1- پیوند داشتن، رابطه داشتن، بستگی داشتن 2- هماهنگ بودن (با)، جور بودن، فروش توام دو کالا (که یکی مرغوب و دیگری نامرغوب است ولی نمی توان آن را نخرید)، کالای توام (فروخته شده)، فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد، ارتباط دادن، وسیله ارتباط
tie in
1- پیوند داشتن، رابطه داشتن، بستگی داشتن 2- هماهنگ بودن (با)، جور بودن، فروش توام دو کالا (که یکی مرغوب و دیگری نامرغوب است ولی نمی توان آن را نخرید)، کالای توام (فروخته شده)، فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد، ارتباط دادن، وسیله ارتباط
انگلیسی به فارسی
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد،ارتباط دادن، وسیله ارتباط
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or denoting the marketing or sale of two or more products together.
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a connection, link, or relationship.
• (2) تعریف: that which is linked to the main thing, occasion, or the like.
- Drugs are a tie-in to crime in many slums.
[ترجمه ترگمان] مواد مخدر در بسیاری از محله های فقیرنشین یک پیوند است
[ترجمه گوگل] مواد مخدر در بسیاری از زاغه ها به جرم جرم هستند
[ترجمه گوگل] مواد مخدر در بسیاری از زاغه ها به جرم جرم هستند
• link, tie, linkup; thing that serves to join or link; thing that fastens and serves to link
be in connection with; associate, link, relate, colligate, connect
a tie-in is a connection between two events or activities, which happens by chance or has been deliberately created.
be in connection with; associate, link, relate, colligate, connect
a tie-in is a connection between two events or activities, which happens by chance or has been deliberately created.
جملات نمونه
1. Our wedding had to tie in with David leaving the army.
[ترجمه ترگمان]عروسی ما باید با \"دیوید\" ارتباط داشته باشه که ارتش رو ترک کنه
[ترجمه گوگل]عروسی ما باید با دیوید ترک ارتش روبرو شود
[ترجمه گوگل]عروسی ما باید با دیوید ترک ارتش روبرو شود
2. The book was published to tie in with the TV series.
[ترجمه ترگمان]این کتاب برای تساوی با مجموعه تلویزیونی منتشر شد
[ترجمه گوگل]این کتاب برای پیوستن به مجموعه تلویزیونی منتشر شده است
[ترجمه گوگل]این کتاب برای پیوستن به مجموعه تلویزیونی منتشر شده است
3. You'd better tie in your holiday arrangements with your work programme.
[ترجمه ترگمان]بهتر است در برنامه کاری خود با برنامه کاری خود ارتباط برقرار کنید
[ترجمه گوگل]شما بهتر می توانید در ترتیب تعطیلات خود با برنامه کاری خود کرافت کنید
[ترجمه گوگل]شما بهتر می توانید در ترتیب تعطیلات خود با برنامه کاری خود کرافت کنید
4. Does this sash tie in front or at the back?
[ترجمه ترگمان]این کمربند in یا در پشتی؟
[ترجمه گوگل]آیا این دستبند در جلو یا عقب قرار دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا این دستبند در جلو یا عقب قرار دارد؟
5. He ran out of the house, his tie in his hand and his shirt tail hanging out.
[ترجمه ترگمان]از خانه بیرون دوید، کراواتش در دست و دم پیراهنش آویخته بود
[ترجمه گوگل]او از خانه فرار کرد، کراواتش را در دستش گرفت و دمش پیراهنش را بست
[ترجمه گوگل]او از خانه فرار کرد، کراواتش را در دستش گرفت و دمش پیراهنش را بست
6. Where does this line tie in with the main circuit?
[ترجمه ترگمان]این خط با مدار اصلی به کجا می رود؟
[ترجمه گوگل]کجا این خط را با مدار اصلی وصل می کند؟
[ترجمه گوگل]کجا این خط را با مدار اصلی وصل می کند؟
7. I can't quite tie in what he said today with what he told me last week.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم به آنچه امروز در هفته پیش به من گفت ببندم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم کاملا با آن چه که امروز او را با آنچه که هفته گذشته به من گفت، کراوات را درک کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم کاملا با آن چه که امروز او را با آنچه که هفته گذشته به من گفت، کراوات را درک کنم
8. The Danes won that UEFA tie in a shoot-out.
[ترجمه ترگمان]دانمارکی ها در یک فیلم برداری موفق به تساوی یوفا شدند
[ترجمه گوگل]دانمارک ها در مرحله ی حذفی به پیروزی رسیدند
[ترجمه گوگل]دانمارک ها در مرحله ی حذفی به پیروزی رسیدند
9. How does all this tie in with their long-term aims?
[ترجمه ترگمان]این ارتباط با اهداف بلند مدت آن ها چگونه است؟
[ترجمه گوگل]چطور همه اینها با اهداف بلند مدت خود در ارتباط هستند؟
[ترجمه گوگل]چطور همه اینها با اهداف بلند مدت خود در ارتباط هستند؟
10. The concert will tie in with the festival of dance taking place the same weekend.
[ترجمه ترگمان]این کنسرت با فستیوال رقص در همان آخر هفته برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]این کنسرت با جشنواره رقص در همان آخر هفته هماهنگ خواهد شد
[ترجمه گوگل]این کنسرت با جشنواره رقص در همان آخر هفته هماهنگ خواهد شد
11. It does tie in with conservation.
[ترجمه ترگمان]آن با حفاظت ارتباط برقرار می کند
[ترجمه گوگل]آن را با حفظ حفظ می کند
[ترجمه گوگل]آن را با حفظ حفظ می کند
12. We ask how we can make environmental objectives tie in with business objectives - which means profit.
[ترجمه ترگمان]ما می پرسیم که چگونه می توانیم اهداف زیست محیطی را با اهداف تجاری به تساوی کشاند - که به معنای سود است
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم چطور می توانیم اهداف زیست محیطی را با اهداف کسب و کار پیوند دهیم - یعنی سود
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم چطور می توانیم اهداف زیست محیطی را با اهداف کسب و کار پیوند دهیم - یعنی سود
13. Tie in place with raffia, leaving the bud exposed.
[ترجمه ترگمان]با raffia به جای خود ببندید و جوانه را در معرض دید قرار دهید
[ترجمه گوگل]بافتنی را با ریفی مخلوط کنید، جوانه را در معرض قرار دهید
[ترجمه گوگل]بافتنی را با ریفی مخلوط کنید، جوانه را در معرض قرار دهید
14. Three backlist titles tie in with the television and are reissued in April.
[ترجمه ترگمان]سه قهرمانی در ماه آوریل در این شبکه تلویزیونی به تساوی رسیده و در ماه آوریل دوباره منتشر خواهند شد
[ترجمه گوگل]سه عنوان عناوین پشت سر هم با تلویزیون پخش می شوند و در ماه آوریل مجددا منتشر می شوند
[ترجمه گوگل]سه عنوان عناوین پشت سر هم با تلویزیون پخش می شوند و در ماه آوریل مجددا منتشر می شوند
پیشنهاد کاربران
وابسته.
( رعایت ) هماهنگی.
در نفت و گاز: عمل اتصال یک خط لوله به سایر خطوط لوله یا اتصال به تجهیزات ذیربط.
Tie - back هم میگویند.
( رعایت ) هماهنگی.
در نفت و گاز: عمل اتصال یک خط لوله به سایر خطوط لوله یا اتصال به تجهیزات ذیربط.
Tie - back هم میگویند.
رابطه
بستگی
پیوند
بستگی
پیوند
کلمات دیگر: