کلمه جو
صفحه اصلی

pimple


معنی : کورک، جوش، عرق گز
معانی دیگر : (پوست) جوش، جوش دراوردن

انگلیسی به فارسی

جوش، کورک، عرق گز، جوش درآوردن


جوش، کورک، عرق گز


انگلیسی به انگلیسی

• small inflamed spot on skin; pustule, small infection of the skin
pimples are small red spots, especially on your face.

مترادف و متضاد

small swelling on the skin


کورک (اسم)
boil, blain, blotch, furuncle, pimple, burl, pustule, whelk, papule, pustulation

جوش (اسم)
boil, ferment, burble, spout, effervescence, effervescency, furuncle, pimple, eruption, simmer, weld, rash, solder, whelk, gush

عرق گز (اسم)
pimple, intertrigo

Synonyms: abscess, acne, beauty spot, blackhead, blemish, blister, boil, bump, carbuncle, caruncle, excrescence, furuncle, hickey, inflammation, lump, papula, papule, pustule, spot, whitehead, zit


جملات نمونه

1. the pimple headed
جوش سرباز کرد.

2. The pimple came to a head before bursting.
[ترجمه Shahil romash] جوش قبل از ترکیدن سر باز کرد
[ترجمه ترگمان]جوش صورت قبل از اینکه منفجر شود به سر رسید
[ترجمه گوگل]جوش قبل از انفجار به سر رسید

3. I've got a pimple right on the end of my nose.
[ترجمه Shahil romash] درست نوک بینی من جوش زده
[ترجمه ترگمان]روی بینی من جوش زده بود
[ترجمه گوگل]در انتهای بینی من یک جوش درست کردم

4. Was there a volcanic pimple on the end of my nose?
[ترجمه ترگمان]آیا روی بینی من یک جوش آتشفشانی بود؟
[ترجمه گوگل]در انتهای بینی من یک جوش آتشفشانی داشتم؟

5. He had a large red pimple on his nose.
[ترجمه ترگمان]جوش قرمز بزرگی روی دماغش داشت
[ترجمه گوگل]او جوش بزرگ قرمز در بینی داشت

6. Mars! The final pimple in our solar system!
[ترجمه ترگمان]مریخ! جوش نهایی در منظومه شمسی!
[ترجمه گوگل]مریخ! جوش نهایی در منظومه شمسی ما!

7. I applied some pimple cream on the big zit on my face.
[ترجمه ترگمان]من یه مقدار کرم جوش رو روی صورتم نصب کردم
[ترجمه گوگل]من بعضی از کرم های جوش را روی صورت من گذاشتم

8. The toothpaste dehydrates the pimple and absorbs the oil.
[ترجمه ترگمان]خمیر دندان جوش را تمیز می کند و روغن را جذب می کند
[ترجمه گوگل]خمیر دندان جوش را از بین می برد و روغن را جذب می کند

9. Your teenager is bemoaning a prominent pimple, and the day before the dance too!
[ترجمه ترگمان]نوجوان شما در حال ناله کردن یک جوش برجسته است، و روز قبل از رقص هم!
[ترجمه گوگل]نوجوان شما در حال جوشیدن یک جوش برجسته و روز قبل از رقص است!

10. Pimple products in the pipeline combine several medicines to make regimens easier on the patient.
[ترجمه ترگمان]محصولات آبله رو در این خط لوله چندین دارو را با هم ترکیب می کنند تا رژیم را آسان تر کنند
[ترجمه گوگل]محصولات جوش در خط لوله چندین دارو را ترکیب می کنند تا رژیم ها را در بیمار راحت تر کنند

11. Brother to recommend us a good noodle pimple!
[ترجمه ترگمان]برادر، به ما یه جوش ماکارونی خوب توصیه کنه
[ترجمه گوگل]برادر به ما توصیه یک جوش خوب رشته فرنگی!

12. Mine started out as a single red pimple on the aureola.
[ترجمه ترگمان] مال من به صورت یه جوش قرمز روی \"aureola\" شروع شد
[ترجمه گوگل]معدن به عنوان یک جوش قرمز تنها در aureola آغاز شد

13. He was a twinkling - eyed, pimple - faced man, with his hair standing upright all over his head.
[ترجمه ترگمان]او یک مرد ریز چشم جوش بود که با موهای سیخ سیخ سیخ شده بود و موهایش روی سرش ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او یک مرد مات و مبهوت بود و با موهای صورتش مواجه بود

14. Katharine Hepburn aptly called the place a "pimple on the chin of the south of France".
[ترجمه ترگمان]\"کاترین هپبورن\"، این مکان را یک \"جوش بر روی چانه جنوب فرانسه\" خواند
[ترجمه گوگل]کاترین هپبورن به درستی محل 'جوش بر روی چانه جنوب فرانسه' را نام برد

The boy's face was covered by pimples.

صورت آن پسر پر از جوش بود.


پیشنهاد کاربران

pimple ( پزشکی )
واژه مصوب: جوشدانه
تعریف: تورم کوچکی بر روی پوست که ممکن است حاوی چرک باشد و غالباً در رخ‏جوش دیده می‏شود

جوش صورت


کلمات دیگر: