معنی : مهمان
houseguest
معنی : مهمان
انگلیسی به فارسی
خانه داری، مهمان
انگلیسی به انگلیسی
• one who is a guest in a private home
a house guest is a person who is staying at someone's house for a period of time.
a house guest is a person who is staying at someone's house for a period of time.
مترادف و متضاد
مهمان (اسم)
guest, visitant, visitor, houseguest
جملات نمونه
1. Minnie's been a real sport about all the houseguests.
[ترجمه ترگمان]مینی یک ورزش واقعی در مورد همه مهمان هاست
[ترجمه گوگل]مینی یک ورزش واقعی در مورد تمام guestsguests بوده است
[ترجمه گوگل]مینی یک ورزش واقعی در مورد تمام guestsguests بوده است
2. That evening he told Linda they were having a houseguest.
[ترجمه ترگمان]آن شب به لیندا گفت که میهمان دارند
[ترجمه گوگل]آن شب او به لیندا گفت: 'آنها یک خانه داری داشتند
[ترجمه گوگل]آن شب او به لیندا گفت: 'آنها یک خانه داری داشتند
3. One was a houseguest.
[ترجمه ترگمان]یکی از میهمان خانه بود
[ترجمه گوگل]یکی از خانه داری بود
[ترجمه گوگل]یکی از خانه داری بود
4. A couple try to save their marriage, while their houseguest discovers her sexuality. . .
[ترجمه ترگمان]زوج سعی می کنند ازدواج خود را حفظ کنند، در حالی که مهمان آن ها تمایلات جنسی اش را کشف می کند
[ترجمه گوگل]یک زن و شوهر سعی می کنند ازدواج خود را نجات دهند، در حالی که خانه داری آنها جنسیت خود را می یابد
[ترجمه گوگل]یک زن و شوهر سعی می کنند ازدواج خود را نجات دهند، در حالی که خانه داری آنها جنسیت خود را می یابد
5. And grace works its way out in the simple details of life through a second houseguest: prudence.
[ترجمه ترگمان]و گریس راه خود را در جزئیات ساده زندگی از میان یک مهمان ناخوانده به عمل می آورد: احتیاط
[ترجمه گوگل]و فضل راه خود را در جزئیات ساده زندگی از طریق دومین خانه داری کار می کند: احتیاط
[ترجمه گوگل]و فضل راه خود را در جزئیات ساده زندگی از طریق دومین خانه داری کار می کند: احتیاط
6. This category could include an increase in monthly bills, an uninvited houseguest or a pay cut.
[ترجمه ترگمان]این مقوله می تواند شامل افزایش هزینه های ماهانه، مهمان ناخوانده و یا کاهش حقوق باشد
[ترجمه گوگل]این طبقه بندی می تواند شامل افزایش صورتحساب های ماهانه، سرباز ناخوانده یا کاهش پرداخت باشد
[ترجمه گوگل]این طبقه بندی می تواند شامل افزایش صورتحساب های ماهانه، سرباز ناخوانده یا کاهش پرداخت باشد
7. Because the second kind, low-density lipoprotein (LDL), get smaller and smaller until they're tiny enough to enter the walls of your blood vessels and attach themselves like a bad houseguest.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که نوع دوم، lipoprotein با چگالی کم (LDL)کوچک تر و کوچک تر می شود تا زمانی که به اندازه کافی کوچک شوند تا وارد دیواره ای رگ های خونی شما شوند و خود را به یک مهمان بد بچسبانند
[ترجمه گوگل]از آنجا که نوع دوم، لیپوپروتئین با چگالی کم (LDL)، کوچکتر و کوچکتر می شود تا زمانی که آنها به اندازه کافی کوچک برای ورود به دیواره های رگ های خونی خود و خود را به عنوان یک ناخوشایند بد است
[ترجمه گوگل]از آنجا که نوع دوم، لیپوپروتئین با چگالی کم (LDL)، کوچکتر و کوچکتر می شود تا زمانی که آنها به اندازه کافی کوچک برای ورود به دیواره های رگ های خونی خود و خود را به عنوان یک ناخوشایند بد است
8. Finally, but also may carry on the report form output daily to the guest houseguest room guest room information.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، اما همچنین ممکن است گزارش روزانه را به میهمان مهمان و اطلاعات اتاق میهمان وارد کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، اما همچنین ممکن است روزانه گزارش خروجی گزارش را به اطلاعات اتاق مهمان خانه اتاق مهمان ارائه دهد
[ترجمه گوگل]در نهایت، اما همچنین ممکن است روزانه گزارش خروجی گزارش را به اطلاعات اتاق مهمان خانه اتاق مهمان ارائه دهد
9. All it takes is one person becoming angry with another and doing something they would likely regret later - or even the thought of a houseguest uncovering suck intimate keepsakes is feasible.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که طول می کشد یک نفر است که عصبانی می شود و کاری انجام می دهد که احتمالا بعدا پشیمان خواهند شد - و یا حتی فکر یک مهمان بازمانده از این یادگارها تا حدی امکان پذیر است
[ترجمه گوگل]همه اینها طول می کشد یک فرد عصبانی با دیگران و انجام کاری است که احتمالا بعدا پشیمان خواهند شد - و یا حتی فکر کردن در مورد پیدا کردن خانه ی خودکامه، نگه داشتن خاطرات صمیمی امکان پذیر است
[ترجمه گوگل]همه اینها طول می کشد یک فرد عصبانی با دیگران و انجام کاری است که احتمالا بعدا پشیمان خواهند شد - و یا حتی فکر کردن در مورد پیدا کردن خانه ی خودکامه، نگه داشتن خاطرات صمیمی امکان پذیر است
10. This happens less than you might think, however, for whenever I am a houseguest of a married friend I usually make it a point to bring along a girl.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این اتفاق کم تر از آنچه ممکن است فکر کنید، برای هر زمانی که من مهمان یک دوست متاهل هستم، معمولا آن را برای یک دختر به یک نقطه تبدیل می کنم
[ترجمه گوگل]با این وجود، این اتفاق می افتد که کمتر از شما فکر می کنید، زیرا هر زمان که من یک خانم متاهل از یک دوست متاهل هستم، معمولا آن را برای آوردن یک دختر انتخاب می کنم
[ترجمه گوگل]با این وجود، این اتفاق می افتد که کمتر از شما فکر می کنید، زیرا هر زمان که من یک خانم متاهل از یک دوست متاهل هستم، معمولا آن را برای آوردن یک دختر انتخاب می کنم
11. Since your son or daughter is now your new temporary houseguest, spelling out the rules you'd like them to follow will add clarity to many situations.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که پسر یا دختر شما در حال حاضر مهمان موقت جدید شما است، قوانینی را که دوست دارید در آن ها پی گیری کنید، به بسیاری از وضعیت های اضافه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پسری یا دختر شما در حال حاضر در خانه خود هستید، قوانینی را که می خواهید آنها را دنبال کنید، به شما معرفی می کنند، برای بسیاری از شرایط، وضوح بیشتری خواهید داشت
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پسری یا دختر شما در حال حاضر در خانه خود هستید، قوانینی را که می خواهید آنها را دنبال کنید، به شما معرفی می کنند، برای بسیاری از شرایط، وضوح بیشتری خواهید داشت
12. Michael left his sickbed to entertain his house guests.
[ترجمه ترگمان]مایکل تصمیم گرفته بود که مهمون خونه - ش رو سرگرم کنه
[ترجمه گوگل]مایکل او را بیمار کرد تا مهمان خانه اش را سرگرم کند
[ترجمه گوگل]مایکل او را بیمار کرد تا مهمان خانه اش را سرگرم کند
13. All of the wealthy families had house guests and almost every farmhouse and cottage had arranged to have lodgers.
[ترجمه ترگمان]همه خانواده های ثروتمند خانه داشتند و تقریبا هر خانه اربابی و خانه را برای پانسیون رها کرده بودند
[ترجمه گوگل]همه خانواده های ثروتمند مهمان خانه ها بودند و تقریبا در هر خانه و کلبه مرتکب اقامت شده بودند
[ترجمه گوگل]همه خانواده های ثروتمند مهمان خانه ها بودند و تقریبا در هر خانه و کلبه مرتکب اقامت شده بودند
14. After the party the house guests came downstairs to eat under the arcaded edge of a courtyard.
[ترجمه ترگمان]پس از میهمانی، مهمانان به طبقه پایین آمدند تا زیر لب طاق دار نی غذا بخورند
[ترجمه گوگل]پس از مهمانی خانه، مهمانان خانه به طبقه پایین رفتند تا زیر لبه حیاط یک حیاط غذا بخورند
[ترجمه گوگل]پس از مهمانی خانه، مهمانان خانه به طبقه پایین رفتند تا زیر لبه حیاط یک حیاط غذا بخورند
15. When you are a house guest, do not enter rooms except those to which you have been invited.
[ترجمه ترگمان]وقتی مهمان خانه هستید، به جز کسانی که شما را دعوت کرده اید وارد اتاق نشوید
[ترجمه گوگل]وقتی مهمان خانه هستید، وارد اتاق شوید به جز کسانی که دعوت شده اند
[ترجمه گوگل]وقتی مهمان خانه هستید، وارد اتاق شوید به جز کسانی که دعوت شده اند
16. A guest call to an in house guest who is not in the room at the moment, taking message for the guest.
[ترجمه ترگمان]مهمان با مهمان خانه که در حال حاضر در اتاق نیست، پیغامی برای مهمان می آورد
[ترجمه گوگل]یک مهمان به مهمان خانه می آید که در حال حاضر در اتاق نیست، پیام را برای مهمان دریافت می کند
[ترجمه گوگل]یک مهمان به مهمان خانه می آید که در حال حاضر در اتاق نیست، پیام را برای مهمان دریافت می کند
17. I have an unexpected house guest.
[ترجمه ترگمان] یه مهمون خونه غیر منتظره دارم
[ترجمه گوگل]من یک مهمان خانه غیر منتظره هستم
[ترجمه گوگل]من یک مهمان خانه غیر منتظره هستم
18. Later on, as long as the house guest went cold, and very few will go to the second time.
[ترجمه ترگمان]بعد، تا وقتی که مهمان خانه سرد شد، و تعداد کمی به بار دوم رفتند
[ترجمه گوگل]بعدها، تا زمانی که مهمان خانه خاموش شد، و چند نفر به دومین بار می رفتند
[ترجمه گوگل]بعدها، تا زمانی که مهمان خانه خاموش شد، و چند نفر به دومین بار می رفتند
19. In India, to be someone's house guest or son-in-law or teacher can be delightful. To be a stranger beside the same person at the cinema or bank or airport is another experience altogether.
[ترجمه ترگمان]در هند باید مهمان خانه یا داماد بودن یا معلم بودن را خوشحال کند یک غریبه در کنار همان فرد در سینما یا بانک یا فرودگاه یک تجربه دیگر است
[ترجمه گوگل]در هندوستان، مهمان خانه یا خانه یا خانه و یا معلم می تواند لذت بخش باشد یکی دیگر از غریبه ها در کنار یک شخص در سینما یا بانک یا فرودگاه یک تجربه دیگر است
[ترجمه گوگل]در هندوستان، مهمان خانه یا خانه یا خانه و یا معلم می تواند لذت بخش باشد یکی دیگر از غریبه ها در کنار یک شخص در سینما یا بانک یا فرودگاه یک تجربه دیگر است
20. And like an unwelcome house guest, a flu virus can hang around for days.
[ترجمه ترگمان]و مثل یک مهمان ناخوانده دیگر، یک ویروس سرماخوردگی می تواند برای روزها دوام بیاورد
[ترجمه گوگل]و مانند یک مهمان خانه ناخوشایند، یک ویروس آنفولانزا می تواند برای چند روز در آنجا بماند
[ترجمه گوگل]و مانند یک مهمان خانه ناخوشایند، یک ویروس آنفولانزا می تواند برای چند روز در آنجا بماند
21. One teensy hope she held on to was that a workman or a house guest had left the pot there.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که یک کارگر یا یک مهمان خانه دیگ را در آنجا گذاشته است
[ترجمه گوگل]یکی از امیدواری هایی که او داشت، این بود که یک کارگر یا یک مهمان خانه، گلدان را ترک کرده بود
[ترجمه گوگل]یکی از امیدواری هایی که او داشت، این بود که یک کارگر یا یک مهمان خانه، گلدان را ترک کرده بود
22. Noise was already filtering through from the lounge and the veranda, where the house guests had gathered.
[ترجمه ترگمان]صدا از همان جا که مهمانان جمع کرده بودند، از میان اتاق و ایوان رد شده بود
[ترجمه گوگل]از طریق سالن و واندا، جایی که مهمانان خانه جمع شده بودند، سر و صدای فیلتر شد
[ترجمه گوگل]از طریق سالن و واندا، جایی که مهمانان خانه جمع شده بودند، سر و صدای فیلتر شد
23. And tomorrow I would like you to come and be my house guest in Hampshire.
[ترجمه ترگمان]و فردا دوست دارم تو بیای و یه مهمون خونه من تو \"نیو Hampshire\" باشی
[ترجمه گوگل]و فردا می خواهم شما را به خانه بیاورم و مهمان خانه من در همپشیر باشم
[ترجمه گوگل]و فردا می خواهم شما را به خانه بیاورم و مهمان خانه من در همپشیر باشم
24. At her first Balmoral when she stayed with her sister Jane, the Parker-Bowles were prominent among the house guests.
[ترجمه ترگمان]در اولین سخنرانی خود، هنگامی که با خواهرش جین ماند، پارکر - باولز در بین میهمانان خانه برجسته بود
[ترجمه گوگل]پارکر بولز در اولین ماموریت او با خواهرش جین در میان مهمان خانه برجسته بود
[ترجمه گوگل]پارکر بولز در اولین ماموریت او با خواهرش جین در میان مهمان خانه برجسته بود
25. From Monday to Sunday the breakfast buffet for in house guest in Red Orange is 120yuan plus 15% service charge; dinner buffet is 188 Yuan per person plus 15% service charge.
[ترجمه ترگمان]از دوشنبه تا یکشنبه بوفه صبحانه برای میهمان خانه در نارنجی ۱۲۰ یوان به علاوه ۱۵ % هزینه خدمات است بوفه ۱۸۸ دلار برای هر فرد به اضافه ۱۵ % هزینه خدمات است
[ترجمه گوگل]از دوشنبه تا یکشنبه صبحانه بوفه برای مهمان خانه در Red Orange 120yuan به همراه هزینه 15٪ هزینه؛ شام بوفه 188 یوان برای هر نفر به همراه هزینه 15٪ هزینه
[ترجمه گوگل]از دوشنبه تا یکشنبه صبحانه بوفه برای مهمان خانه در Red Orange 120yuan به همراه هزینه 15٪ هزینه؛ شام بوفه 188 یوان برای هر نفر به همراه هزینه 15٪ هزینه
26. At least 2 types of socket easily for in house guest to use. Adaptor could be also provided.
[ترجمه ترگمان]حداقل ۲ نوع سوکت برای استفاده در مهمان خانه به راحتی استفاده می شود adaptor نیز می تواند ارایه شود
[ترجمه گوگل]حداقل 2 نوع سوکت به راحتی برای مهمان خانه استفاده کنید آداپتور نیز می تواند ارائه شود
[ترجمه گوگل]حداقل 2 نوع سوکت به راحتی برای مهمان خانه استفاده کنید آداپتور نیز می تواند ارائه شود
پیشنهاد کاربران
مهمان
کسی که برای مدتی در خانه شما می ماند
کسی که برای مدتی در خانه شما می ماند
کلمات دیگر: