died out

Not in life

مُردن

منقبض شده

نابود شدن

منقرض شده انقراض یافته ازبین رفته

نابود شده

منقرض شدن

نابود شده - از بین رفته

منقرض شد. . از بین رفت. . دیگر وجود ندارد

منقرض شده

نابود شده_منقرض شدن

منقرض شد

از بین رفته

انقراض شده

از بین رفته. . . نابود شده. . . منقرض شده. . . وجود نداره. . . بوده ولی الان نیست. . . نسلش انقراض شده و وجود نداره

ازبین رفتن منقرض شدن و. . . . .

ازبین رفتن

از بین رفته، نابود شده، منقرض شده، وجود نداره، بوده ولی الان نیست، نسلش انقراض شده و وجود نداره، برای همیشه از بین رفته. .

نابود شد ، منقرض شد

نابود شد ، از بین رفت ، منقرض شد

منقرض شده . . نابود شده. . از بین رفته.

از بین رفته. . . . . . . . . منقرض شده

منقرض شده یا نابودشده

منقرض شده


The Persian lion died out

نسلش منقرض شده ، از بین رفته ، مرده

منقرض شده، مرده، ازبین رفته، نابودشده

درگذشته تعداد یوز پلنگ زیاد بو

مردن. ازبین رفتن. منقرض شدن

منقرض شدن وازبین رفتن

the Persion lion died out about 75 years ago
Died out ( verb ) در گذشت منقرض شدن

منقرض شدن ، نابود شدن ، از بین رفتن

درحال انقراض

منقرض شده یاازبین رفته