کلمه جو
صفحه اصلی

transcendence


برتری، تفوق، وراروی

انگلیسی به فارسی

برتری، تفوق، وراروی


انگلیسی به انگلیسی

• superiority, being majestic, state of being supernatural
transcendence is the quality of existing outside normal limits, or of being more important than other things; a formal word.

جملات نمونه

1. It represents a heroic transcendence of the most powerful drives of men.
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده برتری قهرمانانه of drives مردان است
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده یک تعصب قهرمانانه از قدرتمند ترین درایو مردان است

2. But I took on the idea of transcendence only at a personal level.
[ترجمه ترگمان]اما من ایده تعالی را فقط در یک سطح شخصی گرفتم
[ترجمه گوگل]اما من تنها در یک سطح شخصی به ایده تعالی دست یافتم

3. They long for transcendence, but their individual anguish is alleviated by the knowledge that they share their fate.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای تعالی طولانی هستند، اما درد فردی آن ها با آگاهی از اینکه آن ها سرنوشت خود را به اشتراک می گذارند، برطرف می شود
[ترجمه گوگل]آنها برای برانگیختن طول می کشد، اما با توجه به این که دانش سرنوشت خود را به اشتراک می گذارند، تنش های فردی آنها کاهش می یابد

4. It endows transcendence which aesthetic activities own with ultimate pursuit by eliminating theological notions in Paul Tillich's philosophy.
[ترجمه ترگمان]این امر تعالی می بخشد که فعالیت های زیبایی شناسی با پی گیری نهایی از طریق حذف عقاید دینی در فلسفه پاول Tillich
[ترجمه گوگل]این تحسین برانگیز است که فعالیت های زیبایی شناختی با پیروی نهایی با حذف نظریات الهیاتی در فلسفه پل تیلچ به خود می گیرد

5. The criticism and transcendence to Hegelian mentalism and Feuerbach s visual materialism is the new materialism philosophical theory origination of Marx.
[ترجمه ترگمان]این نقد و تفوق به فلسفه هگل و مادی گرایی بصری Feuerbach، نظریه جدید فلسفی مادی گرایی، نظریه فلسفی materialism از مارکس است
[ترجمه گوگل]انتقاد و تعالی به ذهنیت هگلی و ماتریالیسم بصری فوئرباخ، تئوری فلسفی ماتریالیسم مارکس است

6. Through the formal content, art embodies its transcendence, criticism and the negativeness. It is the aesthetic form makes art as a self-contained whole to confront the realistic alienation.
[ترجمه ترگمان]هنر از طریق محتوای رسمی، برتری، نقد و the را در بر می گیرد این شکل زیبایی است که هنر را به عنوان یک کل برای مقابله با بیگانگی واقعی می سازد
[ترجمه گوگل]از طریق محتوای رسمی، هنر مظهر فراموشی، انتقاد و منفی بودن آن است این شکل زیبایی شناسی هنر را به عنوان یک موجودیت کامل برای مقابله با بیگانگی واقع گرایانه می سازد

7. He realized the theoretical transcendence from knowledge to wisdom by the theory of Rational Intuition, Dialectical Synthesis and Self-verification of Morality.
[ترجمه ترگمان]او احساس برتری نظری از دانش به خرد را با نظریه شهود منطقی، سنتز Dialectical و خود - تصدیق اخلاق را درک کرد
[ترجمه گوگل]او تسلط نظری از دانش به حکمت را با تئوری شهود عقلانی، سنتز دیالکتیکی و خود تایید اخلاق درک کرد

8. Transcendence is the basic attribute and inherence speciality of the human existence and its activities.
[ترجمه ترگمان]Transcendence ویژگی اصلی و ویژگی های inherence وجود انسانی و فعالیت های آن است
[ترجمه گوگل]تعالی، خاصیت اساسی و ویژگی ذاتی وجود انسان و فعالیت آن است

9. It is through transcendence that freedom from karmic relations is found.
[ترجمه ترگمان]از لحاظ برتری آزادی از روابط karmic یافت می شود
[ترجمه گوگل]از طریق برانگیختن این آزادی از روابط کرمی پیدا شده است

10. Secondly, because Confucianism does not have the general form of religion, and it emphasizes "transcendence and immanence" and so on, thus it is a special religion.
[ترجمه ترگمان]دوم، به این خاطر که Confucianism شکل کلی مذهب ندارند، و بر \"تعالی و immanence\" تاکید دارد، در نتیجه یک مذهب خاص است
[ترجمه گوگل]ثانیا، چون کنفوسیوس گرایی شکل عمومی دین را نداشته است، و بر �فراموشی و تحقق� و غیره تاکید می کند، بنابراین این یک دین خاص است

11. Chaucer's inheritance and transcendence of the courtly love tradition lay the basis for the development of English literature and for the literary prosperity in the Elizabethan period.
[ترجمه ترگمان]وراثت و برتری سنت عشقی درباری، پایه و اساس پیشرفت ادبیات انگلیسی و رونق ادبیات دوران الیزابت بود
[ترجمه گوگل]میراث چاوسر و تعالی سنت عشق عجیب و غریب مبنای توسعه ادبیات انگلیسی و رفاه ادبی در دوره الیزابت است

12. The biggest happiness in life is realizing self - transcendence.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین شادی در زندگی درک خود تعالی است
[ترجمه گوگل]بزرگترین خوشبختی در زندگی، تحقق خود تعالی است

13. But these lapses are far outweighed by moments of transcendence.
[ترجمه ترگمان]اما این خطاها به مراتب بیشتر از لحظات تعالی و تعالی است
[ترجمه گوگل]اما این وقفه ها به واسطه لحظات متعجب به مراتب بیشتر از این است

14. But in its third rendition, the one in charcoal on paper, the comical figure metamorphoses into transcendence.
[ترجمه ترگمان]اما در سومین انتقال، کسی که با زغال چوب بر کاغذ نوشته شده بود، کو لت را به حال خود transcendence
[ترجمه گوگل]اما در نسخه سوم آن، یکی در زغال چوب بر روی کاغذ، شکل ظریفانه به transcendance دگرگون می شود

پیشنهاد کاربران

فراباشندگی

فر ا دنیوی
معنویت

استعلاء

فرازمینی بودن

تعالی


کلمات دیگر: