کلمه جو
صفحه اصلی

tentatively


بطور ازمایش، امتحانا، منباب ازمایش

انگلیسی به فارسی

آزمایشی، امتحانا


انگلیسی به انگلیسی

• temporarily

جملات نمونه

1. I tentatively suggested that she might be happier working somewhere else.
[ترجمه ترگمان]با تردید گفتم شاید بهتر باشه یه جای دیگه کار کنه
[ترجمه گوگل]من به طور قطعی پیشنهاد دادم که او ممکن است شادتر به جای دیگری کار کند

2. They have tentatively agreed to our proposal.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور آزمایشی با پیشنهاد ما موافقت کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها به طور خلاصه با پیشنهاد ما موافقت کردند

3. She tentatively ventured the opinion that the project would be too expensive to complete, but the boss ignored her.
[ترجمه ترگمان]او به طور آزمایشی به این فکر افتاد که پروژه برای تکمیل کردن بسیار گران خواهد بود، اما رئیس او را نادیده گرفت
[ترجمه گوگل]او به لحاظ آزمایشی اذعان داشت که پروژه برای گران شدن بیش از حد گران خواهد بود، اما رئیس او را نادیده گرفت

4. Perhaps, he suggested tentatively, they should send for Dr Band.
[ترجمه ترگمان]محتاطانه پیشنهاد کرد: شاید، باید دنبال دکتر Band بفرستیم
[ترجمه گوگل]شاید او پیش بینی کرد، آنها باید برای دکتر Band فرستاده شوند

5. The next round of talks is tentatively scheduled to begin October 21st in Washington.
[ترجمه ترگمان]دور بعدی گفتگوها به طور آزمایشی قرار است در روز ۲۱ اکتبر در واشنگتن آغاز شود
[ترجمه گوگل]دور بعدی مذاکرات به صورت آزمایشی برنامه ریزی برای شروع 21 اکتبر در واشنگتن است

6. Science is cumulative, because it tentatively accepts previously established knowledge on a subject as the foundation for development of further knowledge.
[ترجمه ترگمان]علم تجمعی است، زیرا به طور آزمایشی دانش اثبات شده در یک موضوع به عنوان پایه و اساس توسعه دانش بیشتر را می پذیرد
[ترجمه گوگل]علم تجمعی است، زیرا قبلا دانش قبلا تأیید شده در مورد یک موضوع را به عنوان پایه ای برای توسعه دانش بیشتر قبول می کند

7. Tentatively, some dipped their toes to test the water.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها با ترس و لرز آن ها را در آب فرو کردند تا آب را آزمایش کنند
[ترجمه گوگل]به طور آزمایشی، برخی از انگشتان خود را برای آزمایش آب فرو برده بودند

8. A hearing is tentatively scheduled for fall.
[ترجمه ترگمان]جلسه محاکمه به طور آزمایشی قرار است در پاییز برگزار شود
[ترجمه گوگل]جلسه به صورت آزمایشی برای سقوط برنامه ریزی شده است

9. The dedication ceremony is tentatively scheduled for Nov. 1
[ترجمه ترگمان]مراسم اهدای این مراسم به طور آزمایشی قرار است در روز یکم ماه نوامبر برگزار شود
[ترجمه گوگل]مراسم تدفین به طور ماهانه برای نوامبر 1 برنامه ریزی شده است

10. Tentatively, her lips returned the brush of his, and she heard a moan deep in his throat.
[ترجمه ترگمان]آراگون با ترس و لرز لب هایش را باز کرد و صدای ناله در گلویش پیچید
[ترجمه گوگل]به طور قطعی، لب های او برس خود را برداشت و شعله ای در عمق گلویش شنید

11. We talked about it tentatively at first, as we walked, arms linked, over rainy cobblestone streets.
[ترجمه ترگمان]ما در ابتدا در مورد آن به طور آزمایشی صحبت کردیم، در حالی که ما در حالی که دست ها به هم متصل شده بودند، در خیابان های سنگفرش بارانی قدم می زدیم
[ترجمه گوگل]ما در ابتدا با آن مواجه شدیم، همانطور که ما راه می رفتیم، بازوهای مرتبط، بیش از خیابان های خراب بارانی

12. A service in Houston is tentatively planned for Saturday.
[ترجمه ترگمان]یک سرویس در هیوستون به طور آزمایشی برای شنبه برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]یک سرویس در هوستون به طور ماهانه برای شنبه برنامه ریزی شده است

13. Albi knocked tentatively and entered.
[ترجمه ترگمان]Albi با شک و تردید به آن ضربه زد و داخل شد
[ترجمه گوگل]آلبی به طور آزمایشی ضربه زد و وارد شد

14. She heaped her scorn on what became his tentatively offered ideas.
[ترجمه ترگمان]او scorn را روی چیزی که به طور آزمایشی به او پیشنهاد کرده بود پر کرد
[ترجمه گوگل]او بر این عقیده که او به طور موقت ارائه شده است، غفلت می کند

15. Her hand touched the compress on his head tentatively.
[ترجمه ترگمان]دستش کمپرس را با شک لمس کرد
[ترجمه گوگل]دستش به طور انحصاری بر روی سرش ضربه زده بود

پیشنهاد کاربران

با شک و تردید
با دو دلی

عجالتا

Sometimes

به صورت غیرقطعی ( با احتمال تغییر )

یه دستی زدن

به طور موقت؛ احتمالاً؛ موقتاً؛ به طور آزمایشی

I tentatively suggested that she might be happier working somewhere else
Oxford Dictionary@


کلمات دیگر: