1. a lovesick song
ترانه ی عاشقانه و غم انگیز
2. He's been wandering around all week like a lovesick teenager.
[ترجمه ترگمان]او تمام هفته را مثل یک عاشق دلباخته در حال پرسه زدن است
[ترجمه گوگل]او در تمام طول هفته سرگردان است مانند یک دوست پسر دوست داشتنی
3. He was moping around like a lovesick teenager.
[ترجمه ترگمان] اون داشت مثل یه بیمار عاشق دست و پا می زد
[ترجمه گوگل]او در اطراف مانند یک دوست پسر دوست داشتنی بود
4. You're acting like a lovesick teenager!
[ترجمه ترگمان]تو مثل یه عاشق lovesick رفتار می کنی
[ترجمه گوگل]شما مثل یک نوجوان دوست داشتنی عمل می کنید
5. He knew he was behaving like a lovesick teenager.
[ترجمه ترگمان] اون می دونست که داره مثل یه عاشق دلباخته رفتار می کنه
[ترجمه گوگل]او می دانست که رفتار می کند مثل یک نوجوان دوست داشتنی
6. Lovesick? You Might Really Be Sick!
[ترجمه At.At.021] دلباخته ؟ تو ممکنه واقعا بیمار باشی
[ترجمه ترگمان]lovesick \"؟\" ممکن است مریض شوید!
[ترجمه گوگل]Lovesick؟ شما واقعا ممکن است بیمار باشید!
7. When she wakes up, she becomes lovesick and pines for her love.
[ترجمه ترگمان]وقتی بیدار شد، عاشق عاشق دلباخته و صنوبر برای عشقش می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که او از خواب بیدار می شود، او عاشق می شود و عاشقش می شود
8. King Triton's headstrong, lovesick girl would make a charming addition to my little garden.
[ترجمه ترگمان]شاه Triton s، دختر عاشق و دلباخته، به باغ کوچک من اضافه خواهد شد
[ترجمه گوگل]دختر تند و سرحال تریتون، پادشاه کوچک من، علاوه بر جذابیت من نیز خواهد بود
9. The lovesick St. British excel themselves each Valentine's Day.
[ترجمه ترگمان]روز ولنتاین عاشق دلباخته نت جان انگلیسی ها هستند
[ترجمه گوگل]هر یک از روزهای ولنتاین خود را بر روی خود بردارید
10. From Honk Kong comes a confusing romance about chance encounters between lovesick cops and unusual women.
[ترجمه ترگمان]از طرف کنگ فو یک داستان عاشقانه را درباره برخورد تصادفی بین پلیس های lovesick و زنان غیرعادی منتشر می کند
[ترجمه گوگل]از Honk Kong می رود عاشقانه گیج کننده در مورد برخورد شانس بین پلیس lovesick و زنان غیر معمول است
11. In her writing she recounts a story about one lovesick cowboy who brandished a pistol at her.
[ترجمه ترگمان]در نامه نوشتن داستانی درباره یک عاشق lovesick که یک تپانچه را به سوی او تکان می داد گفت:
[ترجمه گوگل]در نوشتن او یک داستان در مورد یک گاوچران دوست داشتنی که یک تپانچه را بر روی او گذاشت، بازگو می کند
12. If you're slim, honest and have a good sense of humour then send your photos to this lovesick laddie.
[ترجمه ترگمان]اگر تو لاغر و درستکار باشی و حس شوخ طبعی خوبی داشته باشی، پس photos را به این بیمار عاشق بفرست
[ترجمه گوگل]اگر شما باریک، صادق و حس شوخ طبعی دارید، پس عکس های خود را به این خانم خوش تیپ ارسال کنید
13. Sustain me with raisin cakes, Refresh me with apples, Because I am lovesick.
[ترجمه ترگمان]منو با کیک کشمشی بزار، منو با سیب باز کن چون من عاشق
[ترجمه گوگل]من را با کیک کشمشی حفظ کن، سیب من را تازه کنی، چون من عاشقم
14. Zina: I really do not have time to deal with some 1 ) lovesick computer 2 ) geek .
[ترجمه ترگمان]Zina: من واقعا وقت ندارم با یک geek (۱)lovesick (۲)lovesick سروکار داشته باشم
[ترجمه گوگل]Zina: من واقعا وقت ندارم که با یکی از این موارد مقابله کنم 1) کامپیوتر دوست داشتنی 2) جک