کلمه جو
صفحه اصلی

heavenly body

انگلیسی به انگلیسی

• celestial body, planet or star or any of the other objects in the sky
heavenly body is used to refer to a planet, star, moon, or other natural object in space.

جملات نمونه

1. The sun is a heavenly body.
[ترجمه ترگمان]خورشید یک جسم آسمانی است
[ترجمه گوگل]خورشید یک بدن آسمانی است

2. The sun, moon and stars are heavenly bodies.
[ترجمه ترگمان]خورشید، ماه و ستارگان، اجرام آسمانی هستند
[ترجمه گوگل]خورشید، ماه و ستارگان بدن آسمانی هستند

3. It goes back to the days when people used to worship heavenly bodies as gods.
[ترجمه ترگمان]به روزهایی باز می گردد که مردم به پرستش اجسام سماوی به عنوان خدایان استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]این به روزی میرسد که افراد به عنوان خدایان عبادت بدن آسمانی را عبادت می کنند

4. All the movements of the heavenly bodies are caused by wind.
[ترجمه ترگمان]تمام حرکات اجسام فلکی توسط باد ایجاد می شوند
[ترجمه گوگل]تمام حرکات بدن آسمانی توسط باد ایجاد می شود

5. The problem, therefore, was to account for the apparent motion of the heavenly bodies given these two assumptions.
[ترجمه ترگمان]بنابراین مشکل این بود که حرکت ظاهری مجموعه های آسمانی به این دو فرضیه را توضیح دهیم
[ترجمه گوگل]بنابراین، مشکل این بود که برای حرکت آشکار بدنهای آسمانی با توجه به این دو فرضیه حساب شود

6. This moving image manifests itself in the motions of the heavenly bodies.
[ترجمه ترگمان]این تصویر متحرک خود را در حرکات اجرام سماوی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این تصویر متحرک در حرکات بدن آسمانی ظاهر می شود

7. This belief led the priests to make careful and systematic observations of the heavenly bodies.
[ترجمه ترگمان]این اعتقاد باعث شد که کشیش ها مشاهدات دقیق و سیستماتیک از اجرام سماوی داشته باشند
[ترجمه گوگل]این اعتقاد، کشیشان را به مشاهدات دقیق و منظم بدنهای آسمانی هدایت کرد

8. The mosque and the Koran belong to women as much as do the heavenly bodies.
[ترجمه ترگمان]مسجد و قرآن به زنان همانند اجرام سماوی تعلق دارند
[ترجمه گوگل]مسجد و قرآن متعلق به زنان به اندازه بدنهای آسمانی است

9. Now, heavenly bodies. Phone in and give us the benefit of your view.
[ترجمه ترگمان]حالا اجرام آسمانی وجود دارند به ما تلفن کنید و از دید شما بهره مند شوید
[ترجمه گوگل]حالا، بدنهای آسمانی تلفن را در اختیار شما قرار می دهیم و به نفع نظر شما است

10. Thus, in particular, heavenly bodies moving in a gravitational field are well described by such geodesics.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، به طور خاص، اجرام سماوی در میدان گرانشی به خوبی با چنین geodesics توصیف می شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین، به طور خاص، اجسام آسمانی که در یک میدان گرانشی حرکت می کنند، به خوبی توسط چنین جغرافیایی ها توصیف می شوند

11. For untold generations the priests of the kingdom of Babylonia meticulously observed and recorded the movements of the heavenly bodies.
[ترجمه ترگمان]برای نسل های پیاپی، کشیش های پادشاهی بابل با دقت زیاد مشاهده کردند و حرکات اجسام فلکی را ثبت کردند
[ترجمه گوگل]برای نسل های نابالغ، کشیشان پادشاهی بابل، حرکات بدنهای آسمانی را دقیق دیدند و ضبط کردند

12. I can calculate the motion of heavenly bodies but not the madness of people. Isaac Newton
[ترجمه ترگمان]می توانم حرکت اجسام فلکی را حساب کنم، اما نه دیوانگی مردم اسحاق نیوتن
[ترجمه گوگل]من می توانم حرکت بدن های بهشت ​​را محاسبه کنم اما نه جنون مردم اسحاق نیوتن

13. Awareness of the stars and their light pervades the Koran, which reflects the brightness of the heavenly bodies in many verses.
[ترجمه ترگمان]آگاهی از ستارگان و نور آن ها در قرآن نفوذ می کند، که روشنایی اجرام سماوی را در بسیاری از آیات منعکس می کند
[ترجمه گوگل]آگاهی از ستاره ها و نور آنها، قرآن را فرا می گیرد، که منعکس کننده روشنایی بدن آسمانی در بسیاری از آیات است

14. Every heavenly body is endowed with the power of attraction; that is, it attracts every other body in the same manner that a magnet attracts iron.
[ترجمه ترگمان]هر جسم بهشتی به نیروی جاذبه داده می شود؛ یعنی هر جسم دیگری را به همان شیوه ای جذب می کند که اهن ربا آهن را جذب می کند
[ترجمه گوگل]هر بدن آسمانی دارای قدرت جاذبه است؛ بدین معنا که هر بدن دیگری را به همان شیوه ای جذب آهن می کند

پیشنهاد کاربران

جسم فلکی


کلمات دیگر: