1. i heard that a grandee saved a sheep. . .
شنیدم گوسپندی را بزرگی رهانید. . .
2. Is corruption condoned by powerful grandees in government and business?
[ترجمه ترگمان]آیا فساد از سوی بزرگان قدرتمند در دولت و تجارت مورد اغماض قرار می گیرد؟
[ترجمه گوگل]آیا فساد ادعا شده توسط قدرتمند قدرتمند در دولت و کسب و کار است؟
3. And corruption is condoned by powerful grandees in government and business.
[ترجمه ترگمان]و فساد توسط بزرگان قدرتمند در دولت و تجارت مورد اغماض قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]و فساد توسط قدرتمند قدرتمند در دولت و کسب و کار محفوظ است
4. "I am incredibly surprised, " confides one Tory grandee, "by the degree to which he takes this stuff seriously. "
[ترجمه ترگمان]یکی از بزرگان حزب محافظه کار می گوید: \"من بسیار متعجب هستم،\" تا حدی که او این مسائل را جدی می گیرد \"
[ترجمه گوگل]'من باور نکردنی شگفت زده شده است،' یکی از بزرگترین توری '، به درجه ای که او این موارد را به طور جدی می گیرد '
5. Yesterday it also emerged that another City grandee had joined the team.
[ترجمه ترگمان]دیروز به این نتیجه رسید که یکی دیگر از بزرگان شهر به این تیم پیوسته است
[ترجمه گوگل]دیروز نیز ظاهر شد که یکی دیگر از بزرگترین شهر به تیم پیوست
6. He is a former defence secretary of the United States and a grandee of the Democratic Party.
[ترجمه ترگمان]او یکی از وزرای دفاع سابق ایالات متحده و یکی از بزرگان حزب دموکرات است
[ترجمه گوگل]او دبیر سابق دفاعی ایالات متحده و یکی از بزرگترین حزب دموکرات است
7. This is doubtful: the electorate, being composed of ordinary people, is less impressionable than Tory grandees.
[ترجمه ترگمان]این موضوع مورد تردید است: رای دهندگان، که از مردم عادی تشکیل شده اند، نسبت به بزرگان حزب محافظه کار کم تر تحت تاثیر قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]این تردید است: رای دهندگان، که از مردم عادی تشکیل می شوند، کمتر از کنجکاوی گرایان، تحت تاثیر قرار می گیرند
8. Du Cann's fundamental problem has been that he wanted to be seen as cross between a Tory grandee and country squire.
[ترجمه ترگمان]مشکل اصلی دو Cann این بوده است که او می خواهد به عنوان صلیب بین یکی از بزرگان Tory و مهتر کشور دیده شود
[ترجمه گوگل]مشکل بنیادین Du Cann این بود که او می خواست به عنوان یک صلیب بین یک پادشاه توری و سرپرست کشور باشد
9. Much of his downfall came from an over-zealous and extravagant interpretation of his role and duties as a landowner and grandee.
[ترجمه ترگمان]قسمت اعظم سقوط او از یک تفسیر بیش از حد متعصب و extravagant از نقش و وظایف خود به عنوان یکی از مالکان و بزرگان بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از سقوط او از تفسیر بیش از حد پرخاشگرانه و عجیب و غریب از نقش و وظایف او به عنوان یک صاحبخانه و سرپرست شد
10. The highest- ranking member of the Spanish aristocracy is the grandee.
[ترجمه ترگمان]عالی ترین عضو طبقه اشراف اسپانیا طبقه اشراف است
[ترجمه گوگل]عضو بالاترین عضو اسپانیایی اسپانیا بزرگ است
11. If you visit Taipei, whatever for business trip or just travel, Grandee Taipei Hotel near Shilin night market and MRT Jiantan Station is a good choice for staying.
[ترجمه ترگمان]اگر از تایپه دیدن کنید، چه برای سفر کاری و یا سفر تجاری، هتل grandee در نزدیکی بازار شبانه Shilin و ایستگاه Jiantan برای ماندن انتخاب خوبی است
[ترجمه گوگل]اگر به تبت سفر می کنید و یا سفر می کنید، Grandee Taipei Hotel در نزدیکی شب بازار شیلین و ایستگاه MRT Jiantan انتخاب خوبی برای اقامت است
12. The son of a postal clerk, he could not be considered a grandee.
[ترجمه ترگمان]پسر یک کارمند پستخانه شده بود که نمی توانست به یکی از اعیان و اعیان و اشراف مورد توجه باشد
[ترجمه گوگل]پسر یک روحانی پست، او نمیتواند یک غریبه در نظر گرفته شود