کلمه جو
صفحه اصلی

go under


ورشکست شدن، دچاروضع اسفناک شدن

انگلیسی به فارسی

غرق شدن، فرو ریختن


دچار سقوط و اضمحلال شدن


نامگذاری شدن


انگلیسی به انگلیسی

• sink, be submerged; fail; be overwhelmed, be defeated; collapse under a weight

مترادف و متضاد

fail, submerge


Synonyms: bankrupt, default, die, drown, fall, fold, founder, go down, sink, submerse, submit, succumb, suffocate, surrender


Antonyms: accomplish, achieve, succeed


Descend into a body of water; to founder


Be named; to call oneself


جملات نمونه

1. Because I'm a bad swimmer, I often go under and swallow a lot of water.
[ترجمه ترگمان]چون من شناگر بدی هستم، اغلب زیر آب می روم و مقدار زیادی آب قورت می دهم
[ترجمه گوگل]از آنجا که من یک شناگر بد هستم، اغلب به پایین و آب زیادی فرو بردم

2. Kelly was about to go under the knife when her surgeon stopped everything.
[ترجمه ترگمان]کلی \"می خواست بره زیر چاقو وقتی که\" جراح همه چیز رو متوقف کرد
[ترجمه گوگل]کلی در مورد رفتن به چاقو بود زمانی که جراح او همه چیز را متوقف کرد

3. The firm will go under unless business improves.
[ترجمه ترگمان]شرکت در صورتی ادامه خواهد داد که کسب وکار بهبود یابد
[ترجمه گوگل]این شرکت تحت شرایطی مؤثر خواهد بود مگر اینکه کسب و کار بهبود یابد

4. Ian Fleming's original unpublished notes are to go under the hammer at London auctioneers Sotheby's.
[ترجمه ترگمان]این یادداشت منتشر نشده اصلی یان فلمینگ در حراج auctioneers لندن قرار دارد
[ترجمه گوگل]یادداشت های غیر قابل انتشار اصلی یان فلمینگ در زیر چکش در Sotheby's در حراج کنندگان لندن قرار دارد

5. The charity will go under unless a generous donor can be found within the next few months.
[ترجمه ترگمان]این خیریه تحت نظارت قرار خواهد گرفت مگر این که یک اهدا کننده سخاوتمند در عرض چند ماه آینده پیدا شود
[ترجمه گوگل]موسسه خیریه تحت عنوان مأموریت خواهد ماند، مگر اینکه در چند ماه آینده، کمک دهنده سخاوتمندانه پیدا شود

6. She'll have to go under anaesthetic for the operation.
[ترجمه ترگمان]او باید به خاطر عملیات او بی هوش به نظر برسد
[ترجمه گوگل]او باید برای عملیات بیهوش شود

7. More and more women are choosing to go under the knife to improve their appearance.
[ترجمه ترگمان]زنان بیشتری برای بهبود ظاهر خود انتخاب می کنند که زیر چاقو بروند
[ترجمه گوگل]زنان بیشتر و بیشتر به دنبال چاقو می روند تا ظاهر خود را بهبود ببخشند

8. There is not enough headroom for buses to go under this bridge.
[ترجمه ترگمان]کافی نیست که اتوبوس ها تحت این پل بروند
[ترجمه گوگل]برای اتوبوس ها زیر این پل کافی نیست

9. The new machine-which is thought to go under the name Sport-Cruiser-throws that out of the window.
[ترجمه ترگمان]ماشین جدید - که تصور می شود تحت نام \"اسپورت - لندکروزر\" قرار دارد - آن را از پنجره بیرون می اندازد
[ترجمه گوگل]این ماشین جدید است که تصور می شود تحت نام Sport-Cruiser قرار می گیرد که از پنجره خارج می شود

10. They will go under the hammer at the London auctioneers Spink on 17 May.
[ترجمه ترگمان]آن ها در ۱۷ می در the auctioneers لندن زیر چکش قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]آنها در تاریخ 17 مه در حراج کنندگان لندن Spink تحت چکش قرار خواهند گرفت

11. Hundreds of items go under the hammer to save a medieval manor.
[ترجمه ترگمان]صدها مورد از اقلام مورد توجه قرار گرفتند تا یک قصر قرون وسطایی را نجات دهند
[ترجمه گوگل]صدها آیتم در زیر یک چکش قرار می گیرند تا یک مناره قرون وسطی را ذخیره کنند

12. Go under it, I told myself.
[ترجمه ترگمان]به خودم گفتم: برو زیرش
[ترجمه گوگل]زیر آن، به خودم گفتم

13. So that and nearly 500 other lots will go under the hammer at Sotherbys tomorrow.
[ترجمه ترگمان]بنابراین حدود ۵۰۰ نفر دیگر هم فردا با چکش به Sotherbys خواهند رفت
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب و نزدیک به 500 بمب دیگر در فردا در Sotherbys زیر چکش قرار خواهد گرفت

14. A recession causes many reliable creditworthy consumers to go under; how safe will new and existing scoring systems now be?
[ترجمه ترگمان]یک بحران اقتصادی باعث می شود تا بسیاری از مصرف کنندگان قابل اعتماد به زیر پا بروند؛ سیستم امتیازدهی فعلی و فعلی تا چه حد ایمن خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی باعث می شود بسیاری از مصرف کنندگان قابل اعتماد قابل اعتماد به زیر بروید؛ در حال حاضر سیستم های امتیازدهی جدید و موجود چگونه ایمن خواهند بود؟

15. I have to go under the knife next week.
[ترجمه ترگمان] هفته دیگه باید برم پیش چاقو
[ترجمه گوگل]من باید هفته آینده زیر چاقو بروم

پیشنهاد کاربران

to fail - used especially of businesses and enterprises

۱. ورشکست شدن
۲. غرق شدن

خلق کسی تنگ شدن

ورشکست شدن یا شرایط خوبی نداشتن

Go bankrupt


کلمات دیگر: