کلمه جو
صفحه اصلی

solo


معنی : تک خوانی، تک، تک نوازی، بطور انفرادی
معانی دیگر : (موسیقی) قطعه یا آهنگ یکنفری، آواز یکنفری، تک رقصی، تکی، بدون همراه، یکنفری، یکنفره، یک تنه، انفرادی، (بازی ورق که در آن هر کس برای خودش بازی می کند و شریک ندارد) بی شریک، (موسیقی) تکنوازی (یا تکخوانی) کردن

انگلیسی به فارسی

تک، تک نوازی، تک خوانی، بطور انفرادی


انفرادی، تک خوانی، بطور انفرادی، تک، تک نوازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: solos
(1) تعریف: a performance by one featured performer.

- My daughter is singing a solo in the spring concert.
[ترجمه Matin B] دخترم در کنسرت بهار تک خوانی می کند.
[ترجمه samin] دخترم در کنسرت بهار آهنگ تک نفری میخواند
[ترجمه فلانی] دختر من گوه میخورد😂🖕🏻
[ترجمه smkm] دختر من در کنسرت بهاری در حال آواز خواندن است.
[ترجمه God of english] دختر من تنهایی در جشنواره ی بهاری در حال آواز خواندن است
[ترجمه ترگمان] دخترم در کنسرت بهار آواز می خواند
[ترجمه گوگل] دختر من یک انفرادی را در کنسرت بهاری آواز می خواند

(2) تعریف: a piece of music for a single performer.

- He has chosen to play one of Chopin's piano solos.
[ترجمه smkm] او انتخاب کرده است که یکی از تکنوازهای پیانو شوپن را بازی کند.
[ترجمه ترگمان] او انتخاب کرده است که یکی از تک solos پیانو بنوازد
[ترجمه گوگل] او انتخاب کرده است که یکی از کلوپ های سینمایی پیانو را بازی کند

(3) تعریف: any individual, unaided performance such as an airplane flight or other independent individual accomplishment.

- She was nervous when she flew her first solo last summer, but now she's a confident pilot.
[ترجمه Sara] او هنگام اولین پرواز تکی اش در تابستان گذشته استرس داشت اما الان او یک خلبان با اعتماد به نفس هست
[ترجمه smkm] وقتی تابستان گذشته اولین پرواز انفرادی را انجام داد ، عصبی بود اما اکنون خلبان مطمئنئ است.
[ترجمه ترگمان] وقتی تابستان پیش اولین تنهایی او را به پرواز در آورد عصبی بود، اما حالا خلبان مطمئنی است
[ترجمه گوگل] او وقتی که اولین تابلویش را در تابستان گذشته پرواز کرد عصبانی بود، اما اکنون او یک خلبان اعتماد به نفس است
صفت ( adjective )
• : تعریف: done by one person alone and unaided.
متضاد: accompanied
مشابه: solitary

- Charles Lindbergh's nonstop solo flight over the Atlantic was one for the record books.
[ترجمه ترگمان] پرواز انفرادی چارلز لیندبرگ در اقیانوس اطلس یکی از کتاب های ضبط شده بود
[ترجمه گوگل] پرواز مستقیم انفرادی چارلز لینبرگ بیش از اقیانوس اطلس برای کتابهای ضبط شده بود
- This is her first solo album since she left the band.
[ترجمه ترگمان] این اولین آلبوم انفرادی او از زمانی بود که گروه را ترک کرد
[ترجمه گوگل] این اولین آلبوم انفرادی او از زمان ترک گروه است
- His first solo attempt to cook a fancy dinner was somewhat of a flop.
[ترجمه ترگمان] نخستین تلاش انفرادی او برای پختن ناهار تا حدی بود
[ترجمه گوگل] اولین تلاش انفرادی او برای شام فانتزی، تا حدودی یک فلاپی بود
قید ( adverb )
• : تعریف: alone or without accompanying assistance.
مشابه: alone

- He flew solo from New York to Paris.
[ترجمه ترگمان] اون تک و تنها از نیویورک به پاریس پرواز کرد
[ترجمه گوگل] او انفرادی را از نیویورک به پاریس برد
- I used to have an assistant in my magic act, but now I work solo.
[ترجمه ترگمان] قبلا دستیار داشتم، اما حالا من تنهایی کار می کنم
[ترجمه گوگل] من یک دستیار در عمل جادوی من داشتم، اما در حال حاضر من کار انفرادی دارم
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: solos, soloing, soloed
• : تعریف: to perform solo.

