اسم ( noun )
حالات: solos
• (1) تعریف: a performance by one featured performer.
- My daughter is singing a solo in the spring concert.
[ترجمه Matin B] دخترم در کنسرت بهار تک خوانی می کند.
[ترجمه samin] دخترم در کنسرت بهار آهنگ تک نفری میخواند
[ترجمه فلانی] دختر من گوه میخورد😂🖕🏻
[ترجمه smkm] دختر من در کنسرت بهاری در حال آواز خواندن است.
[ترجمه God of english] دختر من تنهایی در جشنواره ی بهاری در حال آواز خواندن است
[ترجمه ترگمان] دخترم در کنسرت بهار آواز می خواند
[ترجمه گوگل] دختر من یک انفرادی را در کنسرت بهاری آواز می خواند
• (2) تعریف: a piece of music for a single performer.
- He has chosen to play one of Chopin's piano solos.
[ترجمه smkm] او انتخاب کرده است که یکی از تکنوازهای پیانو شوپن را بازی کند.
[ترجمه ترگمان] او انتخاب کرده است که یکی از تک solos پیانو بنوازد
[ترجمه گوگل] او انتخاب کرده است که یکی از کلوپ های سینمایی پیانو را بازی کند
• (3) تعریف: any individual, unaided performance such as an airplane flight or other independent individual accomplishment.
- She was nervous when she flew her first solo last summer, but now she's a confident pilot.
[ترجمه Sara] او هنگام اولین پرواز تکی اش در تابستان گذشته استرس داشت اما الان او یک خلبان با اعتماد به نفس هست
[ترجمه smkm] وقتی تابستان گذشته اولین پرواز انفرادی را انجام داد ، عصبی بود اما اکنون خلبان مطمئنئ است.
[ترجمه ترگمان] وقتی تابستان پیش اولین تنهایی او را به پرواز در آورد عصبی بود، اما حالا خلبان مطمئنی است
[ترجمه گوگل] او وقتی که اولین تابلویش را در تابستان گذشته پرواز کرد عصبانی بود، اما اکنون او یک خلبان اعتماد به نفس است
صفت ( adjective )
• : تعریف: done by one person alone and unaided.
• متضاد: accompanied
• مشابه: solitary
- Charles Lindbergh's nonstop solo flight over the Atlantic was one for the record books.
[ترجمه ترگمان] پرواز انفرادی چارلز لیندبرگ در اقیانوس اطلس یکی از کتاب های ضبط شده بود
[ترجمه گوگل] پرواز مستقیم انفرادی چارلز لینبرگ بیش از اقیانوس اطلس برای کتابهای ضبط شده بود
- This is her first solo album since she left the band.
[ترجمه ترگمان] این اولین آلبوم انفرادی او از زمانی بود که گروه را ترک کرد
[ترجمه گوگل] این اولین آلبوم انفرادی او از زمان ترک گروه است
- His first solo attempt to cook a fancy dinner was somewhat of a flop.
[ترجمه ترگمان] نخستین تلاش انفرادی او برای پختن ناهار تا حدی بود
[ترجمه گوگل] اولین تلاش انفرادی او برای شام فانتزی، تا حدودی یک فلاپی بود
قید ( adverb )
• : تعریف: alone or without accompanying assistance.
• مشابه: alone
- He flew solo from New York to Paris.
[ترجمه ترگمان] اون تک و تنها از نیویورک به پاریس پرواز کرد
[ترجمه گوگل] او انفرادی را از نیویورک به پاریس برد
- I used to have an assistant in my magic act, but now I work solo.
[ترجمه ترگمان] قبلا دستیار داشتم، اما حالا من تنهایی کار می کنم
[ترجمه گوگل] من یک دستیار در عمل جادوی من داشتم، اما در حال حاضر من کار انفرادی دارم
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: solos, soloing, soloed
• : تعریف: to perform solo.
- Two professional singers will solo in our choir concert next Sunday.
[ترجمه ترگمان] دو نفر از خوانندگان حرفه ای، یکشنبه آینده در کنسرت گروه کر ما، تنها خواهند بود
[ترجمه گوگل] دو تن از خوانندگان حرفه ای در یک کنسرت گروه کر ما بعد از ظهر یکشنبه خواهند بود
- The fans went crazy when he soloed on his guitar.
[ترجمه jungkook] وقتی که او با گیتار تکنوازی کرد، طرفداران دیوانه شدند ( اینجا دیوانه شدن ب معنی خوشحالی بیش از حده )
[ترجمه ترگمان] وقتی که او گیتار خود را پوشید، طرفداران دیوانه شدند
[ترجمه گوگل] هنگامی که او در گیتار خود سولو کرد، طرفداران دیوانه شدند