1. a touchy situation
وضع حساس
2. She is very touchy about her past.
[ترجمه ترگمان] اون در مورد گذشته اون خیلی حساسه
[ترجمه گوگل]او در مورد گذشته خود بسیار ناراحت است
3. Be careful what you say because he's touchy.
[ترجمه ترگمان]مواظب باش چی میگی چون خیلی حساسه
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که شما می گویید زیرا او حساس است
4. Don't be so touchy.
[ترجمه ترگمان]انقدر نازک نارنجی نباش
[ترجمه گوگل]خیلی نگران نباشید
5. They are touchy on the subject of religion and you have to pick your words carefully when talking about it.
[ترجمه ترگمان]آن ها نسبت به موضوع مذهب حساس هستند و شما باید هنگام صحبت کردن با دقت کلمات خود را به دقت انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]آنها در مورد موضوع مذهب ناراحت هستند و شما باید با دقت صحبت کردن در مورد آن را انتخاب کنید
6. She gets very touchy if you mention the divorce.
[ترجمه ترگمان]اگه تو به طلاق اشاره کنی خیلی حساس میشه
[ترجمه گوگل]اگر طلاق را ذکر کنید بسیار دشوار می شود
7. He's a little touchy about his weight.
[ترجمه ترگمان]نسبت به وزنش کمی حساس است
[ترجمه گوگل]او کمی در مورد وزنش حساس است
8. You know money is a a touchy subject with me.
[ترجمه ترگمان]تو می دانی که پول با من موضوع حساسی است
[ترجمه گوگل]شما می دانید پول یک موضوع لمسی با من است
9. She's very touchy about the fact that her husband has been married before.
[ترجمه ترگمان]در مورد این حقیقت که شوهرش قبلا ازدواج کرده، خیلی حساسه
[ترجمه گوگل]او در مورد این واقعیت که شوهرش از قبل ازدواج کرده است بسیار ناراحت کننده است
10. This is a touchy subject/issue/point, so we'd better avoid it.
[ترجمه ترگمان]این یک موضوع \/ موضوع \/ نقطه حساس است، بنابراین بهتر است از آن اجتناب کنیم
[ترجمه گوگل]این یک موضوع / مسئله / نقطه لمسی است، بنابراین بهتر است از آن جلوگیری کنیم
11. As I say, he had reason to feel touchy about Nechaev.
[ترجمه ترگمان]همونطور که گفتم، اون دلیلی داشت که نسبت به \"Nechaev\" حساس باشه
[ترجمه گوگل]همانطور که می گویم، او دلیلی برای احساس ناراحتی در مورد ناهیه داشت
12. The touchy Mr K turned on his heel in disgust and departed the scene.
[ترجمه ترگمان]آقای کی زی با انزجار روی پاشنه پا چرخید و صحنه را ترک کرد
[ترجمه گوگل]لمس آقای K بر روی پاشنه خود را در انزجار و صحنه را ترک کرد
13. Morris's lasting influence is a touchy subject at the White House.
[ترجمه ترگمان]تاثیر ماندگار موریس یک موضوع حساس در کاخ سفید است
[ترجمه گوگل]نفوذ پایدار موریس یک موضوع لمسی در کاخ سفید است
14. Now I get very touchy about finishing because it is so very important from the client's point of view.
[ترجمه ترگمان]اکنون در مورد پایان دادن بسیار حساس هستم، چون از دیدگاه مشتری بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]اکنون در مورد اتمام بسیار حساس هستم زیرا از دیدگاه مشتری بسیار مهم است