کلمه جو
صفحه اصلی

downtown


معنی : قسمت مرکزی شهر، مرکز تجارت شهر
معانی دیگر : به سوی مرکز شهر، میان شهری، در مرکز شهر، مرکز شهر، شارستان، (امریکا) مرکز شهر، وسط شهر

انگلیسی به فارسی

مرکز تجارت شهر، قسمت مرکزی شهر


مرکز شهر، قسمت مرکزی شهر، مرکز تجارت شهر


انگلیسی به انگلیسی

• into the city center, into the town
pertaining to the commercial center of a city
commercial center of a city, business district
downtown means in or towards the centre of a city.

مترادف و متضاد

قسمت مرکزی شهر (اسم)
downtown

مرکز تجارت شهر (اسم)
downtown

city


Synonyms: central, midtown, main, metropolitan, business, urban


Antonyms: suburban, residential, rural


business district


Synonyms: midtown, center, city


جملات نمونه

1. downtown is full of high-rise office buildings
مرکز شهر پر است از ساختمان های بلند ادارات

2. downtown offices add to the paralysis of the traffic
ادارات مرکز شهر فلج ایاب و ذهاب را تشدید می کنند.

3. downtown
(امریکا) مرکز شهر،وسط شهر

4. we went downtown
ما به مرکز شهر رفتیم.

5. five minutes from downtown
پنج دقیقه راه از مرکز شهر

6. his office is downtown
اداره ی او در مرکز شهر است.

7. the traffic situation downtown was quite chaotic
وضع آمد و شد در مرکز شهر کاملا در هم و برهم بود.

8. i have several errands downtown
چندین کار محوله در مرکز شهر دارم.

9. our office is located downtown
اداره ی ما در وسط شهر است.

10. friday nights, teenage drivers cruised the downtown
شب های جمعه رانندگان نوجوان در مرکز شهر پرسه می زدند.

11. I work downtown, but I live in the suburbs.
[ترجمه TATALOO] من در مرکز شهر کارمیکنم'ولی من در حاشیه شهر زندگی میکنم
[ترجمه Milad] من در شهر کار میکنم، اما در حواشی شهر زندگی میکنم
[ترجمه Ali] من در مرکز شهر کار میکنم اما در حومه شهر زندگی میکنم
[ترجمه KiNG,,,iRi] من در مرکز شهر کار می کنم، اما در حومه شهر زندگی می کنم.
[ترجمه ترگمان]من تو مرکز شهر کار می کنم اما تو حومه شهر زندگی می کنم
[ترجمه گوگل]من در مرکز شهر کار می کنم، اما من در حومه زندگی می کنم

12. The councilors put the problem of downtown parking before the mayor.
[ترجمه ترگمان]مشاوران مشکل پارک مرکز شهر را پیش از شهردار قرار دادند
[ترجمه گوگل]مشاوران مسائل مربوط به پارکینگ شهر را قبل از شهردار قرار دادند

13. The company is moving its sales center downtown.
[ترجمه رئوفی] شرکت داره مرکزفروشش روبه مرکزشهرانتقال میده۔
[ترجمه ترگمان]این شرکت مرکز فروش خود را در مرکز شهر حرکت می دهد
[ترجمه گوگل]این مرکز در مرکز فروش خود قرار دارد

14. The hotel is situated two miles north of downtown.
[ترجمه ترگمان]این هتل در دو مایلی شمال مرکز شهر واقع شده است
[ترجمه گوگل]این هتل دو مایلی شمال مرکز شهر است

15. Two armed men held up a downtown liquor store last night.
[ترجمه ترگمان]دوتا مرد مسلح دیشب یه مغازه لیکور فروشی پایین شهر داشتن
[ترجمه گوگل]دو مرد مسلح شب گذشته یک فروشگاه نوشیدنی در مرکز شهر را نگه داشتند

16. He's looking out for a nice apartment downtown.
[ترجمه ترگمان]به آپارتمان قشنگی در مرکز شهر نگاه می کند
[ترجمه گوگل]او به دنبال یک مرکز آپارتمان زیبا است

17. Thirty people died in a fire in downtown Chicago.
[ترجمه ترگمان]سی نفر در آتش سوزی در مرکز شهر شیکاگو کشته شدند
[ترجمه گوگل]سیصد نفر در اثر آتش سوزی در مرکز شهر شیکاگو جان خود را از دست دادند

We went downtown.

ما به مرکز شهر رفتیم.


His office is downtown.

اداره‌ی او در مرکز شهر است.


The downtowns of a hundred towns were decorated for the new year.

مراکز صدها شهر به خاطر سال نو آذین شده بود.


پیشنهاد کاربران

وسط شهر مرکزشهر

Downtown means in between in city

قلب شهر

Downtown means in the center of a city

مرکز شهر

مرکز استان

city centre

n. the lower part or the business center of a city or town
adj. of, relating to, or located downtown
adv. to, toward, or in the lower part or the business center of a city or town

نفطه مرکزی شهر

پایین شهر

نقطه ای از شهر که دارای تجهیزات است

مرکز شهر
the downtown is always full of tourists
مرکز شهر همیشه پر از گردشگر است✴️

مرکز شهر وسط شهر قلب شهر و پایین شهر ❤️❤️

گوسفند

مرکز داد و ستد شهر، ممکن هر شهر چند تا داشته باشه

وسط شهر

to or in the centre or main business area of a town or city

The center of city

مرکز شهر
البته این کلمه در Reach 1 هم گفته شده. 😊❤

I want to go downtown so i buy a best shirt for my
brother
Downtown=مرکز شهر

I want to go downtown so I buy a best shirt for my brother

the center of a city

city center : مرکز شهر


Center of city

مرکز شهر یا بین شهر یا وسط شهر


مرکز شهر
البته این کلمه در کتاب Race 2 درس ١٠ هم هست 😉

مرکز شهر 🏘 که البته در درس دوم Reach 1 و درس دهمReach 2گفته شده در کانون زبان😙

down به معنای پایین و town به معنای شهر هستش. ولی اینجا downtown برخلاف این دو کلمه در واقع از یک کلمه ساخته شده و معنی اون مرکز شهر و در بعضی مواقع به معنای جای خوب شهر و یا شمال شهر معنی میده ، بازهم برای اینکه معنی یک کلمه ای رو بدونم باید به معنی کلمات دیگر جمله دقت کنیم تا بفهمیم منظور و قصدش چیه

وسط شهر یا محله

for example :in my city modaress is a downtown

and there are many shops , etc there

قسمت مرکزی شهر


کلمات دیگر: