for the world championships.
[ترجمه ترگمان]در بخش دو: لبه برش، مسابقه اسب دوانی powerboat برای مسابقات قهرمانی جهان تعیین شد
[ترجمه گوگل]در قسمت دوم: برش لبه روروک مخصوص بچه ها قایق رانی برای مسابقات قهرمانی جهان
[ترجمه گوگل]در قسمت دوم: برش لبه روروک مخصوص بچه ها قایق رانی برای مسابقات قهرمانی جهان
8. They fear that its place at the cutting edge of environmental radicalism has been taking by groups such as Earth First.
[ترجمه ترگمان]آن ها می ترسند که جای آن در لبه برشی از تندروی زیست محیطی توسط گروه هایی مانند زمین اول گرفته شود
[ترجمه گوگل]آنها از این موضوع می ترسند که جایگاه آن در چارچوب تندروی رادیکالیسم زیست محیطی، توسط گروه هایی مانند زمین اول گرفته شده است
[ترجمه گوگل]آنها از این موضوع می ترسند که جایگاه آن در چارچوب تندروی رادیکالیسم زیست محیطی، توسط گروه هایی مانند زمین اول گرفته شده است
9. There s no cutting edge at the moment.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در حال بریدن چیزی نیست
[ترجمه گوگل]در حال حاضر هیچ لبه برش وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر هیچ لبه برش وجود ندارد
10. Guivier's discoveries placed him at the cutting edge of medical research.
[ترجمه ترگمان]کشفیات Guivier او را در لبه برش تحقیقات پزشکی قرار دادند
[ترجمه گوگل]اکتشافات گوییر او را در چارچوب تحقیق پزشکی قرار داد
[ترجمه گوگل]اکتشافات گوییر او را در چارچوب تحقیق پزشکی قرار داد
11. But the cutting edge doesn't come cheap.
[ترجمه ترگمان]اما لبه شکاف خیلی ارزان به نظر نمی رسد
[ترجمه گوگل]اما لبه برش ارزان نیست
[ترجمه گوگل]اما لبه برش ارزان نیست
12. Both Dada and Surrealism were once at the cutting edge of art and design.
[ترجمه شهرام س] دادا و سورئالیسم هر دو ، یکی از پیشگامان هنر و طراحی بودند.
[ترجمه ترگمان]هر دو Dada و Surrealism زمانی در لبه برش هنر و طراحی بودند[ترجمه گوگل]هر دو داادا و سورئالیسم یک بار در لبه برش هنر و طراحی بودند
13. It is the cutting edge of Hartlepool's economy increasing profits, turnover, employees and training.
[ترجمه ترگمان]این لبه برشی از اقتصاد Hartlepool است که سود، گردش مالی، کارمندان و آموزش را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]این لبه برش اقتصاد هارتلپول در حال افزایش سود، گردش مالی، کارکنان و آموزش است
[ترجمه گوگل]این لبه برش اقتصاد هارتلپول در حال افزایش سود، گردش مالی، کارکنان و آموزش است
14. Despite lacking the cutting edge, Villa continued to create openings throughout the second half.
[ترجمه ترگمان]با وجود نداشتن لبه برش، ویلا در نیمه دوم به ایجاد روزنه ای در میان نیمه دوم ادامه داد
[ترجمه گوگل]با وجود فقدان لبه برش، ویلا در طول نیمه دوم به ایجاد حفره ها ادامه داد
[ترجمه گوگل]با وجود فقدان لبه برش، ویلا در طول نیمه دوم به ایجاد حفره ها ادامه داد
cutting-edge technology
تکنولوژی پیشرفته
پیشنهاد کاربران
- مدرن ترین مرحله از توسعه در یک نوع خاص از کار و یا فعالیت
- جدید ترین و پیشرفته ترین حد توسعه
- جدید ترین و پیشرفته ترین حد توسعه
پیشتاز ، پیشاهنگ
پیشرفته ترین تکنولوژی
تکنولوژی جدید
تکنولوژی جدید
New - tech
New - tech
( adj. technologically - advanced ( when used as an adjective, the phrase is usually hyphenated
آخرین مدل
به روز
به روز
فوق العاده پیشترفته
پیشرفته
بسیار پیشرفته
Extremely modern and advanced
بسیار پیشرفته
بسیار پیشرفته
اساسی_بنیادی_نقطه عطف _ نکته مهم مورد بحث
پیشتاز، طلایه، جلودار
حرف آغازین
طلایه، طلایه دار ، جلودار
مطابق آخرین روش های علمی
همگام و مطابق با تکنولوژی روز
همگام و مطابق با تکنولوژی روز
نقطه ی عطفِ. . . .
هیجان انگیزترین مرحله ی. . .
نقطه ی اوجِ. . . .
قله ی . . .
هیجان انگیزترین مرحله ی. . .
نقطه ی اوجِ. . . .
قله ی . . .
If you are at the cutting edge of a particular field of activity, you are involved in its most important or most exciting developments.
بسیار پیشرفته و مدرن /جدید
Very modern، recent and with newest features
Very modern، recent and with newest features
آخرین سیستم
پیشگام. مدرن
. . . Cutting - edge technologies were
تکنولوژی پیشگام یا مدرن
. . . Cutting - edge technologies were
تکنولوژی پیشگام یا مدرن
Leading
Latest
Latest
بروزترین - پیشرفته ترین
پیشتاز، پیشرفته ترین مرحله، آخرش, آخرین. . Cutting edge in scientific discoveries آخرین یافته های علمی
تحولات جدید
کلمات دیگر: