کلمه جو
صفحه اصلی

detainee


آدم بازداشت شده (معمولا به خاطر امور سیاسی)

انگلیسی به فارسی

آدم بازداشت‌شده (به‌طور معمول به‌دلیل امور سیاسی)


بازداشت شدگان


انگلیسی به انگلیسی

• one who is detained; one who is held for questioning; one who is arrested or imprisoned
a detainee is someone who is held prisoner by a government because of his or her political views or activities.

جملات نمونه

1. The detainees are often held in cruel and inhuman conditions.
[ترجمه Sara] بازداشت شدگان اغلب در شرایط بی رحمانه و غیرانسانی نگهداری می شوند.
[ترجمه ترگمان]بازداشت شدگان اغلب در شرایط ظالمانه و غیر انسانی برگزار می شوند
[ترجمه گوگل]بازداشت شدگان اغلب در شرایط بی رحمانه و غیرانسانی قرار دارند

2. The detainee who helped piece this together says the plot also targeted Britain.
[ترجمه ترگمان]بازداشت شدگان که به قطعه کمک کردند، می گوید که این توطئه همچنین بریتانیا را مورد هدف قرار داده است
[ترجمه گوگل]بازداشت شدگان که به این قطعه کمک کردند، می گویند این طرح همچنین انگلیس را هدف قرار داده است

3. Detainees complained of being given food which is inedible.
[ترجمه ترگمان]بازداشت شدگان از غذا خوردن که غیرقابل خوردن است شکایت کردند
[ترجمه گوگل]بازداشت شدگان شکایت کردند که غذا خورده شود که غیر قابل خوردن است

4. The government has ordered the trial of all detainees within six months.
[ترجمه sepideh] دولت دستور برگزاری دادگاه همه بازداشت شدگان، طی شش ماه، را صادر نموده است.
[ترجمه ترگمان]دولت دستور محاکمه همه بازداشت شدگان را در عرض شش ماه صادر کرده است
[ترجمه گوگل]حکومت دستور داد که همه شکنجه ها را ظرف شش ماه محاکمه کنند

5. Rather than inciting its detainees to try and get out, Le Portalet probably taunted them with the impossibility of such a thing.
[ترجمه ترگمان]به جای تحریک بازداشت شدگان برای محاکمه و بیرون رفتن، لو Portalet احتمالا آن ها را با عدم امکان چنین چیزی سرزنش می کند
[ترجمه گوگل]لپرتالیت به جای انگیز کردن بازداشت شدگانش برای سقوط و خروج، احتمالا آنها را با چنین امکاناتی غیر ممکن می کند

6. At least one political detainee, Corporal Thomas Benefo, remains in detention without charge or trial.
[ترجمه ترگمان]حداقل یک زندانی سیاسی، سرجوخه توماس Benefo، بدون اتهام یا محاکمه در بازداشت باقی می ماند
[ترجمه گوگل]حداقل یک بازداشت شدۀ سیاسی، کاپلان توماس بونگو، بدون بازداشت یا محاکمه، بازداشت می شود

7. All 641 detainees at Bourdj Omar Driss were released by June
[ترجمه ترگمان]All بازداشت شدگان at عمر Driss در ماه ژوئن آزاد شدند
[ترجمه گوگل]تمام 641 بازداشت شده در بغداد عمر دیریس در ماه ژوئن آزاد شدند

8. The detainees include individuals suspected of involvement in armed opposition or non-violent anti-government activity.
[ترجمه ترگمان]بازداشت شدگان شامل افرادی هستند که مظنون به دخالت در فعالیت های مسلحانه مخالف یا ضد دولتی هستند
[ترجمه گوگل]بازداشت شدگان شامل افرادی هستند که مظنون به دخالت در مخالفت مسلحانه و فعالیت غیر دولتی غیر دولتی هستند

9. According to a recent report, many detainees claim that police have mistreated them.
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش اخیر، بسیاری از بازداشت شدگان ادعا می کنند که پلیس با آن ها بدرفتاری کرده است
[ترجمه گوگل]براساس گزارش اخیر، بسیاری از بازداشت شدگان ادعا می کنند که پلیس آنها را بدرفتاری کرده است

10. However, AI remains concerned that other political detainees continue to be held without charge or trial.
[ترجمه ترگمان]با این حال، انصار الاسلام همچنان نگران این مساله است که دیگر بازداشت شدگان سیاسی بدون اتهام یا محاکمه نگهداری می شوند
[ترجمه گوگل]با این وجود، آژانس بین المللی حقوق بشر همچنان نگران است که سایر زندانیان سیاسی همچنان بدون اتهام یا دادگاه برگزار می شوند

11. Women detainees often get inadequate medical care.
[ترجمه ترگمان]بازداشت شدگان زن اغلب مراقبت های پزشکی کافی دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]زنان بازداشت شده اغلب مراقبت های پزشکی ناکافی را دریافت می کنند

12. The detainee can make a formal complaint after release, but this offers little solace to the aggrieved individual.
[ترجمه ترگمان]این فرد بازداشت شده می تواند بعد از آزادی شکایت رسمی داشته باشد، اما این باعث تسلای خاطر فرد افسرده می شود
[ترجمه گوگل]بازداشت شدگان می توانند بعد از آزادی شکایتی رسمی داشته باشند، اما این آرزوی کمی برای فرد آسیب دیده است

13. The plight of some 600 detainees acknowledged by the authorities was also giving cause for concern.
[ترجمه ترگمان]گرفتاری ۶۰۰ نفر از بازداشت شدگان تایید شده توسط مقامات نیز موجب نگرانی شده است
[ترجمه گوگل]حوادث نزدیک به 600 زندانی که توسط مقامات تصدیق شده بود نیز موجب نگرانی شد

14. Torture of political detainees became widespread and systematic after the assassination of President Sadat in October 198
[ترجمه ترگمان]شکنجه بازداشت شدگان سیاسی پس از ترور رئیس جمهور سادات در اکتبر ۱۹۸ رواج یافت
[ترجمه گوگل]شکنجه زندانیان سیاسی پس از ترور رئیس جمهور سادات در اکتبر 198، گسترده و منظم شد

15. The last six detainees were released on bail last June.
[ترجمه ترگمان]در ماه ژوئن گذشته شش تن از بازداشت شدگان به قید وثیقه آزاد شدند
[ترجمه گوگل]آخرین شش بازداشت شده در ماه ژوئن سال گذشته آزاد شدند

They gathered all the detainees in one place.

زندانیان سیاسی را همگی در یکجا جمع کردند.


پیشنهاد کاربران

بازداشتی
بازداشت شده

بازداشتی ِ سیاسی


کلمات دیگر: