1. slow drying is the chief drawback of this paint
دیرخشک شدن عیب عمده ی این رنگ است.
2. It's too late to draw back from the plan.
[ترجمه alii] این یک شهر عالی است - تنها مشکل آب و هوا است
[ترجمه مهراوه] شهر بسیار خوبسیت، تنها نقطه ضعف آن آب و هواست
[ترجمه Farinaz] این یه شهر عالی هستش - فقط عیبش آب و هواش هستش
[ترجمه ترگمان]برای برگشتن از نقشه خیلی دیر شده است
[ترجمه گوگل]خیلی دیر است که از برنامه رد شویم
3. Neither side can draw back from the agreement once the contract is signed.
[ترجمه ترگمان]زمانی که قرارداد امضا شود هیچ کدام از طرفین نمی توانند از این توافقنامه عقب نشینی کنند
[ترجمه گوگل]پس از اینکه قرارداد امضا شد، هیچ یک از طرف ها نمی توانند از توافق نامه عقب نشینی کنند
4. Either they must draw back from the spotlight and forfeit their privileges or pick their partners based on purely practical criteria.
[ترجمه ترگمان]یا باید از کانون توجه بیرون بکشند و امتیازات خود را از دست بدهند یا partners را براساس معیارهای کاملا عملی از بین ببرند
[ترجمه گوگل]در عوض، آنها باید از نقطه نظر و حمایت از حقوق خود محروم شوند یا شرکای خود را براساس معیارهای صرفا عملی انتخاب کنند
5. There was no time to raise it and draw back for a stabbing blow.
[ترجمه ترگمان]زمانی برای بلند کردن آن وجود نداشت و برای ضربه چاقو به عقب می کشید
[ترجمه گوگل]هیچ زمانی برای بالا بردن آن وجود نداشت و برای یک ضربه ضربه زدن به عقب برگردانده شد
6. Let me not draw back from the Sacrifice I have made of my free choice and conviction.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید من از فداکاری که از انتخاب آزاد خود ساخته بودم عقب نکشم
[ترجمه گوگل]اجازه ندهم از قربانی که من از انتخاب و محکومیت من آزاد کرده ام، عقب نشینی کنم
7. The locals seemed to draw back, ever so slightly.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که افراد محلی اندکی عقب می کشند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که مردم محلی به اندازه کافی عقب نشینی می کردند
8. Once the leader draw back her mask and the leader blankly!
[ترجمه ترگمان]زمانی که رهبر نقاب خود و رهبر را خالی می کند!
[ترجمه گوگل]هنگامی که رهبر خالی از ماسک و رهبر خود را خالی می کند!
9. Sometimes you have to draw back from that and keep your balance.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات شما باید از آن عقب بکشید و بالانس خود را حفظ کنید
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات شما باید از آن عقب بکشید و تعادل خود را حفظ کنید
10. Some sponsors even use various illegal means to draw back or transfer capital.
[ترجمه ترگمان]برخی حامیان حتی از ابزارهای مختلف غیر قانونی برای عقب نشینی یا انتقال سرمایه استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از حامیان مالی حتی از ابزارهای غیر قانونی مختلف برای بازگرداندن یا انتقال سرمایه استفاده می کنند
11. He thought it would be cowardly to draw back.
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد این کار بزدلی است که بتوان آن را عقب کشید
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که به سختی می تواند عقب نشینی کند
12. One must draw back in order to leap better.
[ترجمه ترگمان]یک نفر باید عقب بکشد تا بهتر بپرد
[ترجمه گوگل]باید به جهش بهتر برسد
13. He will not draw back from what he has promised.
[ترجمه ترگمان]اون از کاری که قولش رو داده بر نمی گرده
[ترجمه گوگل]او از چیزی که او وعده داده است نخواهد رسید
14. Why did she draw back and look so grave at me.
[ترجمه ترگمان]چرا او عقب کشید و چنان به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]چرا او عقب کشید و به من نگاه کرد
15. Noting the above draw back[sentence dictionary], we generalize the polynomial method and chose a new polynomial.
[ترجمه ترگمان]با توجه به یادآوری بالا [ فرهنگ لغت [ جمله ]، ما روش چندجمله ای را تعمیم می دهیم و چند جمله ای جدید را انتخاب می کنیم
[ترجمه گوگل]با توجه به لغزش فوق [dictionary dictionary]، ما روش چندجمله ای را تعمیم می دهیم و یک چند جمله ای جدید را انتخاب می کنیم
16. It's a great city - the only drawback is the weather.
[ترجمه ترگمان]شهر بزرگی است - تنها عیب جوی آب و هوا است
[ترجمه گوگل]این یک شهر عالی است - تنها مشکل این هواپیما است
17. The one big drawback with the planned scheme was its high cost.
[ترجمه ترگمان]یک عیب بزرگ با طرح برنامه ریزی شده، هزینه بالای آن بود
[ترجمه گوگل]یک نقص بزرگ با طرح برنامه ریزی شده، هزینه آن بالا بود
18. The main drawback to it is the cost.
[ترجمه ترگمان]عیب اصلی آن، هزینه است
[ترجمه گوگل]اشکال اصلی این هزینه است
19. He felt the apartment's only drawback was that it was too small.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که این آپارتمان فقط عیب است که خیلی کوچک است
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که تنها مشکل این آپارتمان بود که خیلی کوچک بود
20. The great drawback to living on a main road is the constant noise.
[ترجمه ترگمان]اشکال عمده زندگی در یک راه اصلی، صدای ثابت است
[ترجمه گوگل]اشکال بزرگی برای زندگی در جاده اصلی سر و صدا ثابت است
21. The drawback of this printer is that the ink tends to smudge.
[ترجمه ترگمان]عیب این چاپگر آن است که جوهر به رنگ سیاه متمایل می شود
[ترجمه گوگل]اشکال این چاپگر این است که جوهر به پاشیدن میافزاید
22. This is the one major drawback of the new system.
[ترجمه ترگمان]این یکی از اشکال اصلی سیستم جدید است
[ترجمه گوگل]این یک نقص عمده در سیستم جدید است
23. Complacency is a drawback to progress.
[ترجمه ترگمان]complacency یک عیب در پیشرفت است
[ترجمه گوگل]خوشبختی، پیشرفت است
24. Bad weather was the main drawback to camping in the far north.
[ترجمه ترگمان]هوای بد، مانع اصلی برای اردو زدن در شمال بود
[ترجمه گوگل]آب و هوای بد، معضل اصلی کمپینگ در شمال کشور بود
25. The main drawback to these products is that they tend to be too salty.
[ترجمه ترگمان]عیب اصلی این محصولات این است که آن ها بیش از حد شور هستند
[ترجمه گوگل]اشکال اصلی این محصولات این است که آنها تمایل به بیش از حد نمک دارند
26. Slow speed is the chief drawback of sea shipment.
[ترجمه ترگمان]سرعت آهسته، اشکال عمده محموله دریایی است
[ترجمه گوگل]سرعت آهسته اصلی خطا در حمل و نقل دریایی است
27. The only drawback is the expense if you fish for long sessions and take enough meat to feed continuously.
[ترجمه ترگمان]تنها عیب آن این است که اگر برای جلسات طولانی ماهی بگیرید و به اندازه کافی گوشت مصرف کنید تا به طور پیوسته غذا بخورید
[ترجمه گوگل]تنها دلیل این است که اگر شما برای جلسات طولانی ماهی بخورید و به اندازه کافی گوشت را به طور مداوم تغذیه کنید
28. One major drawback is readers' inability to decide which stories to read.
[ترجمه ترگمان]یکی از اشکال عمده ناتوانی خواننده این است که تصمیم بگیرید کدام داستان را بخوانید
[ترجمه گوگل]یک نکته مهم این است که ناتوانی خوانندگان در تصمیم گیری درباره خواندن داستانها
29. If there was a drawback, it was the rate of fire on fully automatic.
[ترجمه ترگمان]اگر یک عیب و نقص وجود داشت، این نرخ آتش به طور کامل اتوماتیک بود
[ترجمه گوگل]اگر یک نقص وجود داشت، سرعت آتش کاملا اتوماتیک بود
30. And believe me, it's a drawback.
[ترجمه ترگمان]و باور کن، این عیب است
[ترجمه گوگل]و به من اعتماد کن، این یک نقص است