کلمه جو
صفحه اصلی

mistakenly


اشتباها

انگلیسی به فارسی

اشتباه


انگلیسی به انگلیسی

• with an error, accidentally, unintentionally

جملات نمونه

1. He says they mistakenly believed the standard licenses they held were sufficient.
[ترجمه مسیح دانش] او اشتباها فکر میکرد که گواهی استانداردی که آنها دارند، کافی است.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که آن ها به اشتباه مجوزهای استاندارد را که نگه داشته بودند را باور داشتند
[ترجمه گوگل]او می گوید که به اشتباه اعتقاد دارند که مجوزهای استاندارد که برگزار شده اند کافی است

2. She mistakenly believed that she could get away with not paying her taxes.
[ترجمه مسیح دانش] او اشتباها فکر میکرد میتواند از زیر پرداخت مالیاتهایش در برود! میتواند
[ترجمه ترگمان]او به اشتباه معتقد بود که می تواند با پرداخت مالیات از او دور شود
[ترجمه گوگل]او به اشتباه معتقد بود که می تواند مالیات خود را پرداخت کند

3. She accepted that she had acted unwisely and mistakenly.
[ترجمه ترگمان]او قبول کرد که او موفق و به اشتباه عمل کرده است
[ترجمه گوگل]او قبول کرد که او ناخوشایند و اشتباه عمل کرده است

4. He mistakenly believed that his family would stand by him.
[ترجمه ترگمان]او به اشتباه معتقد بود که خانواده اش کنار او ایستاده اند
[ترجمه گوگل]او به اشتباه اعتقاد داشت که خانواده اش از او حمایت می کنند

5. He mistakenly ascribes the expression "survival of the fittest" to Charles Darwin.
[ترجمه ترگمان]او به اشتباه این عبارت \"بقای مناسب ترین\" را برای چارلز داروین قایل می شود
[ترجمه گوگل]او به اشتباه عبارت 'بقای مناسب ترین' را به چارلز داروین اختصاص می دهد

6. I was mistakenly assumed to be a Welshman because of my surname.
[ترجمه ترگمان]من به اشتباه فکر کردم که به خاطر نام خانوادگی من مردگالی است
[ترجمه گوگل]به خاطر نام خانوادگی من اشتباه تصور می شد که یک ولز است

7. Mills rejects pluralist accounts because they mistakenly assume that power is only located in the political system.
[ترجمه ترگمان]میلز حساب های کثرت گرا را رد می کند، زیرا به اشتباه تصور می کنند که قدرت فقط در سیستم سیاسی قرار دارد
[ترجمه گوگل]میلز حسابهای پلورالیست را رد می کند زیرا به اشتباه فرض می کنند که قدرت تنها در نظام سیاسی واقع شده است

8. Many teen-agers mistakenly assume that if they feel well, they can stop using these medicines.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نوجوانان به اشتباه فرض می کنند که اگر احساس خوبی داشته باشند، می توانند از استفاده از این داروها دست بردارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از نوجوانان به اشتباه تصور می کنند که اگر آنها احساس خوبی داشته باشند، می توانند از مصرف این داروها متوقف شوند

9. Entrepreneurs are mistakenly assumed to have the ability to foresee change.
[ترجمه ترگمان]کارآفرینان به اشتباه تصور می شوند که توانایی پیش بینی تغییر را دارند
[ترجمه گوگل]کارآفرینان به اشتباه تصور می شود که توانایی پیش بینی تغییر را داشته باشند

10. Hess mistakenly thought that the oceanic crust consisted of altered peridotite, the material of the mantle itself.
[ترجمه ترگمان]هر دو به اشتباه فکر می کردند که پوسته اوشینیک شامل تغییر لباس و پوشش خود شنل است
[ترجمه گوگل]هگز اشتباه فکر کرد که پوسته اقیانوسی از پریدوتیت تغییر یافته، ماده خود گوشته تشکیل شده است

11. Mistakenly, I had expected a stereotyped vulgarity.
[ترجمه ترگمان]من انتظار داشتم که یک تجاوز معمولی و یکنواخت داشته باشم
[ترجمه گوگل]اشتباه می کردم، یک ارعاب کلیشه ای را انتظار داشتم

12. We learn, mistakenly, that good writing is obscure, dense and full of hard words.
[ترجمه ترگمان]ما به اشتباه یاد می گیریم که نوشتن خوب مبهم، چگال و پر از کلمات دشوار است
[ترجمه گوگل]به اشتباه یاد می گیریم که نوشتن خوب مبهم، متراکم و پر از کلمات سخت است

13. A White House spokesman said Herman mistakenly thought the coffee was an official, nonpolitical meeting.
[ترجمه ترگمان]سخنگوی کاخ سفید گفت: هرمان اشتباها فکر کرد که قهوه یک ملاقات رسمی و رسمی است
[ترجمه گوگل]سخنگوی کاخ سفید گفت هرمان اشتباه فکر کرد قهوه یک جلسه رسمی و غیر سیاسی بود

14. At first, she and Jackie had mistakenly thought Tobie was ashamed of their relationship-what they were to each other.
[ترجمه ترگمان]ابتدا او و جکی به اشتباه فکر می کردند که Tobie از رابطه آن ها شرم دارد
[ترجمه گوگل]در ابتدا او و جکی اشتباه فکر کردند که توبی نسبت به رابطه آنها شرمسار بود - چه آنها به یکدیگر بودند

15. Surveys had shown that many consumers mistakenly believed that these had been officially approved.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات نشان داده بودند که بسیاری از مشتریان به اشتباه معتقد بودند که این کارها به طور رسمی مورد تایید قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]نظرسنجی نشان داد که بسیاری از مصرف کنندگان به اشتباه اعتقاد داشتند که این ها به طور رسمی تایید شده اند

پیشنهاد کاربران

به اشتباه

inadvertently
سهوا


کلمات دیگر: