1. downtown is full of high-rise office buildings
مرکز شهر پر است از ساختمان های بلند ادارات
2. downtown offices add to the paralysis of the traffic
ادارات مرکز شهر فلج ایاب و ذهاب را تشدید می کنند.
3. downtown
(امریکا) مرکز شهر،وسط شهر
4. we went downtown
ما به مرکز شهر رفتیم.
5. five minutes from downtown
پنج دقیقه راه از مرکز شهر
6. his office is downtown
اداره ی او در مرکز شهر است.
7. the traffic situation downtown was quite chaotic
وضع آمد و شد در مرکز شهر کاملا در هم و برهم بود.
8. i have several errands downtown
چندین کار محوله در مرکز شهر دارم.
9. our office is located downtown
اداره ی ما در وسط شهر است.
10. friday nights, teenage drivers cruised the downtown
شب های جمعه رانندگان نوجوان در مرکز شهر پرسه می زدند.
11. I work downtown, but I live in the suburbs.
[ترجمه TATALOO] من در مرکز شهر کارمیکنم'ولی من در حاشیه شهر زندگی میکنم
[ترجمه Milad] من در شهر کار میکنم، اما در حواشی شهر زندگی میکنم
[ترجمه Ali] من در مرکز شهر کار میکنم اما در حومه شهر زندگی میکنم
[ترجمه KiNG,,,iRi] من در مرکز شهر کار می کنم، اما در حومه شهر زندگی می کنم.
[ترجمه ترگمان]من تو مرکز شهر کار می کنم اما تو حومه شهر زندگی می کنم
[ترجمه گوگل]من در مرکز شهر کار می کنم، اما من در حومه زندگی می کنم
12. The councilors put the problem of downtown parking before the mayor.
[ترجمه ترگمان]مشاوران مشکل پارک مرکز شهر را پیش از شهردار قرار دادند
[ترجمه گوگل]مشاوران مسائل مربوط به پارکینگ شهر را قبل از شهردار قرار دادند
13. The company is moving its sales center downtown.
[ترجمه رئوفی] شرکت داره مرکزفروشش روبه مرکزشهرانتقال میده۔
[ترجمه ترگمان]این شرکت مرکز فروش خود را در مرکز شهر حرکت می دهد
[ترجمه گوگل]این مرکز در مرکز فروش خود قرار دارد
14. The hotel is situated two miles north of downtown.
[ترجمه ترگمان]این هتل در دو مایلی شمال مرکز شهر واقع شده است
[ترجمه گوگل]این هتل دو مایلی شمال مرکز شهر است
15. Two armed men held up a downtown liquor store last night.
[ترجمه ترگمان]دوتا مرد مسلح دیشب یه مغازه لیکور فروشی پایین شهر داشتن
[ترجمه گوگل]دو مرد مسلح شب گذشته یک فروشگاه نوشیدنی در مرکز شهر را نگه داشتند
16. He's looking out for a nice apartment downtown.
[ترجمه ترگمان]به آپارتمان قشنگی در مرکز شهر نگاه می کند
[ترجمه گوگل]او به دنبال یک مرکز آپارتمان زیبا است
17. Thirty people died in a fire in downtown Chicago.
[ترجمه ترگمان]سی نفر در آتش سوزی در مرکز شهر شیکاگو کشته شدند
[ترجمه گوگل]سیصد نفر در اثر آتش سوزی در مرکز شهر شیکاگو جان خود را از دست دادند