- Two professional singers will solo in our choir concert next Sunday.
[ترجمه ترگمان] دو نفر از خوانندگان حرفه ای، یکشنبه آینده در کنسرت گروه کر ما، تنها خواهند بود
[ترجمه گوگل] دو تن از خوانندگان حرفه ای در یک کنسرت گروه کر ما بعد از ظهر یکشنبه خواهند بود
- The fans went crazy when he soloed on his guitar.
[ترجمه jungkook] وقتی که او با گیتار تکنوازی کرد، طرفداران دیوانه شدند ( اینجا دیوانه شدن ب معنی خوشحالی بیش از حده )
[ترجمه ترگمان] وقتی که او گیتار خود را پوشید، طرفداران دیوانه شدند
[ترجمه گوگل] هنگامی که او در گیتار خود سولو کرد، طرفداران دیوانه شدند

• musical composition played or sung by one person; performance by a single person; something done alone and without assistance (i.e. airplane flight); game in which a single player opposes others (cards)
perform alone; fly an airplane without a companion or instructor
written or arranged for a single person or instrument; done by a single person
alone, unaccompanied
a solo is a piece of music played or sung by one person.
a solo performance or activity is done by one person. attributive adjective here but can also be used an adverb. e.g. ...the boat in which he sailed solo round the world.

مترادف و متضاد

تک خوانی (اسم)
solo

تک (صفت)
single, solitary, one, lone, odd, particular, individual, segregated, singular, solo

تک نوازی (صفت)
solo

بطور انفرادی (قید)
solo

alone


Synonyms: by oneself, companionless, friendless, individual, in solitary, me and my shadow, me myself and I, on one’s own, single, solitary, stag, unaccompanied, unaided, unassisted, unescorted, unmarried


جملات نمونه

1. a solo flight
پرواز تک،تک پروازی

2. a piano solo
تکنوازی پیانو

3. to dance solo
تکی رقصیدن

4. a driving jazz solo
(موسیقی) تک نوازی پرشور جاز

5. to sing a solo
تکخوانی کردن

6. john flew his first solo yesterday
دیروز جان اولین پرواز یکنفری خود را انجام داد.

7. the violinist gave a glittering solo performance
ویولونیست،تکنوازی درخشانی را ارائه داد.

8. The trainee pilot flew his first solo today.
[ترجمه ترگمان]این کارآموز خلبانی را امروز به طور انفرادی به پرواز در آورد
[ترجمه گوگل]خلبان کارآموز امروز اولین انفرادی خود را پرواز کرد

9. Bach is credited with performing the first solo on a piano.
[ترجمه ترگمان]باخ با اجرای اولین تک آهنگ در یک پیانو شناخته می شود
[ترجمه گوگل]باخ با انجام اولین انفرادی در پیانو اعتبار داده می شود

10. He had just completed his final solo album.
[ترجمه ترگمان]او تنها آلبوم انفرادی خود را به پایان رسانده بود
[ترجمه گوگل]او تازه آلبوم انفرادی خود را تکمیل کرده است

11. When did you first fly solo?
[ترجمه ترگمان]اولین بار کی تنهایی پرواز کردی؟
[ترجمه گوگل]وقتی اولین بار به انفرادی رفتی؟

12. The slow movement opens with a cello solo.
[ترجمه ترگمان]حرکت کند با یک ویولن سل آغاز می شود
[ترجمه گوگل]جنبش آهسته با یک انفرادی سلولی باز می شود

13. As individual members' solo careers have proved, each band was greater than the sum of its parts.
[ترجمه ترگمان]همانطور که اعضای منفرد مشاغل انفرادی ثابت کردند، هر گروه بزرگ تر از مجموع قطعات آن بود
[ترجمه گوگل]همانطور که حرفه های انفرادی تک تک افراد ثابت شده است، هر باند بیشتر از مجموع قطعات آن بود

14. There is a cello solo in the second movement.
[ترجمه ترگمان]در جنبش دوم یک solo ویولن وجود دارد
[ترجمه گوگل]در جنبش دوم یک انفرادی سلولی وجود دارد

15. She is licensed to fly solo.
[ترجمه ترگمان]پروانه دارد به تنهایی پرواز کند
[ترجمه گوگل]او مجوز پرواز انفرادی دارد

16. There's wonderfully lyrical flute solo in the middle of this symphony.
[ترجمه ترگمان]در وسط این سمفونی، یک فلوت در حال lyrical وجود دارد
[ترجمه گوگل]در میان این سمفونیک، انفرادی فلوت بسیار زیبا و دلنشین است

17. A solo piper opens Aberdeen Highland Games at 10am and the main events start at 1pm.
[ترجمه ترگمان]در ساعت ۱۰ صبح یک ساز تکی آغاز به کار کرد و رویداده ای اصلی ساعت ۱ بعد از ظهر آغاز خواهند شد
[ترجمه گوگل]یک پیپر انفرادی بازی های آبریدین هیللند را در ساعت 10 صبح باز می کند و رویدادهای اصلی در ساعت 1 بعد از ظهر آغاز می شود

18. Tara is currently working on a solo album.
[ترجمه ترگمان]تارا در حال حاضر مشغول کار بر روی یک آلبوم انفرادی است
[ترجمه گوگل]تارا در حال حاضر بر روی یک آلبوم انفرادی کار می کند

19. She went solo backpacking for eight months in the Australian outback.
[ترجمه ترگمان]او به مدت هشت ماه با کوله باری استرالیایی سفر کرد
[ترجمه گوگل]او به مدت هشت ماه در ناحیه استرالیا به دنبال انفرادی بود

20. Solo passages in this register are very easily obscured by other instruments.
[ترجمه ترگمان]گذرگاه های سولو در این دفتر به راحتی توسط ابزارهای دیگر مسدود می شوند
[ترجمه گوگل]مصاحبه های انفرادی در این ثبت نام توسط ابزارهای دیگر بسیار آسان می شود

to sing a solo

تکخوانی کردن


a piano solo

تکنوازی پیانو


to dance solo

تکی رقصیدن


John flew his first solo yesterday.

دیروز جان اولین پرواز یک‌ نفری خود را انجام داد.


a solo flight

پرواز تک، تک پروازی


پیشنهاد کاربران

Performing alone

Sing alone


انفرادی

تکرو

تنها
انفرادی
تک نفره
بدون کمک کسی
بدون هیچ کس
سولو معنی های زیادی دارد بستگی به خیلی چیز ها دارد

تک و تنها
تنهایی
بدون کمک کسی
بدون هیچ کس



سولو معنی های زیادی داره

به معنای یکنفره، بطور انفرادی، تک

معناهای مختلفی داره بستگی داره به اون چیز

تکی , انفرادی

# solo performance
# This is her first solo album
# a solo exhibition of her paintings
# His solo tour, across four continents

Solo به معنی انفرادی که نام اهنگ جنی کیم ( گروه بلک پینک ) است.

به تنهایی

کلمه اسپانیایی است به معنای تک تنها فقط

solo ( موسیقی )
واژه مصوب: تکخوانی
تعریف: قطعۀ موسیقی یا قسمتی از آن که یک خواننده یا نوازنده غالباً بدون همراهی اجرا کند|||متـ . تکنوازی

به معنی تنها و انفرادی
در موسیقی تکخوانی


کلمات دیگر: